نميدونم چکارکنم.شما ميدنيد؟2

سلام مجدد.دوستانه جديدم سلام.براي اينکه منو بهتر بشناسيد و بهتر بتونيد کمکم کنيد توضيح کاملي بهتون ميدم.من نگين هستم.25 سالمه.فوق ليسانسه مهندسي ... هستم.وقتي 20 سالم بوده با يک پسر 21 ساله که توي دانشگاهمون مسئول کامپيوتر و انتخاب واحد بود آشنا شدم.بهم پيشنهاده ازدواج داد.بعد از مدتي که مرتب پيگير قضيه شد تصميم گرفتم بيشتر بشناسمش شايد همون کسيه که ميتونم باهاش زندگي کنم.هرچند خواستگاراي پروپا قرص زياد داشتم. اين مدت آشنايي 4 سال طول کشيد.خيلي با هم صميمي شديم.اما متاسفانه همونطور که خيلي با معرفت،دست و دلباز،خانواده دار و پاکه همون اندازه دروغگو ،غير اجتماعي،با روحيات بچه گانه ، رويايي و بي عرضه است.هم بهش عادت کردم.هم تنهام.خانواده ام از روز اول جريان رو ميدونستن.حالا خواستگاري کرده.خانوادم ميگن تکليفشو روشن کن.:54:اصلا" نميدونم چکار کنم.شما ميدونيد؟

سلام نگین
خصلت های خوبی داره ولی تو خصلت های بدش همه رو میشه درست کرد الا دروغ
نه اینکه نشه دروغگویی رو ترک کرد اما سخته
چون این دروغگویی در زندگی زناشویی خیلی تاثیر منفی خواهد داشت
چون یک طرف همیشه به طرف دیگری اعتماد نداره
البته الان هم ادم های پاک کمتر شدن که به زندگیشون پایبند باشن
خودتون با اون پسر همه سنگ ها رو وا بکنید
انشااله همونی بشه که خدا میخواهد

سلام دوست من
شايد شما باهاش رفتاري داشتين كه مجبورش كردين براي راضي نگه داشتن شما دروغ بگه؟؟؟
اما ازدواج بايد با درايت صورت بگيره.
سربلند و پيروز باشي

يعني به نظر شماها ميشه بي عرضگي ، بچه گانه فکر کردن رو درست کرد؟ من اعتقاد دارم هيچکي رو نميتوان عوض کرد.

سلام نگین خانم
بستگی داره که شما بی عرضگی رو در چی ببینید
شاید ان چیزی رو که شمااسم بی عرضگی میگذارید اون چیز دیگه ای بدونه
ولی درست نیست در مورش این طوری صحبت کنید

سلام
به نظر من خودت با او اتمام حجت كن و بگو كه رفتارش را تغيير بدهد با تواضع و فروتني از او درخواست كن و هيچ چيز از عشقت نسبت به او نگو و شرط زندگي با او اين است كه بايد شرايط بد را از بين ببرد زيرا انسان در ازدواج به كمال مي‌رسد.
باور كنيد.
صادقانه باشيد - عاشق هم باشيد به هم دروغ نگوييد
در عشقتان شجاعانه رفتار نماييد
برادرتان مهدي وم

سلام نگین ،:72:

معمولا داشتن تردید در تصمیم گیری اعصاب آدم رو به هم می ریزه ... بنابراین اولین کاری که باید کرد اینه که آروم باشی و منطقی فکر کنی ...

شاید باید ببینی دلیل این تردید چیه ؟ و شاید لازم باشه معیارهای خودت رو برای ازدواج باز بینی کنی ؟
می دونی که اینکه تنهایی و بهش عادت کردی دلیل مناسب و قانع کننده ای برای تاثیر گزاری در امر مهمی مثل ازدواج نیست ... به نظر می رسه باید فاکتورهای مهمتری رو در انتخابت لحاظ کنی ...
مثلا آیا سطح فکر شما به هم نزدیک است ؟ ظاهرا شما او را بچه می بینی و رفتارش را بچه گانه توصیف می کنی ...از طرفی آیا این به معنی این نیست که او مسئولیت پذیری لازم را برای ازدواج ندارد ؟ و ....
توصیه می کنم مقالات لینک زیر رو به دقت مطالعه کنی بویژه :
"ازدواج و معیارهای انتخاب همسر"
"چه سوالاتی در جلسه خواستگاری بپرسیم"
"اگر چنين هستيد ، صبر كنيد ، ازدواج نكنيد"و ...
http://www.hamdardi.com/fa_default.asp?RP=M_Content.asp&Contentid=167&P1N= ContentID&P1V=167&R%3D5375596%26L%3Dfa%26FT%3DFals e

و یه سری هم به تاپیک زیبا و مهم آتنا با عنوان "آیا تو نیمه ی گمشده من هستی ؟" در مقالات و مطالب آموزشی در مورد ازدواج بزن ...

موفق باشی.

سلام دوستان.درجواب به عارف عزيزم بايد بگم من مشکلم رو با شما در ميون گذاشتم نخواستم که از اون بدگويي کنم . در ضمن من فکر ميکنم نميتونم رفتار و طرز فکره آدمارو عوض کنم. مگه من ميتونم به شما ياد بدم چجوري فکر کنيد يا تصميم بگيريد؟ نمونه بي عرضگي اينه که يکيو ميفرستي بره نون بخره ميره برميگرده ميگه نونوايي بسته بود.بعد تو ميري ميبيني نونوايي بازه به نونوا ميگي شما چند دقيقه قبل بسته بودي ؟ ميگه نه ولي من اين آقا رو ديدم که اومد چند دقيقه تو صف وايساد يکي اومد جلوش اونم رفت.بعد به خودش ميگي چرا برگشتي؟ميگه من نميتونم برم نون بخرم خودت ميتوني برو بخر.البته اين فقط مثل بود.اسمه اينو چي ميذاري؟ حالا چجوري ميتوني عوضش کني؟

سلام نگین جان...
به نظر اسم این رو میگذارن بی مسئولیت نه بی عرضگی !!! میشد گفت طرف مسئولیت پذیر نیست !!!!
از زیر پذیرفتن مسئولیت شونه خالی میکنه !!! به نظرت کسی که مسئولیت یک کار کوچیک رو به عهده نمیگیره و درست انجام نمیده مسئولیت زندگی ِ مشترک رو چیکار میکنه ؟