-
بهانه
من29 سالمه و یکسال پیش عقد کردم تو این یکسال خیلی زجر کشیدم نامزدم از همه رفتارهام حرفام ظاهرم خونوادم خلاصه همه چی ایراد میگیره و خیلی حساسیت نشون میده!ساعتها حرف میزنه و فقط ایراد میگیره و در مورد رفتارها و حرفامو حتی رفتارهای اطرافیانم ازم بازخواست میکنه و هرگز فراموش نمیکنه و گذشت هم نمیکنه و کینه بزرگی به دل میگیره.طوریکه بخاطر یه رفتار اشتباه خونوادم منو تا مرز جدایی برده و هنوزم با اونا قهره و حاضر به آشتی نیست.اوایل از رابطه ..ممانعت میکردم که براش تبدیل به یه کینه بزرگ شده ومنو به عدم احساس و علاقه وسردی متهم میکنه! و میگه دیگه علاقه ای بهت ندارم. من واقعا دوسش دارم و تا حالا همه رفتارها و کاراشو تحمل کردم هر چند بعضی وقتا عصبانی شدم ولی اون حتی علاقه منو هم قبول نداره!
-
RE: بهانه
سلام ساحل جان به کلبه همدردی خوش آمدی
بابت مشکلت خیلی متاسف شدم و امیدوارم که با توکل به خدا و همفکری همه دوستان بتونیم مشکلت رو حل کنیم.
بنظرم لازم بشه یکم بیشتر در مورد خودت و نامزدت بگی.
- نامزدت چند سالشه؟
- چطور باهم آشنا شدین؟
-رفتار نامزدت در رابطه با اقوام و خانواده خودش چطوره؟ (از اونها هم شکایت می کنه؟ فرضا بعد از یه مهمونی از سمت خودشون به مادرش یا ... از رفتار فامیلها شکایت می کنه؟)
- رابطه شما با خانواده نامزدت به چه صورته؟
-
RE: بهانه
ممنونم.اونم 35سالشه.بعد از یه آشنایی جند ماهه ازدواج کردیم.در مورد خونواده خودش خیلی کم و اگه من ایرادی بگیرم فورا توجیه میکنه ولی در مورد اطرافیان و بقیه هم همینطور در حال ایرادگیریه بخصوص اگه از دست کسی دلخور باشه.خونوادشم مثل خودش همیشه در حال بازخواست ازمن بخاطر کوچکترین رفتار خودم و خونوادم هستن.
-
RE: بهانه
سلام ساحل
یک سوال داشتم
خانواده همسرت با ازدواج شما مخالف بودند؟
ناز:72:
-
RE: بهانه
نه به ظاهر که مخالفتی نداشتن.
-
RE: بهانه
سلام ساحل عزیز
البته شما خیلی مختصر توضیح دادی و لی من احساس می کنم شاید همسرتون از یه چیزی ناراحته
یه چیزی داره آزارش میده و این می تونه توی رفتار شما باشه
من احساس می کنم ضمن اینکه کمی بشین و رفتارهای خودت رو بررسی کن سعی کن باهاش با آرامش وارد صحبت بشی سعی کن بفهمی چرا اینقدر ازت ایراد می گیره
نگران نباش اینجا دوستای خیلی با تجربه ای هستند که حتما کمکت می کنند
ناز:72:
-
RE: بهانه
بنظر من بهتره با هم پیش یه مشاور برین
به هر حال اونم دوست نداره زندیگو واسه خودش تلخ کنه بهتره با صبر و حوصله بدون اینکه عصبانی بشی بشنید با هم حرف بزنید حتما یه علتی داره شاید رفتار شما اشتباه باشه شما فقط از ایشون گفتی ولی از خودت و رفتارات نگفتی !خیلی هم مختصر! نوشتی.
-
RE: بهانه
ممنونم از راهنماییتون.در مورد رفتارای خودم باید بگم سعی میکنم صبور باشم بااینکه خیلی دوسش دارم ولی از انتقاداتش خیلی ناراحت میشم اوایل سعی میکردم طبق خواسته اون رفتار کنم ولی بعدش خسته شدم حس کردم دارم هویتمو از دست میدم خیلی اعصابم خورد بود چون هیچ اعتراضی نمیکردم ازش رنجیده بودم ولی نمیتونستم ابراز کنم و کم کم بهش دلسرد شدم و شروع به توجیه و مقاومت کردم بعضی وقتا هم از خودش و رفتارای اشتباهش انتقاد کردم که بشدت عصبانی شده و حساسیتش بیشتر و ناامیدتر و در نهایت رابطمون خراب و مشکل دار :302:ولی حالا تصمیم گرفتم در مواردیکه مشکل از طرف من بوده رفتارمو تغییر بدم و دوباره عشقو علاقه سابق زنده بشه دیگه از سرزنش همدیگه خسته شدیم.
-
RE: بهانه
سلام
شما گفتین که تا حالا با هم در مورد این موضوع و علت این رفارش با هم صحبت کردین یا نه؟
آیا به حرفای شما اهمیت میده و روش تاثیر میزاره یا نه؟
باید یه جوری اونو متوجه اختلاف های فردی افراد با هم بکنین و اینکه هر کسی کارا رو به روش خودش انجام میده و هیچ دلیلی نداره که فقط روش های ایشون درست باشه. البته شما دقیقا توضیح ندادی که ایشون به چه چیزایی بیشتر انتقاد میکنه؟
میتونی براش کتاب بخری (من تو کتاب "40 نامه به همسرم" یک مطلبی خوندم که خیلی جالب به این اختلافات فردی اشاره کرده بود.)
-
RE: بهانه
:ولی حالا تصمیم گرفتم در مواردیکه مشکل از طرف من بوده رفتارمو تغییر بدم و دوباره عشقو علاقه سابق زنده بشه دیگه از سرزنش همدیگه خسته شدیم.
[/quote]
:104::104: