RE: احتمالا وقت مرگم رسیده
سلام دوست عزیز
ما اهالی همدردی ورودتون به این تالار رو خوش آمد میگیم:72:
خدا نکنه دوست عزیز
شما خانم هستید یا آقا ؟
چرا انقد نا امید و ناراحت هستید ؟
اول فکر کردم این متن یه مطلب ادبیه و شعر و ... از این دست اما وقتی عنوان انجمن رو دیدم ( مشکلات فردی) مطمئن شدم که متن ادبی نیست...
بنابراین میشه یه خورده در مورد خودتون برامون صحبت کنید تا با هم آشنا بشیم ؟:82:
راحت باشید و هرچه میخواهد دل تنگت بگو عزیز جان منتظریم
RE: احتمالا وقت مرگم رسیده
سلام دوست خوبم! به سايت همدردي خوش اومدي. :72:
زمان مرگ كه دست خداست، اما خدا رو چه ديدي؟ شايد هم زمان تولدت رسيده!:310:
دوست خوبم بهتره بيشتر از مشكلاتتون بگين كه دوستان راحتتر بتونن رهنماييتون كنند. بهتره يه بار ديگه به خودتون فرصت بدين.
به قول شاعر، هر گم شدني كليد پيدا شدنه.
براتون آرزوي موفقيت ميكنم.
RE: احتمالا وقت مرگم رسیده
سلام بر ehtemalan
حال و احوال شما ؟
خوشحالمون كردي كه به ما اعتماد كردي و از خود برايمان گفتي.
به تالار خودت همدردي خوش آمدي. :72:
ديدم اهل ذوق و ادبي ، خيلي قشنگ ساز سخن كردي، به وجد آمدم. :104: :104:
و من هم تو را مي گويم كه :
الا ای طوطی گویای اسرار | *** | مبادا خالیت شکر ز منقار
|
سرت سبز و دلت خوش باد جاوید | *** | که خوش نقشی نمودی از خط یار
|
سخن سربسته گفتی با حریفان | *** | خدا را زین معما پرده بردار
|
به روی ما زن از ساغر گلابی | *** | که خواب آلودهایم ای بخت بیدار
|
چه ره بود این که زد در پرده مطرب | *** | که میرقصند با هم مست و هشیار
|
از آن افیون که ساقی در میافکند | *** | حریفان را نه سر ماند نه دستار
|
سکندر را نمیبخشند آبی | *** | به زور و زر میسر نیست این کار
|
بیا و حال اهل درد بشنو | *** | به لفظ اندک و معنی بسیار |
|
خلاصه اينكه، دوست ناشناس ما، اگرچه دنيا به كام نباشد. ليكن همين كه دوستدارن ناشناست تمايل دارند كه پاي حرفت بنشيند، حكايت از پيوند قلبهايي دارد كه نه از روي نفع و ضرر بلكه به خاطر گوهر انساني مي خواهند همدل و همدرد باشند.
و صد البته اميد است كه در سايه دلنشين اين همراهي ، روزي هم شما انشاء الله التيام قلب ديگران گردي.
منتظريم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hamishetanha
زمان مرگ كه دست خداست، اما خدا رو چه ديدي؟ شايد هم زمان تولدت رسيده!:310:
منم موافقم، حتما همين طوره ،
زمان تولد را مي گويم.
مرگ دير و زود براي همه ماست.
ليكن چه لذتي شيرين هست كه به استقبال انتخاب تولدي دوباره برويم....
ما در كنارت خواهيم بود... تا پراوزت را به نظاره بنشينيم. :72:
RE: احتمالا وقت مرگم رسیده
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hamishetanha
زمان مرگ كه دست خداست، اما خدا رو چه ديدي؟ شايد هم زمان تولدت رسيده!:310:
منم موافقم، حتما همين طوره ، [b]زمان تولد را مي گويم.[/b]
مرگ دير و زود براي همه ماست.
ليكن چه لذتي شيرين هست كه به استقبال انتخاب تولدي دوباره برويم....
ما در كنارت خواهيم بود... تا پراوزت را به نظاره بنشينيم. :72:
RE: احتمالا وقت مرگم رسیده
دیدی دوست عزیز!
آقای مدیر گرامی هم طبع شاعرانه و ذوق و ادبیاتشون رو یه نمه به ما نشون دادن:104:
همین که یه مدیر پر مسئولیت و پرتلاش رو به این سمت کشوندی خودش نعمته ، مگه نه دوستان ؟
پس به قول خانم آنی "من خوب هستم ، شما خوب هستید" :310:
اینم بدون که " ناامیدی قوی ترین سلاح شیطان هست "
دوست عزیز زمانی که هنوز نرسیده از کجا معلوم زمان چیه ؟
چرا مثبت نمی نگری عزیز دل خواهر ؟
مثلا به نظر من زمان آن رسیده که شما یکی از دوستان عزیز ما تو تالار همدردی باشید::82::72:
RE: احتمالا وقت مرگم رسیده
شما خیلی مهربون هستید . از همتون ممنونم
میخوام بیام پیشت
منو از درگاهت نرون
میخوام بیام ببینمت
منو از درگاهت نرون
خدایا خواسته م رو قبول کن
بیا برای دردم چاره کن
تو خدایی و من یه بنده
منو از درگاهت نرون
RE: احتمالا وقت مرگم رسیده
ببین تا وقتی بهمون نگفتی خانم هستی یا آقا ، من مجبورم بگم دوست عزیز .
اما اگه بگی راحت تر صدات میکنم:72:
مثلا میگم : برادر عزیز ، داداش گلم ، برادر جان یا ...
یا خواهر جون ، آبجی گلم ، عزیز دلم ، عزیزم :46: یا ...
حالا همون دوست عزیز خوبه فعلا:310:
بذار یه چیزی رو بهت بگم : اینکه من امروز فقط 15 دقیقه دیگه میتونم از اینترنت استفاده کنم و بعدش تا فردا نمیتونم از طرفی هم میخوام بیشتر از بقیه باهات حرف بزنم و به اصطلاح " گوی سبقت رو ببرم"
پس زوووود باش:72:
RE: احتمالا وقت مرگم رسیده
چی بگم عزیزانم از کجا بگم و از کی بگم
عشق بزرگتر میشه و روزا طولانی تر
دیگه آه و زار دردم رو دوا نمیکنه
من سوختم تو خاکسترم هم تو رو میبینم
RE: احتمالا وقت مرگم رسیده
سلام ehtemalan عزیز
مقدمت را به تالار همدردی گلباران :72::72::72::72:می کنیم
خوش آمـــــــــــــــــــــــ ــدی
ان شاء الله وقتی یه گشتی تو این سرا بزنی ، خواهی دید که خوب جایی را انتخاب کرده ای .
ما یه کلبه با صفا داریم که چون تویی را به انتظار نشسته تا روز به روز از حضور صفا بخشان این سرا ، دلها خرم و خرم تر شود . پس خوش آمدی ای عزیز
ما اینجا باغی داریم که دوستان در اونجا به وقتش جمع میشند که تفریحی کنند ، دعوت می کنم حتماً سری به باغ همدردی بزنی
ما اینجا یه اتاق حال و احوال پرسی داریم که دوستان تا یکی غایب میشه اونجا اعلام میکنن که فلانی کجاست و از حالش می پرسن و از حال خودشونم خبر میدن .
اینجا هر کی تاپیکی باز کنه ، اون تاپیک اتاق اونه که دیگران رو هم مهمان میکنه که نزدش بیان و اون براشون از خودش بگه و درد دل کنه و ما دوستان هم اونچه در چنته داریم برای آرامش بخشی و نشاط دادن به دل صاحبخونه ( صاحب تاپیک ) فروگذاری نمیکنیم .
عزیزجان حالا که شما هم اومدی این صحن سرا و اتاقی برای خودت گشودی و ما را خونده ای ، اومدیم که دور هم بشینیم ، خوب پذیرایی چی داری ؟؟؟ من دسته گل زیر رو برات آورم امیدوارم خوشت بیاد ، منتظریم برامون از خودت بگی ، اصلاً ما سراپاگوش و شما هم قصه گوی هزار و یک قصه ، برامون میگی از قصه خودت ؟