نمایش نسخه قابل چاپ
با سلام خدمت دوستان و مدیر محترم تالار
نمیخواستم موضوع جدید بزنم ولی موضوع من قفل شده
خواستم بگم زنم دیشب در برابر سوال من سکوت کرد و نه گفت آره نه گفت نه
من هم امروز رفتم دادخواست طلاق توافقی دادم و دادگاه به بهزیستی معرفی کرد
بهزیستی هم وقت مشاورره داد واسه 2 هفته دیگه
نمیدونم آینده چی میشه
همسرم هم فقط سکوت میکنه
من همچنان منتظر کمک دوستان هستم
با عرض معذرت از مدیران سایت
سلام
دوست گرامی ramin_zamani
پاسخ تخصصی به جنابعالی در پست 14تایپیک قبلی شما داده شده است وتوصیه ای که به جنابعالی شده این است که حتما در جلسات مشاوره حضوری مسائلتان را دنبال کنید .
مراجع عزیز! شما در یک دوره ویک تصمیم گیری مهم و حساس هستید که نیاز هست به اتفاق همسرتان قبل از هر اقدامی , حضوری با یک مشاور مجرب در ارتباط باشید تا درست و همه جانبه تصمیم گیری کنید .متاسفانه در این فضای مجازی امکان بررسی همه جانبه نمی باشد .
--------
بعد از رویت ramin_zamaniاین تایپیک حذف می گردد
لینک موضوع رو نمیدونم چه جور بذارم
فک کنم این باشه http://www.hamdardi.net/thread-15791.html
با تشکر از ناظم تالار "ساقی" میدونم نظرها کامل بود و همه دلتون میسوزه و اینکه میترسین با بعضی نظرات من کاری بکنم که بعدا پشیمونی بیاره
ولی لازمه بررسی همه جانبه اینه که من تمام نظرات رو بشنوم و ببینم حالا چه نظرات مفید باشه چه مضر
و همچنین هرروز رخداد جدیدی در مورد این موضوع اتفاق میفته که شاید پاسخهارو تحت تاثیر قرار بده
پس خواهش میکنم بذارید من آگاهانه انتخاب کنم
ممنون از تمام گرداندگان این سایت تاثیر گذار که اینقدر به فکر رفع مشکل مراجعین هستن
دوست عزیز
به نظر من به هیچ وجه پیش مشاور نرو،مشاور یعنی لیسانس و فوق لیسانس.حتما به دکتر روانشناس مراجعه کن.دیده شده مشاورها گاها باراهنماییهای اشتباه ضربات جبران ناپذیری به مراجعه کننده می زنن.
اگر اینطوری پیش بری خط می خوریا.کی گفته مشاور ینی لیسانس؟مشاور ینی کسی که مشاوره می ده.یکی با لیسانس
یکی با دکترا.چیزی که تو مشاوره بیشتر اهمیت داره تجربه ست نه مدرک.
سلام آقا رامين
دلم نميخواست ديگه تو تاپيك شما چيزي بنويسم اما حالا كه اين قدر دلتون ميخواد بدونيد نظراتي كه پاك شد چي بوده بدونيد اين نظرات بيشتر بحثاي حاشيه اي بود و منم شروع كننده اش بودم پس ذهنتو الكي مشغول نكن.
اما حالا واقعا دارين زود تصميم ميگيريد. طلاق توافقي ديگه چيه؟ نميدونم چرا واقعا همسرتون راضي به اين كار شده اما به نظر من ايشون داره شما رو امتحان ميكنه كه مطمئن شه شما ايشون رو بخشيديد. خواهش ميكنم دست نگه دار اگر نگران ايني كه همسرت بهت علاقه اي نداشته باشه و ... به عنوان يك دختر بهت اطمينان ميدم كه در اكثر قريب به اتفاق موارد، دخترها عشقي كه به ازدواج ختم نشه رو پس از ازدواج فراموش ميكنند و همه ي عشقشون ميشه شوهرشون!
اصلا چند تا از پستاي پاك شده درمورد همين موضوع بود كه من و خانم سيسيلي كه خودشون متاهلند هم گفتيم كه دخترها عشق اول و ... نميشناسن و فقط عشقي براشون پايداره كه به ازدواج ختم بشه و پايدار باشه.
اگر باور نميكني تاپيك آقاي m25teh رو بخون به اسم "نميخوام از دستش بدم" و همينطور "ادامه ي نميخوام از دستش بدم" البته اين تاپيكها طولانيه نمي دونم حوصلشو داري يا نه اما داستان دختري هست كه بدون عشق اوليه و حتي بالاجبار با پسري مثل شما آقا و پاك ازدواج كرده و قبل از ازدواج هم عاشق كس ديگه اي بوده كه بهم نرسيدن اما حالا كه بيش از يكسال از ازدواجشون ميگذره خانم با تمام وجود عاشق همسرشه.
به همسرت زمان بده اون به زمان نياز داره و همين طور شما به زمان نياز داريد. تو رو خدا عجله نكن. :302: شما خيلي زود داريد تصميم ميگيريد.
از خانم ساقي خواهش ميكنم اين تاپيك رو حذف نكنند. و اگر حرفاي ما درست نبود پستها رو پاك كنند. چون به نظرم در اين شرايط نبايد ايشون رو تنها گذاشت.
سلام:72:
اقا رامین خیلی زود جا زدی و برای طلاق اقدام کردی. شاید لازم باشه شما روزها و هفته ها و ماها به همسرت زمان بدی تا او متوجه بشه که شما بخشیدیش و همچنین بتونه خودشم خودش و ببخشه و به زندگی با شما خو بگیره.
به نظر من دادخواستتون و پس بگیرید و اگه واقعا همسرت و زندگیت و دوست داری این زمان و به همسرت و خودت بده.
حتی اگه لازمه و می بینی واقعا هر دو دارین اذیت می شین مدتی از هم جدا زندگی کنید تا شاید شما هم به همان نتیجه ای برسید که m25tehرسید.
شما هر دو فقط به کمی زمان نیاز دارید.
من پیشنهاد می کنم حتما 2 تا ادرسی که یاسا داد و بخونید حتی اگه طولانی باشه فکر کنم به نتایج خوبی برسید.
موفق باشید:72:
سلام آقا رامین
داستان زندگی شما دو جنبه داره (البته با توجه به ارسالهای خودتون که تا اینجا بنده خواندم).
1- احساس شما نسبت به این قضیه و توانایی فراموش کردن شما
2- احساس همسر شما و توانایی فراموش کردن او
این دو موضوع از هم جدا نیستند و نمی توان یک طرف را نادیده گرفت و روی طرف مقابل کار کرد. چون همسرتان هم در اینجا نیست و کسی از ذهن او باخبر نیست، نظر دادن مشکل است. اینکه بخواهیم در مورد یک فرد غایب با مقایسه او با خودمان و یا سایر افراد، نظر دهیم کاری بس اشتباه است.
رامین عزیز شما تا زمان مشاوره تان در بهزیستی هم خودتان و هم خانمتان روی احساس واقعی خودتان و توانایی فراموشی این قضیه کامل فکر کنید و همه جوانب رو درنظر بگیرید. و هرکدام نظرتان را پیش مشاور بازگو کنید تا انشاءا.. بهترین نتیجه را بگیرید.
توکل به خدا را هم فراموش نکنید.
ممنون از نظراتتون
فعلا مثه 2 تا آدم عادی زندگی میکنیم...میگیم... میخندیم... متلک میگیم... گریه میکنیم و کارهای دیگه
منتظریم زمان مشاوره بهزیستی برسه
ولی جالبه بدونید نامزد قبلی زن من هم در آستانه طلاق با زنشه
توی فامیل و اطرافم هم خبر دادگاهیشون پیچیده و انو به زن من ربط میدن که نامزد قبلیش نتونسته اونو فراموش کنه
حتی زن ایشون به خانم من زنگ زده و گفته شوهر من هرشب با آوردن اسم تو زندگی مارو زهر کرده و منم میخواد طلاق بده
خانم من هم بهش گفته به من ربطی نداره و من دارم زندگیه خودمو میکنم
خلاصه با ازدواج من کانون چندین خانواده داره از هم میپاشه
من موندم تو معادله چند مجهولی
1- دروغ زنم
2-فراموش نشدن نامزد قبلی توسط اون آقا و زن من
3- حرفا و کنایه های ریز و درشت مردم
4- فرو ریختن خانواده ها
5- ترس مبهم آینده
6- شکست سنگین عشقی و اینکه بدونم تو دنیا نباید عاشق چشم و گوش بسته شد و با حرفای قشنگ و دروغهای رنگ و وارنگ خام شد
وقتی تنهام به خدا میگم:
آخه خداجون چرا؟
چرا نذاشتی زنه من و نامزد قبلیش که عاشق هم بودن به هم برسن؟
چرا منو آوردی وسط؟
من نمیفهمم اگه نامزد بودن پس داشتن رابطه کجا بوده؟
اگه عاشق هم بودن پس چرا جدا شدن؟
خانوم شما اون آقا رو خیلی دوست داره و نمیتونه فراموشش کنه یا عذاب وجدان داره، فقط همین و دلش واسه شما میسوزه که بهتون راستشو نگفته؟
شما همدیگرو دوست دارین؟