نمیدونم چیکار کنم ، لطفا کمکم کنید

سلام
من یه پسر 23 ساله هستم ، حدود 5 ماه قبل توی کلاس از یه دختری خوشم اومد و کم کم بهش علاقه مند شدم ، بعد از یه مدت رفتم باهاش صحبت کردم و بهش گفتم که دوستش دارم اما اینم گفتم که قصد من دوستی نیست و میخوام بعد از یه مدت آشنایی خانواده هامون هم در جریان قرار بگیرن ، اول قبول نکرد گفت نمیخوام هیچ رابطه ای داشته باشم.
اما بعد از اینکه کلاسهامون تموم شد هر چند وقت یه بار (حدودا 2 هفته 1 بار) به بهانه های مختلف بهم زنگ میزنه اما شماره موبایلش رو بهم نداده و خودش از خونه بهم زنگ میزنه ، گفت که رابطمون قطع نمیشه. امسال هم میخواد کنکور بده و از لحاظ سنی تقریبا هم سن هستیم.
حالا من نمیدونم چیکار کنم ، نمیدونم اونم منو دوست داره یا نه ، بازم بهش بگم یا اینکه صبر کنم یه کم زمان بگذره؟
لطفا کمکم کنید.
ممنون.

سلام دوست خوبم
چرا بعد از یه مدت آشنایی می خوای هانواده ها تو جریان قرار بگیرند
اگر شرایط ازدواج رو داری و واقعا می خوای ازدواچ کنی بهتره که همین الان از طریق خانواده ها چلو برید
من شخصا هیچ رابطه ای رو بی اطلاع خانواده ها نمی پذیرم چون می دونم آخرش همین موضوع برات یه دردسری می شه که نگو .....
امیدوارم کمکت کرده باشم
ناز:72:

سلام آقای tir12
بهتون خوش آمد میگم:72:

شما قبل از هر کاری اول خوب فکر کنید ببینید چرا از این خانم خوشتون اومد ؟

آیا قصدتون ازدواج بود که میخواستید خانواده ها رو در جریان بذارید ؟

اگه برای ازدواج بود بر اساس چه ملاکها و معیاری اونو انتخاب کردید؟

و اینکه آیا اصلا شرایط ازدواج رو دارید؟ از قبیل: شغل و درآمد---بلوغ فکری - عاطفی - اجتماعی (بلوغ سنی رو نمیگم چون به نظرم سنت خوبه)

اگه برای این سوالات جواب داشتی ، اونوقت به اون خانم فکر کن.

مرسی.
تقریبا شرایط رو دارم اما اینکه اون الان داره درس میخونه و تیر ماه کنکور داره و اینکه ما به تازگی عزادار شدیم و حداقل تا سالگرد باید صبر کنیم (آبان 90) و اینکه من نمیدونم اونم منو دوست داره یا نه.
با مادرم در موردش صحبت کردم که اونم همینو میگه ، میگه تا سالگرد باید صبر کنیم.
فقط نمیدونم بازم با طرف مقابلم در مورد ازدواج و رابطه داشتن صحبت کنم یا اینکه صبر کنم زمان بگذره ، از یه طرف میترسم صبر کنم و بعدا بفهمم که اون منو اصلا دوست نداره و از طرف دیگه میترسم اگه باز باهاش صحبت کنم بخواد رابطه رو کلا قطع کنه ، واقعا گیج شدم.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرانک1389

سلام آقای tir12
بهتون خوش آمد میگم:72:

شما قبل از هر کاری اول خوب فکر کنید ببینید چرا از این خانم خوشتون اومد ؟

آیا قصدتون ازدواج بود که میخواستید خانواده ها رو در جریان بذارید ؟

اگه برای ازدواج بود بر اساس چه ملاکها و معیاری اونو انتخاب کردید؟

و اینکه آیا اصلا شرایط ازدواج رو دارید؟ از قبیل: شغل و درآمد---بلوغ فکری - عاطفی - اجتماعی (بلوغ سنی رو نمیگم چون به نظرم سنت خوبه)

اگه برای این سوالات جواب داشتی ، اونوقت به اون خانم فکر کن.

---

بله از اول قصدم ازدواج بود چون اصلا رابطه دوستی رو دوست ندارم و تا حالا با دختری دوست نبودم ، من از هر دختری خوشم نمیاد اما این اون ملاکها و معیارهای منو داره ، دختر مودب با حجب و حیا ، خیلی ساده ، از طرز برخوردش با دیگران ، نمیدونم چطوری بگم اما خیلی از چیزایی که دوست دارم رو داره ، شرایط رو هم دارم تقریبا.
اول به من جواب رد داد اما حالا خودش بهم زنگ میزنه ، شماره خونه شون رو داده ، گفت رابطمون قطع نمیشه.
به نظرتون میشه اینطور برداشت کرد که الان اونم منو دوست داره؟ دوباره باهاش در این مورد صحبت کنم؟

کسی نیست کمک کنه؟

سلام به برادر خوبم اقای tir12

مساله ای که شما عنوان کردید میتونه خیلی راحت حل بشه اما شما خودتون دارید اون رو پیچیده میکنید:)
از زاویه دید من یه آقای محترم 23 ساله احساس میکنه فردی رو پیدا کرده که میتونه آینده اش رو باهاش شریک بشه،از طرفی فکر میکنه به آمادگی ازدواج هم رسیده،شرایطش رو هم نسبتا داره و میتونه وارد یک زندگی مشترک با تمام مسائل خاص خودش بشه...خوب تا اینجاش که همه چیز خوبه و مشکلی نیست.
نکته از این به بعد شروع میشه...:شما باید از ایشون خواستگاری کنید؛رسما.و مادرتون قطعا بهترین گزینه برای کمک به شما هستند.معلومه اون خانم هم حداقل نسبت به شما بی میل نیستند که خواستن یه رابطه خیلی محدود رو نگه دارن و جالبه که ایشون شماره خونشون رو به شما دادند دقیقا همون چیزی که مادر یه آقا پسر لازم داره تا از خانواده یه خانم دختر اجازه خدمت رسیدن بخواد:)

بابت فوتی که در خانواده شما رخ داده متاسفم و انشاالله باقی عمر شما باشه اما قرار نیست همین فردا مراسم جشن و سرور برگزار بشه،فقط یه جلسه بی سرو صدای معارفه است بین دوتا خانواده و اصلا هم قرار نیست توی بوق و کرنا بره و منافاتی هم با عزادار بودن شما نداره!باور کنید این جلسه لازمه تا خانواده ها با هم آشنا بشن و در جریان امور قرار بگیرن و تازه اون موقع است که قسمت اصلی شروع میشه که ازش به دوره شناخت تعبیر میشه...و شما برادر خوب من میبایست بدون درگیر شدن در رابطه احساسی قوی به ارزیابی بپردازی و شناختتون رو از دختر خانم مورد نظرتون بیشتر کنید و این خودش حد اقل چند ماه طول خواهد کشید. چیزی که مسلمه شما الان فقط ظاهر و رفتارهای ظاهری ایشون رو دیدید که به هیچ عنوان نمیتونه اساس شروع زندگی مشترک باشه.

در پست هایی که گذاشتید سوالایی پرسیدید که رسیدن به جواب همه اونها منوط به اینه که شما رسما به خواستگاری این خانم برید و در حضور خانواده ها از ایشون تقاضای ازدواج کنید و ایشون در اون موقعیت که قاطعیت شما در تصمیمتون رو میبینند به شماجواب خواهند داد و پاسخ هر چی که باشه،تکلیف شما رو روشن میکنه و بعد یه آرامش خاص رو خواهید دید که داره بهتون لبخند میزنه و شما دیگه بلاتکلیف نخواهید بود:72:و همه چیز هم راه حلی داره درس خوندن ایشون میتونه به عنوان یه شرط یا حتی درخواست فرجه از طرف ایشون مطرح بشه یا خدایی نکرده بهانه ای برای جواب رد که همونجور که گفتم جواب همه این ها در مراسم خواستگاری مشخص میشه.
یه پیشنهاد خواهرانه هم دارم،حالا که به آمادگی ازدواج رسیدید درنگ جایز نیست پس از همین الان شروع کنید برای بالا بردن هر چه بیشتر مهارت هاتون برای زندگی مشترک.و هر چی بیشتر،بهتر:)

منتظر نتیجه میمونیم.موفق و خوشبخت باشید.