RE: درد دل امشب من با خدا
سلام دوستان،
من این تاپیک را باز کردم تا بخوانم شما چطور با خدای خود درد دل می کنید. البته کسی به غیر از خودم هنوز چیزی ننوشته. ولی امیدوارم شما هم بنویسید.
.................................................. ..
به نام خدایی که عشق را به من آموخت!
دوستی که لیاقت دوستی او را ندارم و کمتر از آن هستم که او بخواهد لحظه ای به من نظر کند. او که با وجود همه بدیها و گنهکاری هایم باز هم روی به من دارد و آغوشش به روی من باز است. او آن کسی است که همیشه به یاد من است و لحظه ای من را تنها نمی گذارد.
خدایا شکر می گویمت که هستی! از تو ممنونم که من را هیچ وقت تنها نمی گذاری و همیشه دل من را با حضورت گرم می کنی.
خدایا شکرت که به من تنی سالم هدیه دادی. ممنون که می توانم در پاییز روی برگها راه بروم. ممنون که می توانم سرخی آسمان لحظه غروب خورشید را ببینم. ممنون که می توانم موسیقی طبیعت را بشنوم. ممنون که می توانم بوی بهار و وزش نسیم صبحگاهی روی صورتم را حس کنم. خدایا ممنونم که گرسنه نیستم و می توانم مزه غذاهایی لذیذ را بچشم.
خدایا ممنونم که به من پدر و مادری دادی که تمام دغدغه آنها خوشبختی و موفقیت من است. به من خواهری دادی که از کودکی بهترین دوست من است. به خاطر تک تک لحظات خوشی و شادی و خاطرات زیبای زندگیم از تو ممنونم. خدایا به خاطر مشکلات و لحظات سختی که باعث شدند تا تجربه هایی گرانبها به دست بیاورم از تو ممنونم.
خدایا تو همیشه در درس و کار و زندگی برای من بهترین پشتوانه بودی و بدون کمک و اراده تو من هیچ نبودم و هیچ نداشتم.
خدایا هر چه دارم از توست و هر لحظه بخواهی می توانی همه را از من بگیری و من هیچ کار نمی توانم بکنم. پس شکرت می گویم و از تو می خواهم هیچ چیز به من ندهی که تو را از من بگیرد و هیچ چیز را برای من نگذاری که یاد تو را از ذهن من دور نگه دارد. من لیاقت ندارم بنده صالح تو باشم، تو خود مرا اصلاح کن.
خدایا برای همه اعضای این تالار آرزوی سلامتی می کنم و امیدوارم به همه کمک کنی تا همگی معنای واقعی زندگی را بفهمیم. چقدر مسائل سر راه خود می بینیم و از آنها گله می کنیم و خود غافلیم که وجود آنها نعمتی بزرگ بوده است. و چقدر با تضرع از تو چیزهایی می خواهیم که بلای جان ما هستند. تو خود آن کن که به صلاح ماست.
دوستت دارم و به تو توکل می کنم خدای مهربان!
RE: درد دل امشب من با خدا
خدای من،
نگاهم کن که بس دلگیر دلگیرم . . .
RE: درد دل امشب من با خدا
با اجازه دوستان....
========================================
خدای مهربان من غروب جمعه ها همیشه غمی عجیب دل من را فرا می گیرد...غمی که شاید
دل تمام افراد عالم را فرا بگیرد...غروب جمعه ها را دوست ندارم زیرا منجی نیز دلگیر است اما
می دانم لحظاتی پس از غروب هنگام اذان مغرب همه غم هایم با شنیدن صدای الله اکبر ........
از دلم رخت می بندند و گویا خدای مهربان منتطر است تا در گفتگوی با خودش تمام
غم ها را از دل بزدایم و دلتگی ها از دل کوچکم بروند و پر از احساس شادی و سبکی شوم...
خداوندا غم را از دل تمام دوستانمان ببر و شادی و نشاط را میهمان دلهای مهربانشان بفرما
الهی به امیدت و یاریت
RE: درد دل امشب من با خدا
خدای من! چه قدر حال این لحظات برایم غریبه. هر روز تجربه ی یه حس تازه برای اتفاقات تکراری!
اما این احساس با تجربه های دیگرم متفاوته. یه احساس عجیب. احساس نا امیدی در اوج امیدواری!
احساسی که بهم میگه میتونستم داشته باشمت، میتونستم به شوق تو نفس بکشم، اونی باشم که تو میخوای، معصیت نکنم، نرنجونمت، فراموشت نکنم، دلخور نشی ازم، لبخند رو از لب هات نگیرم اما....نمی تونم که بخوام. در توانم هست که انسان باشم. اما در توانم نیست که بخوام انسان باشم.
هر بار یه راه. میگم این بار خودشه، اما لحظه های حس قشنگ با تو بودن حتی چند دقیقه هم برام ماندگار نیست.
بذار اعتراف کنم خسته شدم از نداشتنت. وقتی میخوام میگی چرا میخوای، وقتی نمی خوام میگی چرا نمی خوای... آخه خودت بگو باید چی کار کنم.
من پرواز رو تجربه کردم، نمی تونم خفقان قفس رو تحمل کنم. ببین نداشتن تو منو به کجا کشونده. از وقتی معنای آرامش رو با تو شناختم، دیگه نتونستم با هیچ کس و هیچ چیز جز تو به آرامش برسم. منو به خودم وا گذاشتی، خب چه جوری از خودم محافظت کنم؟ من خوب نیستم، اما به خوبی های تو عادت کردم. به توجهت، به محبتت. تجربه ی توجهت این بی توجهی رو بر من سخت و دشوار کرده.
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد
در دام مانده باشد صیاد رفته باشد
ببخش اگر کفر گفتم، بی احترامی کردم، بیشتر از حدم حرف زدم، میدونم تقصیر تو نیست، یعنی نمی تونه باشه، درک میکنم که نمی تونی عدالت رو زیر پا بذاری، به خاطر همه بنده هات. معصیت کردم، باید جورشو بکشم. بی راهه میرم، در بسته حقمه. غرور دارم، باید بشکنه، اما عطش آرامش دارم، میترسم اگر به چشمه ی زلال آرامش تو ره نیابم، به سراب ها دل ببندم. پیش از این هم گرفتار سراب ها بودم و .... شاید هنوز هم هستم!
از اینکه فردا هم مثل امروز باشه میترسم. میترسم این ناامیدی تردید آمیز، به جنون حقیقت تبدیل شه. جنون از دست دادنت برای همیشه.
RE: درد دل امشب من با خدا
سلام
سلام خدای مهربانم
میدونم این تاپیک برای درد دل شبانه ایجاد شده و حالا روزه که من دارم باهات درد دل میکنم.منو ببخش که شب امکانش نبود.خدای عزیزم! دیشب خیلی دلم گرفته بود خیلی.کسی منو ناراحت کرده بود و من هم تلافیش رو سر خواهرم درآوردم اما بعد پشیمان شدم و سعی کردم از دلش در بیارم.
یک لحظه غفلت کردم و گفتم خدایا قربانت برم این چه مسئولیت سنگینیه که به گردن من انداختی؟
اما خودت میدونی که فورا از این حرفم پشیمان شدم .منو ببخش خدای خوبم که با جان و دل مسئولیتهام رو قبول دارم و بهشون افتخار میکنم.به اینکه انقدر بهم توجه داری و رهام نکردی و منو وسیله قرار دادی
از اینکه منو انتخاب کردی که برای خانواده ام خصوصا بعد از پدر و مادرم یه امید باشم بینهایت ازت ممنونم.
من فقط میخوام تو بهم نگاه کنی حتی اگر صلاح بدونی و بهم سختی بدی منتت رو دارم چرا که نگاهت برام همه چیزه اما لحظه ای تحمل ندارم به حال خودم رهام کنی.
خدایا! لحظه ای رو بدون حضور تو و کاری که رضای تو توش نباشه رو نمیخوام...
پناهم باش که هر چقدر هم که محکم باشم و خودم رو کنترل کنم باز هم ضعیف ضعیفم و نیازمند عنایتت.
یا رَب ارحم ضعف بدنی و رقة جلدی و دقة عظمی...
RE: درد دل امشب من با خدا
خدای من :72:
امشب دوباره دلتنگم , دلم خلوتی می خواد برای اشک ریختن و پناهی برای درددل و چه کسی بهتر و مهربان تر از تو.
می شه باهات از هر دری حرف زد بدون اینکه نگران باشم راجع بهم چی فکر می کنی یا مجبور باشم اشکامو ازت پنهان کنم بغضمو فرو بدم و زورکی لبخند بزنم!
می دونم که این روزها بد شدم, فشار و استرس و اتفاقای ریز و درشت این مدت تلخم کرده, کم طاقت و بی حوصله ام , بیخود و الکی با بقیه دعوام می شه و تحملم برای خودم هم سخت شده.
این چند وقت احساس می کردم زندگی بهم سخت گرفته و مشکلات خارج از ظرفیت و توانمه ولی باور کن چند شب پیش اون 4-5 ساعتی که کنار بخش اورژانس بیمارستان ایستاده بودم برام یه دنیا حرف بود. مرسی تلنگر خوبی بود!
می دونم که این مدت آدم ناشکری بودم , می دونم اونجور که باید نبودم , می دونم از هدیه ای که دوست داری که دوست دارم فاصله گرفتم , ولی خدایی تو بهم اجازه می ده که برگردم که برای چندمین بار عذر بخوام که بگم منو به خاطر تمام کوتاهی ها , کم صبری ها , نا شکری ها و ... ببخش.
می دونم که همیشه جوری هوامو داشتی و کمکم کردی که خودم هم اون لحظه نفهمیدم. نعمت هایی بهم دادی که تا عمر دارم نمی تونم شکرگذارش باشم ولی حس می کنم امروز بیش از هر وقت دیگه ای محتاج نگاهتم این روزها گاهی احساس می کنم قدرت تشخیص درست وغلط رو از دست دادم , تردید به درستی چیزهایی که روزی باور داشتم اذیتم می کنه .
خدای من :72:
امشب شاید خسته و دلتنگ باشم ولی ناامید نیستم که خودت گفتی ناامیدی و یاس از رحمتت بزرگترین گناهه.
پس از تو به بزرگیت , به رحمتت , به محبتت , به خداییت می خوام که بهم (بهمون) صبر بده , درک بده , قدرت تشخیص بده تا پیدا کنم(کنیم) راهی رو که هم خیر و خواسته من (ما) درشه هم رضایت تو!
الهی , تو ماهی و روح من دریا و دائم جذر و مد دارد به سوی تو!
RE: درد دل امشب من با خدا
خدایا
یاریم کن که آزمونت را در پس مسئله اخیر درک کنم و تدبیرم کن که به هدایت خودت از این گذر عبور به خیر داشته باشم .
آمین یا رب العالمین
RE: درد دل امشب من با خدا
خدایا
مرابه کسی جزخودت وامگذار....
RE: درد دل امشب من با خدا
خدایا بصیرت ده تا حق رو از باطل تشخیص دهیم .