RE: همسرم اهل رفت و آمدنیست
سلام عزيزم
آيا شوهرت بجز اين مشكلي كه گفتي سخت گيري هاي ديگه اي هم داره .
منظورم اينه كه تورو محدود كنه يا خيلي به زن خونه بها نده ؟
آخه يه بنده خدايي هم از نزديكان من اين مشكلو داره و وقتي فهميد اشتباه كرده كه خيلي دير شده بود .
بيشتر از خصوصياتش بگو تا دوستان راهنماييت كنن .
RE: همسرم اهل رفت و آمدنیست
سعي كن به خاطر مهموني رفتن و فك و فاميل با شوهرت دعوا راه نندازي اصلا .
شوهر منم دقيقا مثل شوهر تواه . خونه پدر و مادر خودشم به زور مي ره چه برسه به فاميل . برعكس من خيلي خيلي اجتماعي و اهل رفت و آمدم و خانوادم هم خيلي اهل مهموني و مهمون بازي . منم خيلي خجالت مي كشم كه همه فاميل دور هم جمع مي شن تو عروسيا و همه با شوهراشونن ولي من خيلي هنر كنم اجازه بگيرم خودم تنها برم اون مهموني . ولي بشين دو دو تا چهار تا كن ببين كدومشون رو ترجيح مي دي شوهرت رو يا فاميلات رو .
معمولا اينجور آدما خيلي سخته كه تغيير كنن من 5 سال تمام با شوهرم سر اين چيزا جنگ و دعوا داشتم و آخرشم به هيچ نتيجه اي نرسيدم جز اين كه اختلافامون زياد شد . ارزششو نداره كه خودتو ناراحت كني .
به نظرم نمي خواد اين موضوع رو از خانوادت قايم كني . تا كي مي خواي دروغ بگي بهشون . من همين كارو كردم . يه وقتايي مي رفتم مهموني بهم مي گفتن پس شوهرت چرا نمي ياد مي گفتم اون اصلا حال و حوصله مهمون بازي نداره انقدر سركار خسته مي شه كه خدا مي دونه . تا يه فرصت پيدا مي كنه ترجيح مي ده بخوابه تا مهمون بازي كنه . و اونا هم كم كم براشون عادي شد اين قضيه .
درسته خيلي پشت سر آدم حرف مي زنن ولي اصلا مهم نيست با شوهرت خوش باش و به زندگيت برس . كم كم و به مرور زمان به اخلاق هم بيشتر عادت مي كنين و همديگرو بيشتر درك مي كنين .
اين موضوع رو بايد قبل از ازدواج متوجه مي شدي كه شوهرت چقدر اجتماعي هست يا نه ؟ حالا كه ازدواج كردين سر اين قضيه الكي زندگيتو تلخ نكن .
RE: همسرم اهل رفت و آمدنیست
مهمانی رفتن اصلا چیز مهمی نیست که بخواین به این فکر کنید که می تونید با هم زندگی کنید یا خیر! اما برای این که اذیت نشید و راحت باشید کافیه به پنهان کردن این موضوع از خانواده تون ادامه بدهید!
وانمود کنید که این خودتون هستید که حوصله مهمانی رفتن را ندارید و در زمانی که خانواده به مهمانی می روند برنامه های دونفره با همسرتون بچینید و به بهانه این برنامه هم خانواده را بپیچونید و هم دو نفره خوش باشید!
البته در طولانی مدت و با آشنایی بیشتر همسرتون با خانواده شما در برخوردهای محدود و اتفاقی کم کم ایشان احساس نزدیکی بیشتری به خانواده شما خواهند کرد و با برخی از اعضای فامیل احساس نزدیکی خواهند کرد و احتمالا بیشتر خودشان را از اعضای خانواده شما خواهند دانست اما در حال حاضر به نظر می رسه به خاطر برخی ذهنیت ها تصور خوبی از فامیل شما ندارند و دوست ندارند این رابطه قوی باشد، این مساله را به گذشت زمان بسپارید و خودتان فعلا بیشترین زمان را کنار یکدیگر به خوبی و خوشی بگذرانید.
RE: همسرم اهل رفت و آمدنیست
ممنونم از راهنمایی هاتون. saboktakin عزیز اگه میشه بیشتر راهنماییم کن چون میگی همسر شمام همینجوریه. این مسئله تمام زندگیمو بهم ریخته .من آخر هفته ها یا روزهای تعطیل عزا میگیرم چون میترسم جایی دعوت شیم و من باز مجبور بشم با همسرم بحث کنم البته اوایل بحث میکردم الان همش خواهش میکنم ولی اون فقط میگه نه میگه حوصله دردسر نداره دلش آرامش میخواد.ولی به نظر من سالی یکبار رفتن خونه اقوام آرامش آدمو بهم نمیزنه.
البته از دیگر خصوصیات اخلاقیش غد بودن و زود رنج بودن و نسبت به دیگران بدبین بودنشه خصوصیات مثبتشم مهربان بودن،صادق بودن و اهل زندگی بودنشه.
بعضی وقتا فکر میکنم چه اشتباهی کردم ازدواج کردم من واقعا میخوام زندگیمو حفظ کنم ولی نمیدونم میتونم تحمل کنم یا نه.نمیدونم ارزششو داره.
RE: همسرم اهل رفت و آمدنیست
عزيزم اميدوارم تاپيك هاي منو خونده باشي .
شوهر من اخلاقاي خيلي خوبي داره و صد البته يه اخلاقاي بدي هم داره .
خيلي مهربون و صادق و خانواده دوسته . ولي در عوض خيلي گوشه گيره و اهل رفت و آمد و اجتماهي نيست .
خيلي عصبيه و تا دعوامون مي شه صداش مي ره بالا ناخودآگاه و تصميماي عجولانه مي گيره .
و خيلي چيزاي ديگه ...
بشين پيش خودت دو دو تا چهار تا كن ببين چيا واست مهمه . من خيلي شوهرم رو دوست داشتم ولي متاسفانه قبل از اين كه دچار اين مشكلات فعليم بشم تا حالا نشسته بودم فكر كنم ببينم كدومشون ارزشش برام بيشتره .
اين كه يه شوهره پاك و خانواده دوست و مهربون داشته باشم كه اهل رفيق بازي نيست ، معتاد نيست ، دست بزن نداره ، و ... يا اينكه چيزاي ديگه مثل مهمون بازي و عروسي رفتن واسم مهم تره .
الان كه دو ماهه از همسرم دور شدم خيلي بيشتر قدرشو مي دونم . عزيزم اين انتخابيه كه كردي ولي حالا خودت بايد بشيني فكر كني چه چيزايي برات ارزشمندتره .
به خدا همه تو فكر زندگي خودشونن . اينو براي مثال مي گم كه بدوني . مثلا دختر عمه من ازدواج كرده و هميشه به من مي گفت چرا شوهر تو اينجوري و اونجوريه و اهل رفت و آمد نيست و از ين حرفا . وقتي اين جريان جداييمونو بهش گفتم تا دو سه روز همش زنگ مي زد و دلداريم مي داد و مي گفت ناراحت نشو عيبي نداره و به اصطلاح به فكرم بود . الان يك ماهه كه هيچ خبري ازش نيست . سرش به زندگي خودش گرمه و درستشم همينه . به فكر خودت و زندگيت باش .
اگه مي توني شوهرتو راضي كني كه حداقل خودت تنهايي بري مهموني بهتره . چون ديگه خودتم اذيت نمي كني ولي به شرطي كه شوهرت از ته دل راضي باشه نه اينكه مجبورش كني به اجازه دادن و بدتر دعواتون بشه سر ايم موضوع .
من كه به شخصه بودن هميشه در كنار شوهرم رو به بودن يكي دو ساعته پيش فاميلام ترجيح مي دم . ( البته اينم بگم خودمم الان به اين نتيجه رسيدم . انقدر دعواها كرديم من و شوهرم سر اين چرت و پرتا كه خدا مي دونه )
شوهر منم دقيقا وقتي دعوت مي شد به يه مهموني اي از سه چهر روز قبلش دعوا راه مي نداخت كه ديگه جرات نكنم اصلا حرف از مهموني بزنم . ولي خب متاسفانه اينم اخلاق اونه ديگه . چطور من بايد از اون انتظار داشته باشم مثل من اجتماعي باشه خب اونم پيش خودش دوست داره من مثل اون آروم باشم و اهل مهموني نباشم .
RE: همسرم اهل رفت و آمدنیست
خیلی ممنون دوست خوبم
منم شوهرمو دوست دارم و میخوام باهاش باشم. ولی توی این مدت آنقدر سر این موضوع دعوا کردیم که میگه خسته شدم میگه هرچی تو بیشتر بگی من کمتر گوش میکنم .داره لجبازی میکنه همش میخواد بدونه که من اونو بیشتر دوست دارم یا خانوادمو میخواد بدونه من حاضرم بخاطره اون به خانواده ام نه بگم.
از طرفی ام خانواده ام همش میپرسن نکنه شوهرت منزویه نکنه شوهرت ناراحتی روانی داره البته از نظر پدرومادرم این تنها ایرادیه که داره.
ولی به نظرم خیلی مشکله بزرگیه خواهش میکنم بازم راهنماییم کنید.اینکه چیکار کنم راضی بشه با من بیاد مهمونی
RE: همسرم اهل رفت و آمدنیست
خانواده منم در مورد شوهر من همينطور فكر مي كنن و حتي برادرام با لحن خيلي بدي همش مي گن اون شوهرت كه اصلا از آدميزاد بدوره . ولي واقعا اينطوري نيست .
يه چيزي رو هم بهت بگم ببين به قول خودت شوهرت هميشه فكر مي كنه تو خانوادت رو به اون ترجيح مي دي .دقيقا صدها بار شوهرم اين جمله رو به من گفته اصلا وقتي حرف مي زني احساس مي كنم شوهرت عين شوهر منه . ولي باورت مي شه تو اين 5 -6 سال زندگيمون انقدر منم باهاش كل كل كردم خسته شدم ولي يه مدت خيلي رفت و آمد خودمو كمتر كردم يا اگه يه جايي دعوتمون مي كردن وقتي بهش مي گفتم بريم مي گفت نه منم مي گفتم باشه و يه جوري بهش مي فهموندم كه ببين من خيلي دوست داشتم برم اما به خاطر تو نرفتم . و اين خيلي بهترش كرده بود . نه اينكه خيلي عوض بشه و خيلي اجتماعي بشه ها . ولي يه وقتايي ديگه خودش دلش برام مي سوخت و مثلا دو ساعت مونده به مهموني مي گفت حالا اگه خيلي دلت مي خواد بريم پاشو بريم . غرغر نمي كردما كه واي كاش منم اونجا بودم يا از اين حرفا . يه جوري بهش مي فهموندم كه كاش با هم مي رفتيم اونجا كه يه كم شادتر باشيم مثلا و خيلي موقع ها اين رفتارم جواب مي داد . خيلي بهتر از دعوا و داد و بيداد بود . باور كن . وقتي اون بفهمه تو به خاطر اون حاضري از چيزايي كه دوست داري چشم پوشي كني اونم خيلي محبتش بهت بيشتر مي شه و دوست داره برات يه كاري كنه .
محبت هميشه محبت مي ياره . شايد زود جواب نده منتظر معجزه نباش ولي مطمئن باش تاثيرش از جنگ و دعوا خيلي خيلي بيشتره .
به خدا من هنوزم خيلي وقتا بعضي وقتا كه مي رم مهمونيامون تنهايي مي رم و اون نمي ياد . يعني ترجيح مي ده از صبح تا شب خونه بخوابه ولي مهموني نياد از اين خوابم خسته نمي شه . بعضي مهمونيا كه مي رم هنوز كه هنوزه حسرت مي خورم مي گم خدايا آخه چرا همه مثل آدم با شوهراشون اومدن و خوشن ولي من بدبخت تنها بايد برم مهموني . ولي خيلي اين حساسيتم كمتر شده . هنوز حل نشده ولي كمتر شده . خب هر كي يه اخلاقي داره ديگه .
عوضش مثلا شوهر خواهر من خيلي خيلي اجتماعيه و هر جا مي ره همه جذب حرفا و رفتارش مي شن و همه به خواهرم مي گن چقدر شوهرت خوب و با حاله . ولي خب يه اخلاقاي بدي هم داره كه غريبه ها اينو نمي دونن و ما كه نزديكتريم بهش مي دونيم و من حاضر نيستم شوهرم اون اخلاقا رو داشته باشه . چه مي دونم مثلا مشروب مي خوره و مست كه مي شه قاطي مي كنه خب عوضش شوهر من اصلا اهل اين چيزا نيست و اخلاقش هميشه با كلاس و سنگينه . خب هر كي يه خوبيايي داره يه بدي هايي . اين به اون در . :46:
RE: همسرم اهل رفت و آمدنیست
بازم ممنونم
شوهرم از نظر ظاهر بسیار خوش چهره و خوش تیپ و خوش هیکله و خوش برخورده بسیارم مودبه یعنی کسی باورش نمیشه اون از مهمونی رفتن بدش بیاد برعکس بهش میخوره خیلی اجتماعی باشه بخاطره همین دیگران دائما سوال میکنند چرا مهمونی نمیاید چرا به گردش دسته جمعی نماید.
منم تصمیم گرفتم یه مدت جلوی خنواده ام بایستم و به حرفش گوش بدم شاید بهتر بشه.
به نظر شما دوستان این کاره درستیه؟
RE: همسرم اهل رفت و آمدنیست
شوهر منم دقسقا مثل شوهر شماست . خيلي خوشگله و خوش تيپه و همه در موردش همينو مي گن كه در مورد شوهر تو مي گن . حتي يه بار كه با همكارم و شوهرم رفته بوديم كنسرت . همكارم كه دختره بهم گفت حواست هست چقدر دخترا ميخكوب شوهرتن و همش دارن بهش نگاه مي كنن . چقدر شوهرت واقعا نجيب و خودداره به هيچكدوم نگاهم نمي كنه . خيلي حواست بهش باشه . واقعا همينطوريه درسته ظاهر خيلي مهم نيست ولي همين نجيب بودن و سر براه بودنش خيلي برام مهمه . باور كن الان خيلي دختراي خيلي خوشگل و پولدار سر كارشون ميان و مي رن ولي تا حالا دنبال اين چيزا نرفته . با اينكه خودتم مي دوني تو اين جامعه متاسفانه خيلي از خانمها هيچ چي رو رعايت نمي كنن كه طرف زن داره نداره يا اين چيزا .
منم به خاطر همين اخلاقاش عاشقشم . البته خيلي هم غده ولي خوب مرده ديگه .
به نظر من اين بهترين كاره كه مي خواي بكني . نظر كارشناساي تالارو نمي دونم . اميدوارم راهنماييت كنن .
موفق باشي :72: