نمایش نسخه قابل چاپ
سلام
خانواده شوهرم توی یه شهر دیگه هستن هر موقع که می دونن من پیش شوهرم نیستم به اون زنگ می زنن و کلی صحبت می کنن .و همین باعث شد هر موقع که من نبودم شوهرم خودش به اونها زنگ می زد و خلاصه سرتون و درد نیارم دیگه زمان صحبت اونها وقتی که من نباشم برای اونها عادی شده اصلا که انگار من آدم نیستم و فقط پسرشون که مهم هستش.با اینکارشون من و پیش شوهرم بی ارزش میکنن .من باید چی کار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:302:
دوستان میشه کمک کنین:310:
هیچکی منو دوست نداره
ok
:300::102:
1. خيالت راحت باشه كه يه مادر و پسر، غير از احوال پرسي، حرف ديگه اي ندارن كه به هم بزنن، پس مطمئن باش مشغول توطئه عليه تو نيستن.
2. شما خودت تا حالا با اونا تماس گرفتي؟ شايد اين كار رو نكردي و اونا تصورشون اينه كه دوست نداري با اونا صحبت كني.
3. به نظرم بد نيست وقتايي كه با همسرت توي خونه هستيد، به اون پيشنهاد بدي كه به خانوادش زنگ بزنه (همينجوري محض احوال پرسي) تا از حرفايي كه رد و بدل ميشه كاملا آگاه شي!!
4. نكنه كه همسرتون مي خواسته به خانوادش زنگ بزنه و شما نمي ذاشتي و مي گفتي الان نه، بعدا زنگ بزن يا من الان حوصله حرف زدن ندارم و ... از اين جور صحبتا؟
ترنم جان سلام
اين چه طرز فكري است؟!
اين خانواده و همسر شما يك حريم خصوصي و خانوادگي دارند و اين حريم را دوست دارند براي خودشان نگاه دارند . شما چرا اينقدر حساس هستي؟!
اگر به دنبال ارتباط گيري با خانواده ي همسرتان هستيد زماني كه همسرتان هستند شما هم يك حريم خصوصي مشترك براي اين ارتباط در جمع درست كنيد و خودتان را وارد حريم اين خانواده به شكل درست بكنيد و به خانواده ي همسرتان زنگ بزنيد و صحبت كنيد .
دوست من شما
کلأ ازینکه همسرتون با خونوادش ارتباط داشته باشه ناراحتی؟
ازینکه وقتی شما نیستی ارتباط داره ناراحتی؟
چرا ناراحت میشی ؟
در مورد حرفاهایی که بینشون میگذره ناراحت میشی؟
ازینکه به شما زنگ نمیزنن ناراحتی؟
یه کم بیشتر توضیح بده عزیزم! :72:
ممنون از نظراتتون
بیشتر وقتها خودم پیشنهاد میدم که زنگ بزن یه احوالی بپرسیم.ولی پاسخ این احوالپرسی رو نمی گیرم.من دوست دارم همراه شوهرم زنگ بزنم و احوالپرسی کنم و خانواده شوهرمم وقتی که من پیششم زنگ بزنن و با ما صحبت کنن چرا باید منو جدا بدونن.
من خانم خونه هستم چرا باید ندید گرفته بشم مگه مادر شوهر من دوست داره به شوهرش مستقیم زنگ بزنن و اصلا خودشو هیچی حساب نکنن.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mostafun
ببین دوست من قبول کن که از نظر یک مادر،پسرش با عروسش فرق داره->پس در مورد پسرش یه طور دیگه ای فکر میکنه تا شما->>ممکنه بیشتر به اون زنگ بزنه و حالشو بپرسه:اینکه ناراحتی نداره.:307:نقل قول:
نوشته اصلی توسط ترنم جون
واصلا به معنای هیچی حساب کردن شما نیست؛شما آرامش خودتو داشته باش و واسه خودت داستان نساز ؛تازه باید خدارو شکر کنی که صحبتی پشت سرت نمیکنه :311: (شوخی کردما؛بخندیم!)
ترنم جون! :shy:
از هیچ کس هیچ انتظاری نداشته باش،اینطوری ارامش بیشتری نصیبت میشه و بیخودی خودت اذیت نمیکنی به خاطر انتظاراتی که از دیگران داری ولی اونا براوردش نمیکنن؛باشه؟:rolleyes:
سلام ترنم جان. بهتره صميميتتون رو با خانواده همسرتون بيشتر كنيد و خيلي به اين مسئله اهميت ندين. دليلي نداره كه از صحبت هاي اونها مطلع بشين. اما اگر مايليد خانواده شوهرتون با شما بيشتر احساس نزديكي كنند، سعي كنيد به اونها بيشتر سر بزنيد و مرتب باهاشون در تماس باشيد. به هر حال بزرگتر كوچكتري گفتن. حتما خيلي اهل معاشرت نيستن. شما به دل نگير:72:
دوست عزیزم به نظر من اصلا مهم نیست که اونها ندیده بگیرنت. و اصلا هم فکر نکن با این کارشون پیش شوهرت بی ارزش می شی. بهتر تو که از حرف ها و حدیث ها دوری.
تا زمانی که این حرف ها بازخوردش به شما برنگشته اصلا مهم نیستند. اینقدر حرف بزنند تا خسته بشوند. اصلا این قضیه رو برای خودت بزرگ نکن.
بهتر حوصله داری انقدر حرف بزنن تا خسته شن منم وقتی نیست زنگ میزنم مامانم دلم نمیخواد بعضی چیزها جلوی شوهرم بگم اصلا خونسرد و بی تفاوت باش