برخورد همسرم دربرابر اعضای خانواده اش بامن

سلام به دوستای عزیزم.
من وهمسرم همکاربودیم وازدواج کردیم .اوایل خونوادش منو قبول نداشتن چون تحصیلات وسنم باهمسرم کلی فرق داره. اما الان مادرشوهرم خیلی دوستم داره.اما از همون ابتدای ازدواجمون تا حالا که 2 سال میشه , یک مشکل اساسی داریم اونم اینکه وقتی خونه مامانش یا خواهر کوچیکش که خیلی دوسش داره میریم , همسرم با من مثل غریبه ها میشه , نه حرفی بامن می زنه نه اینکه کنارم بشینه, دایم با خواهرکوچیکه ست که اونم ازدواج کرده. زمانیکه به خونه برمی گردیم همیشه سر همین موضوع باهم بحث می کنیم. متاسفانه همسرم فکر می کنه من دوست دارم جلوی خونوادش لوس بازی دربیاره وقربون صدقه من بره , که هرچی می گم این طور نیست فایده نداره. واسه همین به خواهرش خیلی حساس شدم جوریکه هروقت می خوایم بریم خونش خیلی دلم می گیره. برخورد همسرم جوریکه حس می کنم بقیه الان با خودشون می گن چقدر این زنوشوهر باهم غریبه ان. درصورتیکه همسرم توی خلوت خودمون فوق العادس , وقتی به سردیش اعتراض می کنم می گه خونواده من اخلاقمو می دونن, درصورتیکه با خواهرش خیلی صمیمیه, می گید من حسادت می کنم یا این اشتباهه که می خوام همسرم به من هم توجه کنه

سلام اسمونی عزیز
من میگم شما زیادی حساس شدی.
تو جمع بهتره به دیگران هم توجه کنید که در موردتون برداشت بد نکنن.
شما همیشه کنار همید اما خواهر و برادر و بقیه رو چند وقت یه بار می بینید، در این صورت هر کدام شما حرف برای گفتن زیاد دارید.
حساس نبشا دختر خوب:46:
بذار خواهر و برادر اون چند دقیقه یا چند ساعت با هم خوش باشن و مطمئن باش این به معنیه تحویل نگرفتن شما نیست بلکع فقط شوق و ذوق دیدار خواهر برادریه همین.
اگه تو حساسیتتو کم کنی شوهرت خودش متوجه میشه که رفتارش رو متعادلتر کنه!
اصلا یه کاری کن،وقتی میرید اونجا خودت همون اول بگو با خونوادت راحت باش نگران من نباش منم یه جوری مشغول میشم.
اینجوری نه تنها به تو بی توجه نمیشن بلکه شوهرت بهت افتخاردهم میکنه و این شخصیتت رو نشون میده.
نشون میدی که دوست داری شوهرت با خونوادش رابطه خوبی داشته باشه و تو از این روابط سالم لذت می بری

موفق باشی عزیزم

گلم مطمئناً همسرت از اين پسراس که خجالت مي کشن و خوششون نمياد که جلوي ديگران مخصوصاً کساني که ميشناسنشون به همسرشون محبت کنن...من نمونه شو خيلي ديدم اين اصلاً معنيش اين نيست که دوستت نداره يا بهت بي توجه هست بلکه اينو بذار به حسابه خجالتش....پسر عموي من دست خانومشو توو خيابون نميگيره يه قدم هم ازش فاصله ميگيره تووي جمع خونوادگي هم که هستن من يادم نمياد تا حالا کنار هم نشسته باشن هميشه هرجا زنش هست اون ميره 3 متر اونورتر ميشينه خانومشم برعکس از اوناس که دوست داره جلوي جمع بچسبه به شوهرش اوايل اعتراض ميکرد ولي کم کم عادت کرد...تو هم خودتو خسته نکن و حرص بيخود نخور چون امکان نداره بتوني عوضش کني:46:

سلام دوست عزيز .همه مازنها نياز به توجه واحترام ومحبت داريم مخصوصا دوست داريم شوهرمون توجمع بويژه پيش خانوادش اين كارو براي ما انجام بده .ولي ذاتا بعضي مردها نميتونن اين كار راانجام بدن . يعني براشون سخته كه عشقشونو تو جمع به ديگران نشون بدن .ميتونه دليل فرهنگي داشته باشه .ميتوني مواقعي كه باهم خيلي خوبيد باهاش صحبت كني ودر مورد نيازت براش توضيح بدي .در مجموع زياد حساس به موضوع نباش .چون ممكنه اين حساسيتت باعث انزواي تو از جمع بشه.

ممنون دوستای عزیزم, خودم هم فهمیدم نمی تونم عوضش کنم, هرددفعه بعد ازکلی بحث باخودم می گم حتما اینبار رفتارش بهتر شده, اما اشتباه فکر می کردم, فرانک جون, همسرم هم عقیده تورو داره, می گه خواهرمو ماهی یه بار می بینم نمی تونم رفتارم باتو که هرروز میبینم یکی باشه.
راستش من حس می کنم اصلا اعتمادبه نفس ندارم. نکه یکمی واسه ازدواجمون سختی کشیدم , حالا می ترسم نکنه همسرم منو دیگه دوست نداره