مزاحمت ناموسی...

سلام
من مدت هاست که از سایت شما دیدن میکنم و واقعا از مطالبش استفاده میکنم خیلی ممنون.

مشکلی برام پیش اومده مختصر و مفید میگم:
1. من مدتیه با یه دختری آشنا شدم وقصد ازدواج داریم و قراره عید برم خواستگاری
2. من تو یه شهر دیگه کار میکنم و اون تو یه شهر دیگه درس میخونه
3. خانوادهامون از قضیه اطلاعی ندارن و قراره که عید...

مشکل اصلی اینجاس که:
همکلاسیه دختره یه آقا پسر بچه سال شیرین عقله. به دختره گیر داده که من تورو میخوام و وقتی دختره بهش میگه من قراره با یکی دیگه نامزد کنم و اصلا تورو نمیخوام طرف حالیش نمیشه و پاشو کرده تو یه کفش که...
واقعا داره براش مزاحمت ایجاد میکنه. از طرفی من اونجا نیستم که حالشو بگیرم!
دختره هم فعلا نمیخواد به خونوادش بگه. پسره تهدیدش کرده که ولش نمیکنه و میخواد بزور جواب بگیره!
شما بگید من چکار کنم؟ همسرم چیکار کنه؟

با سلام و خوش آمد فراوان به شما دوست عزیز. اولا یه چیزایی بهتون میگم بر نخوره.
1.این دختر ناموس شما نیست
2.(واقعا داره براش مزاحمت ایجاد میکنه. از طرفی من اونجا نیستم که حالشو بگیرم!) همسر شما هم نیست چون شما تازه قرار گزاشتین.هر وقت عقدش کردی بگو همسرم!!!
و اینکه در مورد انتخوابت چقدر مطمینی؟و از این نظر که هنوز خانواده هاتون هیچ چیزی در این مورد نمیدونن فکر میکنی چند درصد موافق باشند؟

شرمنده اینطوری گفتما.ولی از نظر من شما حق دخالت تو این مورد نداری. البته چرا تو خیابون اگر چنین چیزی دیدی زنگ بزن 110 بیان پسره رو بگیرن.اونم به عنوان یه شهروند:163:


متاسفم که نمیتونم کمک بهتری بکنم.از دستم دلخور نباش ولی حرفام حقیقته:72:

مو به موی حرفای سینا رو قبول دارم.اینم اضافه کنم که یه پسر تا زمانی که پیش خودش مطمعن نباشه دختر بهش راه می ده،

طرفش نمی ره و این اطمینانم از رفتارهای دختر منشا می گیره.اینم در نظر داشته باش این دختر حاضر شده بدون اطلاع

خانوادش با شما رابطه ایجاد کنه،این می تونه نشون این باشه اهل روابط خارج از خانوادست بعد ازدواجم ممکنه همین

روابطو داشته باشه.البته این بدبینی به خاطر نگفتن چطور و کجا آشنا شدنتونه.چند سالتو چند سالشه؟

سر دوربینتو بچرخون سمت دختر ببین چه چیز این دختر باعث شده اون پسر بهش گیر بده.

سلام دوست گرامی

به تالار خوش آمدید:328:

نقل قول:

---

من مدت هاست که از سایت شما دیدن میکنم و واقعا از مطالبش استفاده میکنم خیلی ممنون.

---

خیلی خوشحالم خوشتان آمده.امیدوارم که بتوانیم به شما کمکی بکنیم و از عملکرد ما راضی بمانید

نقل قول:

---

من مدتیه با یه دختری آشنا شدم وقصد ازدواج داریم و قراره عید برم خواستگاری

---

انشاالله به سلامتی و دل خوش.امیدوارم همه چیز بر وفق مراد باشد

فرموده بودید :

نقل قول:

---

مشکل اصلی اینجاس که:
همکلاسیه دختره یه آقا پسر بچه سال شیرین عقله. به دختره گیر داده که من تورو میخوام و وقتی دختره بهش میگه من قراره با یکی دیگه نامزد کنم و اصلا تورو نمیخوام طرف حالیش نمیشه و پاشو کرده تو یه کفش که...
واقعا داره براش مزاحمت ایجاد میکنه. از طرفی من اونجا نیستم که حالشو بگیرم!
دختره هم فعلا نمیخواد به خونوادش بگه. پسره تهدیدش کرده که ولش نمیکنه و میخواد بزور جواب بگیره!
شما بگید من چکار کنم؟ همسرم چیکار کنه؟

---

خب اول من در این مشکل راهنماییتان می کنم.بعد یک قضیه ای را مطرح می کنم.دوست داشتید در بحث شرکت کنید ، فکر می کنم به دردتان بخورد

ببینید شما در ابتدای جوانی هستید و شور زیادی دارید.همه این ها درست و من کاملا شما را درک می کنم.ولی دلیل نمی شود خودتان را در همین اول جوانی در دردسر بیندازید.شما فرمودید :

"از طرفی من اونجا نیستم حالشو بگیرم!"

درستش این است که اگر آنجا هم بودید نباید حالش را بگیرید.چون اگر این کار را بکنید و خانواده ی دختر بفهمند صد سال به شما دختر نمی دهند.دلیلش هم واضح است.هیچ کس به فردی که دعوا راه بیندازد دختر نمی دهد.پس سعی کنید آرامش خود را حفظ کنید و درست عمل کنید :82:

مشکل شما خیلی راحت حل می شود.آقا برای خانم مزاحمت ایجاد می کنند خیلی راحت خانم موضوع را به حراست دانشگاه گزارش کند.مطمعن باشید دیگر هیچ موقع این اتفاق تکرار نخواهد شد

خب این از مشکل فعلی شما.حالا اون قضیه ای که گفته بودم :

1 - ببینید نام کاربری شما hate-love است یعنی از عشق متنفرم و این درست وقتی است که در آستانه ی ازدواج هستید!به نظرتان این کمی عجیب نیست؟

2 - عنوان تاپیک "مزاحمت ناموسی" است که شما خیلی با لحظه ای که این خانم ناموس شما به حساب آیند فاصله دارید

3 - این خانم را با "همسر" خطاب می کنید.اگر می گفتید "همسر آینده" هم باز اشتباه بود.چراکه شما هنوز خانواده ی خانم را نشناختید و چه بسا کلا از قضیه پشیمان شوید.بحث یک عمر زندگی یعنی پر ارزش ترین چیزی که در اختیار دارید مطرح است


ممنون می شوم کمی در مورد این سه مورد توضیح دهید

موفق باشید

:72::72::72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرهنگ 27

اینم اضافه کنم که یه پسر تا زمانی که پیش خودش مطمعن نباشه دختر بهش راه می ده،

طرفش نمی ره و این اطمینانم از رفتارهای دختر منشا می گیره.
.
.
.
سر دوربینتو بچرخون سمت دختر ببین چه چیز این دختر باعث شده اون پسر بهش گیر بده.

---

آقای فرهنگ مخالفم!
بسبار دیدم که به علت اعتماد به نفس بسیار زیاد آقایون (!) در این زمینه کسانی به یک دختر خانم به اصطلاح گیر می دهند که آدم تعجب می کنه این آقا پیش خودش چه فکری کرده که اینقدر هم مطمئن و مصر خواسته اش را مطرح می کنه.
به نظرم درست نیست که این دختر خانم را مقصر بدانید.

اما در مورد این آقا من متوجه نمی شم مشکل چی هست. دو نفر خواستگار یک خانم هستند. هر دو می توانند اقدام کنند و خانم هر کدام را که مایل بود و صلاح دانست می پذیرد. اینجا الان کسی ناموس کسی نیست و کسی هم حق بیشتری نسبت به دیگری ندارد. چرا فکر می کنید ایشون مزاحم هستند و شما مراحم؟
دختر خانم مورد نظر شما هم خیلی جدی به ایشون بگویند که جوابشان منفی است و تمام. نهایتا خواستگاری می روند و از خانواده جواب رد را می گیرند.

در ضمن دو هفته دیگه این حرفها را نداره. دو هفته بعد قراره برین خواستگاری دیگه؟!
شاید هم به نوعی حس می کنید خانواده ی ایشون ممکنه اون آقا را به شما ترجیح بدهند؟

با سلام
مرسی از همه. هرچند حرفایی زده شد که کمی برام سنگین بود اما بازم ممنون.
در جواب arix:
1- نام کاربری رو این hate-love گذاشتم چون عشق و نفرت دو ردوی یک سکه اند. بین این دو خط تیره گذاشتم یعنی جدا هستن و نباید باهم خونده شن. پس برداشت معنی "نفرت از عشق" اشتباهه.
2- باشه. حرف شما و همه دوستان قبول. من خیلی فاصله دارم. اما از خودم و نیتم و اون دختر مطمئنم. ما یک ساله باهم هستیم و تا حدود زیادی از هم شناخت داریم و تصمیممون از رو منطقه و صحیح. من 25 سالمه. سربازی رفتم. کار ثابت هم دارم. دختره 22 سالشه و لیسانس میخونه. اون پسره (به قول شما رقیب) 23 سالشه.سال سوم لیسانسه. پس من از اون سرم. (بگذریم که من واس بدست آوردن محبت دختر و راغب کردن اون به هیچ وجه مزاحمت ایجاد نکردم براش. ما توسط یه دوست بهم معرفی شدیم. اما رقیبم میخواد بزور بله بگیره!)
3- اینم قبول. هنوز زوده که بگم همسر. توضیح بیشتر بالا داده شد.

من دوربینو چرخوندم طرف خودم و خودم رو دیدم. حالا شما دوربینو بچرخونید طرف رقیب و اونو ببینید.
اصلا شما همه اینارو بذارید کنار. فرض کنید من اصلا تو این ماجرا نیستم.
فرض کنید یه پسری مثه اون آقا به دختر همکلاسیش گیر میده تو باید با من ازدواج کنی!
هرچی این دختر میگه بابا من تورو نمیخوام طرف حالیش نمیشه! زور پرزوره. پسره میگه من عاشقم تورا پس توهم باید عاشق باشی مرا!
از طرفی دخترو تهدید میکنه که نمیتونه هیچ کاری کنه و اگه قبول نکنه اذیتش میکنه. کمترین اذیتش اینه که هرجا دختر میره سر راهش سبز میشه و ...
"بهشت" عزیز به مورد خوبی اشاره کردن:
"آقای فرهنگ مخالفم!
بسبار دیدم که به علت اعتماد به نفس بسیار زیاد آقایون (!) در این زمینه کسانی به یک دختر خانم به اصطلاح گیر می دهند که آدم تعجب می کنه این آقا پیش خودش چه فکری کرده که اینقدر هم مطمئن و مصر خواسته اش را مطرح می کنه.
به نظرم درست نیست که این دختر خانم را مقصر بدانید."

شما این مسئله رو از دید یک معذل اجتماعی بررسی کنید. و راه حل مناسبی برای اون دختر ارائه بدین.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرهنگ 27

یه پسر تا زمانی که پیش خودش مطمعن نباشه دختر بهش راه می ده،

طرفش نمی ره و این اطمینانم از رفتارهای دختر منشا می گیره.

سر دوربینتو بچرخون سمت دختر ببین چه چیز این دختر باعث شده اون پسر بهش گیر بده.

---

اما من میگم این نظر گاهی درسته گاهی نادرست!

گاهی واقعا خود دختر مقصره و با اینکه کسی رو نمیخواد اما عملا با رفتارش به سمت خودش جذبش میکنه!
در چنین شرایطی پسر هم نمیدونه نیت واقعی دختر چیه؟بالاخره میخواد یا نمیخواد؟
و فکر میکنه دختر میخواد ببینه چقدر خواهانشه و چقدر براش اصرار میکنه!
برای همین اصرار میکنه و ناز میکشه و دور وبرش می پلکه تا بلکه جواب مثبت رو با ناز و ادا بهش بده!

گاهی هم این نظر واقعا نادرسته!
چون زیاد دیدم دختری که واقعا و رک و راست جواب منفی به کسی داده اما اون پسر باز ول کن نیست و حتی براش درد سر درست کرده.اینجا نمیشه بگیم دختره مقصره و مشکل داره.

شما آقای عزیز، اول در مورد این مسئله مطمئن بشید و شناخت کافی به دست بیارید بعد اقدام کنید چون شما دونفر دور از هم هستید.
در مورد ناموس و همسرم و حالشو بگیرم ... هم با بقیه موافقم.

ببخشید من پستم رو با تاخیر ارسال کردم، ممکنه بعضی صحبتها تکراری شده باشه.

با سلام
منم با نظر بقيه دوستان موافقم جز يك مورد ، به نظر من به اين مسائل فكر نكنين اگه شما قراره انشاءاله عيد برين خواستگاري خب با خانواده تون صحبت كنين كه اونام يه پيش زمينه داشته باشن و كم كم مقدمات رو فراهم كنين ، از اين حرفا و تهديدها زياده همينطوري الكي نيست هركي از راه برسه و به يه نفر گير بده كه من حتما تورو ميخوام يا با من ازدواج كن يا فلان و بهمان ميكنم گوشتون از اين حرفا پر باشه فقط اون دخترخانم بيشتر مراقب باشه .
موفق باشين :72:

با سلام
دوست عزیز من تاپیکتونو خوندم اول نمیخواستم چیزی بنویسم چون فکر میکردم شاید شما ناراحت بشی ولی نتونستم نظرمو نگم بهرحال اگه پاسخم براتون خوشایند نبود معذرت میخوام فقط اون چیزی که به ذهنم میرسه میگم دیگه قضاوت دربارش و تایید صحت و سقمش با خودتون

برادر عزیز شما فکر نمیکنی که این دختر خانم برای اینکه شما رو ترغیب کنه زودتر به خواستگاریش بری یا اینکه یک وقت پشیمون نشده باشی این مزاحمو رو کرده؟

مطمئنی که راست میگه؟همچین کسی اصلا هست؟بازم ببخشید بدبینانه نگاه میکنم شاید فکرم درست نباشه.

در صورتی که واقعا این آقا برای این خانم مزاحمت داره و خانم هم قصدشون ازدواج باشماست من اگه به جای این خانم بودم موضوع رو به خانوادم میگفتم که مزاحم دارم یا اگه نمیتونستم به قول یکی از دوستان به حراست دانشگاه میگفتم ومشکل به راحتی حل بود نه اینکه کسی رو که قراره به زودی به خواستگاریم بیاد به خاطر موضوع به این کوچیکی درگیر کنم

لطفا از این زاویه هم به قضیه نگاه کنید ببینید همچین کسی هست اگه بود شما دخالت نکن حراست دانشگاه بهترین راه حله

امیدوارم با چشمان باز ازدواج کنید و همیشه کامیاب باشید

سلام.
در مورد نظرات دوستان که گفتن ایشون ناموس شما نیستن و تا وقتی که حداقل یک قدم رسمی برداشته نشه ، شما نمی تونین اقدامی کنین ، کاملا موافقم.
اما در مورد موضوع مزاحمت پسر و واکنش دختر ، دوستان چرا همه چی رو یک بُعدی می بینن؟ هر کدوم شما یک حالت رو گفتین که همتون هم درست گفتین و همه این حالات در اجتماع وجود داره.
بله ، من دیدم دخترهایی رو که از طلوع آفتاب تا غروب آفتاب به پسره خیره می شدن و یا به شکلهای مختلف به اصطلاح آمار میدادن ، اما وقتی پسر پا میذاشته جلو ، عصبی می شدن و میگفتن مزاحم نشو! دختر هم پیش دوستان و اقوام خودش هم میگه طرف ول کنم نیست و من هیچ علاقه ای بهش ندارم ، حالا این پسر بدبخت اونجا نیست که بگه خود این دختر داره ماهها ...
اما حالت دیگش هم دیدم و این هم کم نیست: خیابونی که مغازه دارم ، پسری رو هر روز میبینم که دنبال دختر میره و دقیقا این اتفاق ماه هاست که داره مدام تکرار میشه ، کل محل از قیافه در عذاب این دختر فهمیدن که بنده خدا نمی خواد ارتباطی داشته باشه ، اما این پسره ول کن نیست!
حالت دیگه هم اینه که دختره واقعا نمی خواد ارتباط داشته باشه ، اما نحوه نه گفتن ، نحوه عدم تمایل و یا اصلا قدرت نه گفتن نداره! یک ترس خیالی در درونش درست کرده که اگه قاطعانه برخورد کنم ، این پسر می تونه واکنش خطرناکی داشته باشه..
خیلی چیزهای دیگه هم هست. اینکه بگیم فقط و فقط این عامل درسته ، عدم آگاهی ما رو می رسونه.