RE: با عروسم چطور رفتار کنم؟
با سلام
به تالار همدردی خوش آمدید
گذشته ها گذشته.هرگز حسرت کار هایی را که در گذشته انجام داده اید ، نخورید.هر کسی در زندگیش ممکن است خطا کند.به هر حال فرزندتان خودش آن خانوم را انتخاب کرده نه شما.درست است که شما می توانستید جلو این ازدواج را بگیرید.ولی عامل موثر این ازدواج نبودید.ضمنا 8 سال از آن موقع گذشته و بحث کردن در باره اش فایده ای ندارد.
من هرچه مطالبتان را خواندم دیدم شما کار اشتباهی نکرده اید که بخواهید با مشاوره تغییری در آن بدهید
فقط تنها نکته ای که باید رعایت کنید این است که منافع زندگی مشترک ِ فرزندتان را بر منافع شخصی ترجیح دهید و همیشه کاری را انجام دهید که خدای ناکرده به زندگی مشترک فرزندتان (با وجود یک بچه 5 ساله که در حال حاضر حساسیت خیلی بالایی دارد) تحت تاثیر قرار نگیرد
اطرافیان شما از همان ابتدا ساز مخالف می زدند و حال بعد 8 سال تغییر نکرده اند.این به خود اطرافیان بستگی دارد و صد البته به رفتار شما که به آن ها اجازه ی این کار را بدهید یا خیر.به شما پیشنهاد می کنم برای بهبود روابط اجتماعیتان کتاب هایی که در این مورد نوشته شده است را مطالعه بفرمایید.مطمئنا تاثیر گذار خواهند بود
کمتر کسی در سن و شرایط شما از مشاوره استفاده می کند و این نشان می دهد فردی با اندیشه ی باز هستید
در حقیقت این شما نیستید که باید مشاوره می گرفته اید ، عروس و فرزندتان باید این کار را می کرده اند.
شما در زندگی مشترک فرزندتان رفتار تاثیر گذار ندارید.اگر توانستید فرزندتان را به تنهایی نزد مشاور بفرستید ، این گونه احتمال موفقیت وجود دارد چراکه فرزندتان به طور مستقیم در زندگیش تاثیر گذار است.
ما اینجا هر راهکاری ارایه دهیم جز اینکه دخالت محسوب شود و اوضاع رابطه ی شما با عروستان را بدتر کند فایده ای نخواهد داشت ، ضمن اینکه به دلیل پیچیدگی ها و سابقه ی طولانی رابطه ی شما با فرزند و عروس خود نیاز به یک مشاوره ی حضوری و منظم احساس می شود.مشاوره در محیط مجازی با وجود محدودیت هایش مناسب این کار نیست.
باز هم صبر نمایید تا دیگر دوستان نیز نظر خود را ابراز کنند
با احترام
:72::72::72:
RE: با عروسم چطور رفتار کنم؟
خانم تنها،
ضمن خوش آمد گویی به جمع دوستان تالار همدردی :72:
راستش دلم گرفت از اسمی که برای خودتان انتخاب کرده اید. کاش اسمتان را عوض کنید.
شما مادر روشن و صبوری هستید و این ویژگی شما قابل تقدیر و احترام است.
من متوجه هستم که چقدر دلتان می خواد که با نوه تان ارتباط داشته باشید و بازی کنید و از وجودش لذت ببرید. محبت کار خودش را می کند. شما محبت کنید و کاری به زندگیشان نداشته باشید. روابطتان را رسمی و محدود کنید تا کم کم به خودشان بیایند.
اگر رفتار ایشان بد است، هنوز اینقدر قابل تحمل هست که پسرتان با ایشان زندگی می کند. پس شما هم که دورتر هستید می توانید تحمل کنید. یک مدت هم به ایشان کمتر توجه کنید خودشان به طرف شما خواهند آمد.
برای رفع تنهایی خود در فعالیت های اجتماعی و برنامه های کانون های فرهنگی شهرداری و ... شرکت کنید. با خانمهایی در شرایط خودتان آشنا شوید و سعی کنید به خودتان خوش بگذرانید.
این مشکل شما تنها نیست. متاسفانه فرزندان این روزها اینقدر مشغله دارند که کمتر به والدین توجه می کنند (اگر چه کار اشتباهی می کنند). شما سعی کنید تنهایی های خود را به روش دیگری پر کنید.
پسر دومتان ازدواج نکرده اند؟ روابط ایشان با شما چطور است؟
RE: با عروسم چطور رفتار کنم؟
اگر رفتار ایشان بد است، هنوز اینقدر قابل تحمل هست که پسرتان با ایشان زندگی می کند.
RE: با عروسم چطور رفتار کنم؟
سلام به شما عزيزان
قبلاازهرچيزبابت اشتباهي که در پست بالا کردم ازحضورتون عذرخواهي ميکنم
ازآريکس وبهشت عزيز ونازنينم بخاطرحسن توجه به مشکلم وراهنمايي وپيشنهادوابرازنظردرباره
شخصيتم بينهايت تشکروقدرداني ميکنم اين نظرلطف شما به منه همه مادران ايران زمين
روشن وصبور وداراي انديشه باز هستن ممنونم از لطفتون
حتماپيشنهادات مفيدتون روبکارميبندم وبهتون اين اطمينان رو ميدم که تا زنده ام هرگزبخاطرمنافع و
احساسات مادرانه ام زندگي مشترک بچه هام روبه خطر نمي اندازم ارزش سلامتي روحي وجسمي
بچه هام(که عروسم رو هم جزءبچه خودم ميدونم)مخصوصانوه ام که تنها دلخوشي منه برام ازهرچيزي
بيشتره چون خودم بچه طلاق هستم واز6سالگي بااين دردبزرگ شدم.هيچ توقعي از بچه ها ندارم حتي
اگه سراغي ازم نگيرن ناراحت نميشم چون ميدونم جوونن وهزارويک مشکل وگرفتاري خاص خودشون رو دارن.
درضمن بهشت عزيزم اين اسم رو بخاطررنج ومرارتهايي که از بچگي تابه امروز تحمل کردم انتخاب کردم
هرچندکه نميتونه بيانگرحس درونم باشه واگه ازاين بابت شماروناراحت کردم عذرميخوام
پسردومم ازدواج نکرده وبامازندگي ميکنه ورابطه من با او اينقدرنزديک وصميمي هست که باهم درددل و
مشورت ميکنيم وازهم کمک فکري ميگيريم در واقع رابطه مادروفرزندي ورابطه دوستي روباهم ترکيب کرديم
ناگفته نمونه رابطه ام باپسربزرگم هم به اقتضاي مشکلات وگرفتاريهاش تقريبا به همين شکله چون نميخوام
ناراحتيهاشون رو بيرون از خونه با کسي مطرح کنن که اونا رو به بيراهه ببره وبدست آدم نابابي گرفتار بشن
که تابحال هم در اين رابطه موفق بودم
بازم تشکر ميکنم از توجه ومحبتتون:43:
شادوپيروز وسلامت باشيد باشيد دسته هاي گل تقديم شما:72::72::72::72::72::72::72::72::72: