چطور بگم که بد برداشت نکنه؟؟؟

سلام
راستش منو همسرم مشکلی که داشتیم تا حدودی شکر خدا حل شد والان برخلاف میل همسرم اینجا تاپیک جدیدی باز کردم
بیشتر شما از مسائل زندگی من باخبرید و اینو بگم که از وقتی تصمیمم و عوض کردم از همسرم بابت هیچ چیز خرده نگرفتم و خیلی دوسش دارم و طوری باهاش حرف میزدم که میفهمید بهش اعتماد دارم و اصلا بهش گیر نمیدادم کجا بودی و...
مثلا یک بار یه کاری کرده بود که من بشدت مخالف اون کار بودم اما تنها چیزی که گفتم دستت درد نکنه بود و بعد که فکر کرد ناراحت شدم خواست از دلم دربیاره منم میدونستم اگه بفهمه ناراحتم دیگه این حرفارو بهم نمیگه گفتم نه عزیزدلم ناراحت نیستم خیلی خوشحالم که باهام راحتی و این حرف و میگی گفت اره من اصلا نخواستم بهم اصرار کردن و ... منم شبی واسش ایمیل زدم که اره من یه زمان واسه خیلی اشتباهاتی که به اصرار بقیه میکردم و نادیده میگرفتم و هیچ اراده ای واسه نه پفتن نداشتم اما کم کم دیدم مثلا فلان چیز به ضررمه با خودم تصمیم گرفتم که شیوه ی نه گفتن و یاد بگیرم و این یکی دیگه از اموخته های زندگی من بود.
اونم جواب داد میدونم واسه کار من میگی چشم و...
و اما حالا دلیل تاپیک زدنم این چند وقت امتحان دارم اصلا تو اینترنت نمیام که با همسرم صحبت کنم و اون در روز چند بار بهم لطف میکنه و زنگ میزنه
اره وقتی که من بودم میومد پای اینترنت پیش من غذاشو میخورد اما حالا که من نیستم بازم اومد پای اینترنت غذاشو خورد پس فهمیدم فقط به خاطر من نبود؟!
و از داخل ای دیش اون دوتا خانم و که ادد کرده بود حذف کرد ولی تو ای دی من همچنان ادد زمانی که همسرم با من حرف نمیزنه اون ان لاین و زمانی که حرف میزنه اف لاین احساس میکنم با اون حرف میزنه یعنی احتمال 80,90 درصد حدسم درسته اما من تا به حال خم به ابروم نیاوردم هیچ وقت رفتارم باهاش تغییر نکرده و با عزیزم وجانم جوابشو دادم
واقعا اذیتم...بهم میگفت اگه من ادم قبلی بودم الان حتما اینجا واسه خودم با یک زن میریختم رو هم و....
این جوری باشه من واقعا داغون میشم اصلا نمیتونم درس بخونم فکرم جای دیگه اس
حالا نمیدونم چطور بهش بگم که با این خانمه رابطه داری که بد برداشت نکنه و ناراحت نشه چون یه خرده لجبازه بهش یه چیزی بگم میره اون کارو میکنه نمیدونم چطور بگم
هر چقدر به خودم امیدواری میدم میگم واسه دوری از منه بازم دلم میلرزه اخه من حتی از خونه بیرونم نمیرم اما ....

میدونید من با همسرم مشکلی ندارم با خودم مشکل دارم از دست این فکرای لعنتی راحت نمیشم
نمیدونم باید چیو باور کنم چیو انکار؟
نمیدونم درست میشه یا نه؟صبر واقعا کلمه ی قشنگیه ,قشنگیش وقتی معلوم میشه که بدونی بالاخره دنیاهم یه روز به میل تو میچرخه یا اگه بدونی از این صبرت نتیجه میگیری اما اگه ندونی از صبرت چه نتیجه ای میگری یا بی نتیجه میمونه واست بی معنی ترین واژه میشه....صبر کردن سخته اما فراموش کردن سختتر از اون و سختر از همه اینه که ندونی باید صبر کنی یا فراموش

من مشكلتون را خواندم ولي راه حل مناسبي به ذهنم نرسيد حالا منتظرم تا دوستان بهتر كمك كننند.

سلام shomila ی عزیز
من وقتی به مشکلی برمیخورم که شاید افراد عادی تو این سایت درست نمیتونن راه جلو پام بذارن از مشاورین اینترنتی بهره میگیرم و نتیجه های خوبی هم گرفتم!از سایت http://www.tebyan.net (قسمت مشاوره)استفاده کنید حتی اگه عضو هم نباشین مشاورین مربوطه چند ساعت بعد سریعا پاسختون یا بهتر بگم راهنماییتون میکنن،با آرزوی بهروزی وموفقیت در زندگیتون:72:

سلام
منم نمی دونم چی باید بگم.
می دونم که نباید زیاد به مرد حساس بود و بهش گیر داد چون اون وقت ناخواسته به سمتی سوقش می دیم که خودمون از اون فراری هستیم
انسان ذاتا به چیزی که ازش منع می شه حریصه. پس سعی کن زیاد در موردارتباطش با زنای دیگه باهاش بحث نکنی و گیر ندی.
اما اینکه اون فرد انلاین می شه و ... خب اگه شکت تقریبا یه یقین نزدیکه باید یه جوری گفته شه اما اینکه چجوری و نمی دونم چون مردا این جور مواقع انکار می کنن.
فرشته مهربون و مدیر محترم و بالهای صداقت و سایر دوستان خوب می تونن کمک کنن
من هم منظرم تا یاد بگیرم

ممنون از راهنماییتون دقیقا منم برداشتم از مردا مثل سیسیلی عزیز اما من نه ادمیم که بخوام بهش گیر بدم نه زنگهای مکرر و نه حساسیت نسبت به چیزی یا حداقل اینطور وانمود میکنم
میدونید دوست دارم بدونم چطور چیزی رو میتونیم به مردمون بگیم که نرنجه
ممنون میشم از راهنماییتون

shomila عزیز

شما روی همسرت متمرکز نشو ، بهتره رو خودت کار کنی ، عزیزم دچار وسواس فکری در رابطه با همسرت شدی .

از تکنیک توقف فکر و تمرکز زدایی استفاده کن ، یعنی هروقت این افکار منفی سراغت اومد زود ایست بدهی و فکرت را به چیز دیگری معطوف کنی یا سکوت ذهنی ایجاد کنی .

موفق باشی .