به درخواست بعضي دوستان راجع به رفتنم به صحبت هاتون گوش ميدم
سلام. قرار بود بيشتر از اين توي سايت همدردي بهتون زحمت ندم، اما بعضي دوستان درخواست كردن تا علت رفتنم رو كه تو تاپيك "حال و احوال ياران همدردي" پست زده بودم، در تاپيكي جداگانه بنويسم.
دوستان باور كنيد بود و نبود من فرقي نميكنه. فقط خواستم وقتي رفتم اشتباهاتمو بخشيده باشين، نه اينكه منصرفم كنيد. به هر حال به صحبت هاتون با جان و دل گوش ميدم. ممنونم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hamishetanha
سلام دوستاي خوبم. مجبورم كردين دوباره بيام. چون سوء تفاهم شده. به خدا من از دست هيچكس ناراحت نيستم و جز خوبي ازتون هيچي نديدم. در حقيقت از دست خودم دلگيرم. چه طور بگم، راستش من طي مدت كوتاهي با حضور خدا توي زندگيم به هرچي ميخواستم رسيدم. فكر ميكردم اگر بگم براي خداست، ديگه تمومه. فكر ميكردم رسيدن به آرزوهام فقط لطف خداست به خاطر اسلام آوردنم و ترك لذت هام. نميدونستم اين لطف ها هم يه جورايي آزمايشن. و من ظرفيت اين همه لطف رو نداشتم.اين ظاهر قضيه بود و من خودمو فريب ميدادم، در حقيقت ميخواستم براي خودم كسي باشم. دوست داشتم با همه فرق داشته باشم. رفتم رشته نجوم تا آسمان رو بشكافم. ويولن و پيانو زدم تا هروقت اراده كردم در احساسم غرق شم و دنيا رو در صداي سازم غرق كنم، نويسنده ي مجله شدم تا همه از شيوايي قلمم انگشت به دهن بمونن. تاريخ و باستان شناسي رو در نورديدم، از ورزش واليبال مدال آوردم، برنامه نويسي كامپيوتر رو ياد گرفتم و .... تا همه رو از علمم و قدرتم متحير كنم. اما حالا ميبينم هيچي ندارم و هيچي نيستم.
وقتي اومدم سايت همدردي، پيش خودم فكر كردم كه اگر خدا رو همانطور كه شايسته است به دوستان معرفي كنم و حضور خداوند رو ياد آورشون بشم، اونوقت اونا هم مثل من ميتونن بر مشكلاتشون غلبه كنن و حتي مثل من به آرزوهاشون برسن. اما امروز ميبينم كه خودم به همون آرزوهايي كه بهشون رسيدم سرگرمم و تنها چيزي كه تو زندگيم ندارم حضور خداست.
اين چند روز هر بار كه خواستم به سايت همدردي سر بزنم اين آيه برام تداعي شد:
"اي كساني كه ايمان آورده ايد، چرا چيزهايي را به مردم ميگوئيد كه خود عمل نميكنيد؟ بدانيد كه اگر به آنچه ميگوئيد عمل نكنيد خشم بزرگي در نزد خداوند در انتظار شما خواهد بود"(آيه 2 و 3 سوره صف)
و هربار قرآن رو باز كردم چنين مضموني برام اومد. اينا بي حكمت نيست. حالا كه خداوند چنين چيزيو ازم خواسته پافشاري نميكنم كه در سايت بمونم و سعي دارم خودمو از چيزايي كه به دست آوردم رها كنم، شايد خدا بي جنبه بازيها، سركشي ها، غرور و ناسپاسي هامو بخشيد و ادعاهاي منو سركوب كرد. شايد حجاب هايي كه بر گوش و چشم و قلبمه، كنار زد و بهم لياقت بده كه اگر خوب نيستم، حداقل بد نباشم.
شما هم برام دعا كنيد و از اينكه تنهاتون ميذارم ازم دلگير نباشين، چرا كه خواست خداست.
پيروز باشين.
RE: به درخواست بعضي دوستان راجع به رفتنم به صحبت هاتون گوش ميدم
سلام. يعني كلا ميخواي بري؟ اول فكر كردم از دست من دلخوري و ميخواي ديگه به تاپيك من جواب ندي، اما انگار قضيه چيز ديگه است. اين كه دليل نشد.
بري فكر ميكنم بازيم داديا! خود داني.
RE: به درخواست بعضي دوستان راجع به رفتنم به صحبت هاتون گوش ميدم
سلام :72: :72: :72:
لطفا بمون . من تازه اومدم . خیلی دلم میخواد بمونی . از همتون خواهش میکنم بمونید . دلم میخواد هیچکس از این سایت خداحافظی نکنه . تعدادی از مطالبی رو که نوشته بودی خوندم . کاش چند سال قبل که . . . بهم گفت بیا تو جمع همدردی میومدم .
خوشحال میشم بمونی :72:
RE: به درخواست بعضي دوستان راجع به رفتنم به صحبت هاتون گوش ميدم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hamishetanha
... تا همه رو از علمم و قدرتم متحير كنم. اما حالا ميبينم هيچي ندارم و هيچي نيستم.
...
اما امروز ميبينم كه خودم به همون آرزوهايي كه بهشون رسيدم سرگرمم و تنها چيزي كه تو زندگيم ندارم حضور خداست
میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
شاید وقتی که به این نتیجه برسیم که در مقابل عظمت خداوند و این دنیای هستی هیچ نیستیم، بیشتر از همیشه به خدا نزدیک باشیم.
در روی زمین از سر کبر و غرور گام بر مدار ، زیرا نمی توانی زمین را بشکافی و طول قامتت هرگز به کوهها نمی رسد. سوره اسراء آیه 37
من هم تازه به این سایت آمدم و از جو اینجا خوشم آمده. شاید کمتر کسی خیر و شر خودش را بداند چه برسد به اینکه بخواهد برای دیگران تعیین تکلیف کند. ولی به نظر من بالاخره همه می توانند با تجربیات خود همدیگر را راهنمایی کنند.
همیشه شکرگزار خدا باش. خداوند بهترین نعمت هایش را به بندگان شایسته اش می دهد. همین که این همه در زندگی ات موفقیت داشتی، نشان می دهد در رحمت های او به روی شما باز است. شکرگزارش باش.
این نظر شخصی منه.
RE: به درخواست بعضي دوستان راجع به رفتنم به صحبت هاتون گوش ميدم
یه مساله در ورود به همدردی مطرح کردم . بحث سراب بود و اینکه همیشه به سراب میرسم .
از آتش سودای توام تابی بود
در جوی دل از صحبت تو آبی بود
آن آب سراب بود و آن آتش برف
بگذشت کنون قصه مگر خوابی بود
نوشتی تنها چیزی که در زندگیم ندارم حضور خداست ؟ ؟ ؟
میشه بیشتر راجبش حرف بزنیم ؟ لطفا . منتظرت بمونم ؟
RE: به درخواست بعضي دوستان راجع به رفتنم به صحبت هاتون گوش ميدم
سلام دوستان. عذرت ميخوام كه زياد نميتونم به سايت سر بزنم. آخه بد جوري مريضم. شما ببخشيد. hamed عزيز، فقط به نتيجه رسيدن كافي نيست. بايد بهش عمل كرد. منم ميخوام همين كارو كنم. ehtemalan عزيز سوال بپرسين، در خدمتتون هستم. قول نميدم به همه سوال هاتون پاسخ بدم ولي قول ميدم اگر جواب دادم راستشو بگم.
دوستان باور كنيد براي رفتنم دليل كافي دارم. خواهش ميكنم سعي در منصرف كردنم نكنيد، چون رفتنم حتميه و اينجوري فقط كارمو سخت تر ميكنيد.
حالا هر سوالي داشتين جواب ميدم و بعدش با اجازه تون ميرم.
پيروز باشين.:72:
RE: به درخواست بعضي دوستان راجع به رفتنم به صحبت هاتون گوش ميدم
سلام خانم همیشه تنها
راستش اصراری نیست بمونید مجبور هم نیستید برای رفتنتون رضایت کاربرای اینجا را بگیرید اگه واسه خدا اومدید اینجا خوب رفتنتونم باید برای خدا باشه. اگه برای خداست یا علی خدانگهدار!
اما اگه نیست؟ !!! اگه نیست اون موقع هست که مجبورید هم این دنیا واسه ش پاسخ بدین و هم اون دنیا!
یا علی
RE: به درخواست بعضي دوستان راجع به رفتنم به صحبت هاتون گوش ميدم
همیشه تنها امیدوارم اگه یه روزی دوباره برگشتی بتونیم یه دوستی خوبی در این تالار داشته باشیم . خدانگهدارت :72: :72: :72:
در نا امیدی بسی امید است
پایان شب سیه سپید است
RE: به درخواست بعضي دوستان راجع به رفتنم به صحبت هاتون گوش ميدم
سلام:
همیشه تنها عزیزم..
مقداری از صحبت ها رو در پیامی که برام دادی بهت گفتم ..الان به تاپیکت سر زدم ..این نشان بزرگواری شماست که دوستان تالار رو جوابگو هستید و علی رغم اینکه بر گردن هیچ یک از ما وظیفه ای نیست حق را ادا نموده و با حال مریض پاسخگو دوستان خود هستید..
ما ..همه ما هر از گاهی نیاز به دوری از محیطی که درش هستیم داریم تا تمدد اعصابی بکنیم و بیشتر به خود و تغییر خود بپردازیم و بعد با دست پر باز گردیم و هر آنچه که یافته ایم به همنوعان خود هم عطا کنیم و هرکس در این راه دیدگاه خاص خود را دارد..
شما هم به نوبه خود انسان فهیخته ای هستید که بسیار خوشوقتید که با علم خود دین خود را یافته اید و همین بس که شما را از خیلی افراد دیگر جدا می کند و عزیزم همه ما در برهه ای از زمان دچار این تضاد ها می شویم و انگار خداوند از دنیایمان رخت بسته است...
من که نه هیچ زمان ادعای دینداری دارم و نه می توان بگویم ....:163:
ولی شما انسان با اندیشه ای هستید و من مطئن هستم که با کمی تفکر مجدد و مطالعه می توانید خداوند را درک کنید..دوست عزیزم من که هرچند اصلا دوست ندارم نه تنها شما هیچ عضوی از تالار برود ..ولی این وقفه زمانی را برای شما مرخصی می پندارم تا بروید و بازگردید..
امدید ما همه دست شما را چون روز اول به گرمی می فشاریم و اگر نیامدید بدانید همه ما دعا گوی شما هستیم و برایتان آرزوی سلامتی و بهورزی را داریم..
نرفته دلم برایت تنگ شد...
دست پر بازگرد..:72:.
RE: به درخواست بعضي دوستان راجع به رفتنم به صحبت هاتون گوش ميدم
خانم همیشه تنها
نقل قول:
وقتي اومدم سايت همدردي، پيش خودم فكر كردم كه اگر خدا رو همانطور كه شايسته است به دوستان معرفي كنم و حضور خداوند رو ياد آورشون بشم، اونوقت اونا هم مثل من ميتونن بر مشكلاتشون غلبه كنن و حتي مثل من به آرزوهاشون برسن
اگه بنا بود با نوشتن و یادآوری همه خوب بشن که پیامبر روز اول همه کفار را مسلمان کرده بود! یا امامان هیچ وقت مظلوم نبودند! منظورم این نیست که خدای نکرده دارم اعضای همدردی را با کفار و ... مقایسه می کنم منظورم اینه که هیچ وقت انتظار نتیجه صد در صد را نداشته باشید.
پس چه کار کنیم؟ :
وظیفه ما یادآوریه
و اگر سخته و جواب نمی ده چی ؟
خوب حالا می مونه این که تکلیفمونو با نفس خودمون روشن کنیم ...
(اگه دوست دارید بشنوید و اگه دوست دارید بگم ادامه می دهم اما اگه همونجور که در بالا گفتم به این نتیجه رسیدید که برای خدا اومدید و برای خدا هم دارید می روید خدا پشت و پناهتون )