-
ترس از ازدواج
سلام به دوستای عزیزم
من بعد از خوندن بعضی تاپیک ها ونگاه به زندگی اطرافیانم واقعا از ازدواج ترسیدم .به قول خودمون همون هندونه در بستست من نمیدونم داخلش چه جوریه از کجا معلوم بعد از اینکه خرشون از پل گذشت تغییر رفتار ندن .مثل خیلی ها که اینجا خوندم واز اول خود اصلیشونو نشون ندادن
-
RE: ترس از ازدواج
سلام به شما خورشید تابان
این ما هستیم که می خواهیم قضاوت کنیم.این تالار مربوط با افرادی است که در زندگیشان مشکل دارند.پس قاعدتا باید تعداد مشکلات بیشتر از خوبی ها باشد.ولی این چنین نیست.همین جا هم شما افرادی را پیدا می کنید که زندگی خیلی خوبی دارند.در حقیقت شما قبل از اینکه مطالب را بخوانید در ذهنتان این موضوع بوده ، پس وقتی مطالب را خوانده اید فقط همین را از آن ها برداشت کرده اید.شاید اگر کسی از معتاد بودن شوهر بترسد با اینکه تعداد تاپیک ها در این مورد بسیار اندک است ، بیاید و مثل شما همین نتیجه را بگیرد.چون فقط به دنبال همین موضوع است
این همه کاربر اینجا هستند.چرا از خود نمی پرسید که : چرا فقط شما به این نتیجه رسیده اید؟
حال من چند تا سوال دیگر می پرسم ؟
فرمودید وقتی خرشان از پل بگذرد عوض می شوند :
به نظر شما یک مرد با ازدواج چه چیزی به دست می آورد که بعد ازدواج خرش از پل بگذرد؟در حقیقت جز این است که اگر اخلاقش عوض شود اخلاق شما هم عوض می شود و زندگی تبدیل به جهنم می شود.آدم قرار است در زندگی مشترک به آرامش برسد.معامله نیستش که وقتی طرف چک را گرفت و خرش از پل گذشت ، عوض شود.تاپیک هایی که شما مطالعه کرده اید دو حالت داشته اند :
1 - می گویند وقتی کسی یک طرفه نزد قاضی می رود راضی بر می گردد.دید خود را گسترش دهید.اکثر کسانی که می آیند اینجا و گله می کنند خودشان از همسرشان بدتر بوده اند و همسرشان را بیشتر اذیت کرده اند ولی اینجا که این موارد را نمی نویسند!
2 - همسرشان واقعا یک بیمار روانی باشد که در مرحله شناخت چنین چیزی را به راحتی می توان تشخیص داد
با احترام
:72::72::72: