همسرم كمالگراست و هنگام عصبانيت حمله ميكند
من خانمي هستم كه دوتا بچه دارم. زندگيمون را با عشق شروع كرديم و من توي ده سال زندگي مشترك سختيهاي زيادي را تحمل كردم تا زندگيمون به اينجا برسه .الان وضع ماليمون خوبه كار خوب و خونه و ماشين داريمو خيلي چيزها كه از ديد ديگران بهترين وضعيت تلقي ميشه.اما همسرم خيلي كمال گرا است .او به همه چيز منو بچه ها كار داره.چهره من در مقابل خيلي از همسن و سالهام 10 سال جوانتر به نظر مياد و تعريف از خودم نباشه توي زيبايي چيزي كم ندارم و متاسفانه همسرم به همه چيز گير ميده و ميگه تو اضافه وزن داري بايد لاغر بشي .در حاليكه اضافه وزني معادل دو سه كيلو دارم.باور نميكنيد جرات ندارم جلوي روش چيزي بخورم. اينها را كه گفتم قسمت خوب ماجرا ست. او وقتي عصباني ميشه يا وقتي جواب بي حرمتي هايش را ميدهم مثل كوه آتشفشان منفجر ميشه و به من حمله ميكنه .چند روز پيش جلوي بچه هام آنقدر منرا كتك زد كه احساس كردم تصميم گرفته تا منو بكشه گلومو فشار ميداد بعدش هم با مشت توي سرم ميكوبيد كه بعدا متوجه شدم هردوتا پرده گوشم پاره شده.من اين موضوع را نميتونم به خانواده ام بگم كه اولا رفتار او بدتر ميشه ثانيا من چاره اي جز ماندن كنار بچه هايم ندارم .بچه هاي من نميتونند بدون من كنار اين مرد زندگي كنند. و سوما پدر و مادر من هردو پير و مريضند.خانواده خودش هم كاري نميتونند بكنند .چراكه به خاطر من توي اين مدت همه فكر ميكنند كه اون بهترين همسره دنياست. يكبار هم كه به مادرش گفتم و مادرش با او دعوا كرد بعدش بدتر شد. ميدونم كه مشكل رواني داره ولي حاضر نيست كه پيش دكتر بياد. نميدونم چي كار كنم .
اگر به خاطر بچه هام نبود يك ساعت هم زندگي را با او تحمل نميكردم.
من 33 سال و همسرم 36 ساله است.ازدواج ما از نوع دانشجويي بود.من و همسرم هم دانشكده اي بوديم.البته من توي دانشكده خواستگارهاي ديگه اي داشتم ولي همسرم آنقدر خودش را عاشق نشان ميداد و آنقدر رفت و اومد كه با وجود مخالفتهاي خانواده هامون تونست بالاخره موافقت هردو خانواده را بگيره. من زني هستم كه به زندگي و خانواده ام وفادارم و براي موفقيت همسرم از هيچ كمكي فروگذار نكردم
من به اين نتيجه رسيدم كه اي كاش هيچ وقت ازدواج نميكردم.
نميخوام به مردهايي كه به زن نه به عنوان يك موجود حقير و كوچك كه به عنوان شاهكار خلقت خدا و موجودي متفاوت نگاه ميكنند توهين كنم.( جالب است بدانيد همسرم به شدت گرايشات دموكراتيك خواهانه دارد از حقوق از دست رفته زنان صحبت ميكند .از ظلم و استبداد جامعه ايراني...اما در خانه خودش يك مستبد تمام عيار است!!!)
RE: همسرم كمالگراست و هنگام عصبانيت حمله ميكند
دعوایی که چند روز پیش شد و پرده ی ګوش شما پاره شد، علتش چی بود؟
سر چی عصبانی شدند؟
RE: همسرم كمالگراست و هنگام عصبانيت حمله ميكند
خواهرخوبم امیدوارم خدابهت صبربده تا مشکلتون حل شه
میتونی کاری انجام ندی که عصبانی نشه؟
RE: همسرم كمالگراست و هنگام عصبانيت حمله ميكند
توی ممالک به اصطلاح بی بند وقتی شوهر زنشو کتک بزنه زن می تونه شکایت کنه.نمی دونم اینجا می شه یا نه.
با چیزایی که تعریف کردی جونت در خطره،حتمن باید فکری به حال اعصابش بکنی.
RE: همسرم كمالگراست و هنگام عصبانيت حمله ميكند
فرهنگ و فلگ عزیز،
ایشون الان تصویر وحشتناکی از شوهرشون توی ذهنشونه. شما هم با این حرفهاتون دارید تقویتش می کنید.
شاید و حتما ایشون هم در این قضایا نقشی دارند.
دعوا سر چی و چه جوری شروع شد که ایشون کتک خوردند؟ شاید قابل کنترل بوده. شاید قابل تغییر مسیر بوده. ایشون نباید بحث را به این سمت می کشوندن، وقتی از عواقبش خبر داشتند. این خانوم می گه من برای بچه هام دارم تحمل می کنم و زندگی می کنم. آیا این درسته که بچه ها چنین صحنه های وحشتناکی را ببینند؟؟
همه می دونن که در هیچ شرایطی رفتار همسر ایشون ( کتک زدن ) درست نیست. اما الان با توجه به شرایط موجود که اجبار ایشون به زندگی با همسرشون و بچه هاشون هست، باید راهی برای بهبود اوضاع پیدا کرد.
چقد ایشون ایشون نوشتم!!:311:
RE: همسرم كمالگراست و هنگام عصبانيت حمله ميكند
منم با نظر بهشت جان موافقم.
مریم خانوم میشه اولا دلیل دعواهاتونو و کلیت موضوعاتی رو که سرش دعوا میشه بگین؟
ثانیا ایشون نمیاد،خودتون چی تا حالا رفتین واسه اینکه بدونین چطوری باهاش برخوردکنین با کسی مشورت کنین؟
اصلا ناراحت نباش عزیزم بالاخره توهر خونه ای جر و بحث هست باید یادبگیریم مدیریت کنیم.:72::46:
RE: همسرم كمالگراست و هنگام عصبانيت حمله ميكند
مريم جان سلام
شما در يكي از تاپيكها علت پيش اومدن دعواتونو اينطوري مطرح كردي:
"يك هفته پيش همسرم شروع كرد با دخترم دعوا كردن كه سلام نماز را ندادي در حاليكه دختر من كلاس چهارمه .نسبت به نماز سستي داره ولي با زبان خوش نماز ميخونه.شروع كرد به دعوا با اون كه تو دروغگويي.بهش گفتم اين رفتار تو باعث ميشه از هرچي دينه متنفر بشه .تو اين لحظه عصباني شد به من گفت وقتي من دارم با اينها حرف ميزنم تو دخالت نكن .گفتم چطور دخالت نكنم اين رفتار تو همه زحمت منو به باد ميده كه اين حرف من باعث شد به من حمله كنه منم بهش گفتم كه ازش متنفرم .مثل ديوونه ها شده بود وحشي و غيرقابل كنترل .بچه هام بالاي سرم با صداي بلند گريه ميكردند و او گلوي منو فشار ميداد. ديگه احساس كردم كه ميخواد منو بكشه و فقط دلم براي بچه هام ميسوخت .فقط به خاطر اونا ميخواستم زنده بمونم.آنقدر منرا كتك زد كه حتي توان گريه نداشتم.بچه هام هم از ترس آروم شدند."
با توجه به شرح ماوقع فكر مي كنم عامل اصلي تحريك شوهرت خودت بودي. وقتي شوهرت داره به بچه ها سر موضوعي تذكر مي ده بهتره شما در مقام دفاع از اونها در نياي و جلوي اونها با شوهرت بحث نكني چون اينطوري ارزش اونو پيش بچه ها مي شكني و شوهرتم احساس مي كنه داري اونو تحقير مي كني و بعد درگيري پيش مياد و در نهايت هر دو شما پيش بچه ها ارزشتون كم مي شه.
بهتره شما نقش كاتاليزورو بازي كني و كمك كني براي اتمام مسالمت آميز مسأله و بعدآ منظور شوهرتو به زبان ملايم براي بچه ها تفهيم كني تا اينطوري بچه ها هم احترام هر دو تون را داشته باشند و هم نصيحتتون رو بپذيرند و وقتي شوهرت هم آروم شد تنهايي و دور از حضور بچه ها با زبان ملايم علت مخالفتت رو باهاش مطرح كني و ازش بخواي در اين مواقع به جاي درگيري با بچه ها با زبان بهتري با اونها صحبت كنه تا تأثير حرفش بيشتر باشه.
RE: همسرم كمالگراست و هنگام عصبانيت حمله ميكند
هميارهاي عزير،از همتون به خاطر همدرديهاتون و راهنمائيهاتون تشكر ميكنم.
من خودم هم ميدونم اگر موقعي كه همسرم داره داد و فرياد ميكنه جوابش را ندم تحريك نميشه و 90 درصد موارد هم همين كار را ميكنم ولي موضوع اينه كه هركس عزت نفسي داره آيا با عزت نفس انسان سازگار است كه هميشه توهين بشنوه و اعتنايي نكنه فقط به خاطر ترس از عواقبش؟
آيا من اينطوري به بچه هام آموزش نميدم كه هركس به شما توهين كنه ،شما ممكن است به خطر بيفتيد اگر از خودتون دفاع كنيد؟
دختر من در كنار من داره بزرگ ميشه ،به نظر شما آيا اگر من همانند مادرانمان كه سياست صبر و سكوت را پيشه كردند تا زندگيشان را به هر قيمت حفظ كنند ،زندگي كنم ،به دخترم كه متعلق به دنياي ديگري است،دنيايي كه در آن حقوق برابر زن و مرد يكي از دغدغه اصلي اش است ،با تناقض روبرو نميشود؟!
مسئله اصلي من ،نه درد كتك خوردن كه درد بي حرمتي است
مسئله من اينست كه دخترم ياد ميگيرد كه زن حتي اگر تحصيلاتش دكتري باشد شغلش جزء يكي از مشاغل بالاي جامعه ،باز هم زير دست است و باز هم استثمار ميشود و زندگي برده وار دارد!
مسئله من اينست كه پسرم ياد ميگيرد كه بايد به زنان زور گفت و توهين كرد تا از تو حساب ببرند و تو حرفت به كرسي بنشيند!
مسئله من اينست كه هر روز زناني را كنار خودم ميبينم كه ظاهرا وانمود ميكنند خوشبختند اما در حاليكه هيچ وقت معني خوشبختي را نميفهمند،ميميرند!
به نظر من ،در زندگي هر كسي ارزش يك چيزهايي مقدم بر چيزهاي ديگري است.
و ارزشهاي زندگي من تقسيم ميشود به فرزندانم و انسانيتم ،
تناقض اصلي كه من در زندگي با آن مواجه ام اينست كه كدام مقدمند؟
آيا فرزندانم،كه در اينصورت براي آنكه كنارشان باشم بايد انسانيتو عزت نفسم را به مسلخ بفرستم.
واگر عزت نفس بخواهم ...
ببخشيد خيلي فمنيستي شد،
وقتي كه حرفات چندساله توي دلت جمع شده ،با پيدا كردن يك تريبون اينجوري ميشه ...آش شله قلم كار
RE: همسرم كمالگراست و هنگام عصبانيت حمله ميكند
سلام مریم جان
من شما رو با عمق وجودم درک می کنم و حرفهاتون رو می فهم. اما یه مساله وجود داره که نمیشه نادیده اش گرفت.
مسلما شوهر شما از همون ابتدا این رفتار رو داشته و بتازگی اینطور نشده. خوب عزیز دلم شما که اینقدر روشن فکری و با این طرز فکر از همون ابتدا نباید بچه دار می شدی و انوقت به خاطر بچه هات (بچه هایی که نمی خواستی شاهد چنین موضوعاتی باشه) و هم عزت نفست، ددر اون مرحله جدایی رو انتخاب می کردی، درسته که در اون حالت هم سخت بود امادر اون شرایط گذاشتن و رفتن بهتر بود تا موندن و ...
اما تو زمان ظاهرا این فکرا رو نکردی و به قولی گذشته ها گذشته و باید فکر الان بود.
ببین مریم جان من اصلا مشاور نیستم و این احتمال هم هست که اشتباه کرده باشم، اما با این چون یه جورایی شرایطت رو حس کردم و با گوشت و خونم درک می کنم، این چند جمله رو می گم.
شما قضایا را از این زوایا باید مورد برسی قرار بدی و روشون فکر کنی و تصمیم بگیری:
1- خودتون و سلامت جانتان: ظاهرا برخورد فیزیکی همسرتان در سطح خطرناکی است و اگر خدای نکرده به شما آسیبی در حین این مشاجرات برسد، ضررش در وهله اول به فرزندانتان می رسد چون شما باید یک مادر سالم باشید و دور از جان دچار نقصی نشوید که نتوانید برای آنها مادری کنید.
2- گاهی شدت آسیب های روانی این زد و خوردها و مشاجرات روی فرزندان، و در کنار آن خطرات جانی تا به حدی است که گاهی زندگی بدون پدر ترجیح دارد به زندگی به همراه چنین پدری (که البته این حد را ما اینجا نمی توانیم تشخیص دهیم.)
3- اگر شما قصد متارکه داشته باشید، فراموش نکنید که هزینه های زندگی دو فرزند و خودتان را باید تقبل کنید که ساده نیست.
4- مردی که دست بزن دارد فکر نکنم با تهدید و زور درست شود. (اما قابل کنترل است و البته کار ساده ای نیست و تحمل و مهارت بالایی می خواهد.)
مریم جان شما می توانید در هنگام عصبانیت شوهرت و یا زمانی که حدس می زنی عصبانی خواهد شد، با او وارد بحث نشوی ئر این حالت مخاطب قرار نمی گیری و در نتیجه مورد توهین نزد فرزندانت هم قرار نمی گیری و بعد در زمان مناسب راجع به نظرت و مخالفتت با شوهرت صحبت کن.
یک سوال؛ شوهر شما بعد از ضرب و شتم چه کار می کند؟ آیا پشیمان می شود و قصد در آوردن ار دل شما را دارد؟
اگر چنین است برایش یک تنبیه در نظر بگیر که بچه ها هم شاهدش باشد و اینکار را برای پدر هم عامل تنبیه بدانند و نه وسیله رسیدن به هدفش. فرضا غذای آن روز بعهده او یا شستن ظرفهای آنروز و ...
خلاصه که پیشنهاد می کنم شما به همراه دو فرزندت به مشاوره حضوری مراجعه کنی تا هم از تاثیر این قضایا بر روحیه فرزندانت مطلع شود و هم با شنیدن توضیحات تکمیلی راجع به خودتان و همسرتان بهترین راهکار را ارائه دهد و در صورت لزوم مهارت های برخورد با یک فرد عصبانی و خشن و نحوه کنترل او را به شما بیاموزد.
برایتان از خدا آروزی صبر سنجیده و تهیت و موفقیت دارم.
RE: همسرم كمالگراست و هنگام عصبانيت حمله ميكند
چند وقتيه دارم به عنوئان پروژه پايان ترم روي مسئله خشونت عليه زنان كار ميكنم!!
موضوع بسيار ناراحت كننده اي كه چه بخوايم چه نخوايم نه فقط در كشور ما بلكه در تمام دنيا وجود داره...
دوست عزيزم...خواهر گلم...بسيار بسيار ناراحت شدم از خوندن نوشته ات ...ببين همسر تو نه اولين مرد هست كه دست بزن داره و نه اخرين مرد و نه مشكل رواني داره!!!
متاسفانه انواع مختلف خشونت در اكثر خانواده ها عليه زن اعمال ميشه...
طرح ملي بررسي خشونت خانگي كه سال 83 توي ايران اجرا شده 23 نتيجه خيلي جالب ارائه كرده كه يكي از اونها اينه::نحوه تربيت كودكان، عمدهترين عامل اختلاف زن و شوهر
نتايج يافتههاي طرح ملي بررسي خشونت خانگي عليه زنان، همچنين حاكي است تربيت بچهها، تصميمگيري در مورد مسائل مهم زندگي، دخالت بيجاي ديگران، طرفداري بيدليل يكي از والدين از بچهها، ولخرجي همسر، نبود امكانات اساسي در زندگي، تفاوت سليقه در روش زندگي و معاشرت با نامحرمان، 8 مورد از موضوعات عمده موجب اختلاف در خانواده است.
سعي كن اصطكاك رو به حد اقل برسوني تا بدون اينكه مشاجره جلوي چشم بچه ها پيش بياد به مرحله كتك كاري هم نرسه!!
راستي اين هم يه مورد ديگه از نتايج طرح ملي ::
تجربه خشونت خانگي در 66 درصد خانوارها
برآورد كلي انجام شده مربوط به گستره خشونت خانگي در 28 مركز استان كشور نشان ميدهد 66 درصد خانوادههاي مورد مطالعه از اول زندگي مشترك تا كنون حداقل يك بار تجربه خشونت خانگي با تعريف عام آن را داشتهاند و حداقل يك بار در طول زندگي مشترك حدود 30 درصد خانوارها، خشونتهاي فيزيكي جدي و حاد و در 10 درصد خانوارها خشونتهاي منجر به صدمات موقت و يا دائم و جدي گزارش شده است.
عزيزكم شما تنها خانمي نيستي كه از همسرش كتك ميخوره...متاسفانه...:325:
خدا همه مارو به راه راست هدايت كنه:323: