تاثیر شرایط و محیط در تصمیم گیری برای ازدواج
سلام خیلی وقتا ما یه عقایدی برای خودمون داریم که میدونیم درستن اما بنا به شرایطی خودمون هم جرأت نداریم بهش عمل کنیم.... اصلا هدفم مطرح کردن مسئله تعدد زوجات نیست ...به هیچ وجه قصد مانور دادن روی این مسئله رو ندارم.... اما مثال ملموس تری پیدا نکردم ... تنها در حد یک مثال می گم فرض کنید یه خانوم مذهبی بر طبق آموزه های دینی معتقده که تعدد زوجات حق یک آقاست ... اما خود این خانوم هم حاضر نیست همسرش این کار رو بکنه... حالا مشکل من اینه که یه سری عقایدی دارم اما خوب از عملی کردنشون می ترسم ...یعنی نمیدونم اگه این کار رو انجام بدم طاقت دارم تا آخر روی حرفم بمونم یا نه... از طرفی به درست بودن عقیده ام اطمینان دارم اما خوب میترسم عملیش کنم.... یه کمی توضیح بیشتر بدم.... من در دو محیط تقریبا متفاوت بزرگ شدم ... آنچه که در دانشگاه و مدرسه به من یاد داده شده تقریبا هفتاد هشتاد درصد با آموزه های خانواده ام متفاوت بوده... فرض کنید وقتی وارد دانشگاه می شی خیلی از اساتید تاکید دارند که ادامه تحصیل بدی تا دکتورا!!! که البته بنده به هیچ عنوان چنین قصدی ندارم :311:... اما تو محیط خانواده بهت می گن مهم اینه که یک زن خوب بتونه همسر و بچه هاش رو مدیریت کنه و این ارزش به حساب میاد... حالا من کار ندارم که خیلیها در هر دو موفقند... من با اونا کار ندارم ... این فقط یه مثال بود که تفاوت ارزش ها در دو محیط رو براتون بیان کنم...من تفاوت های اساسی تری مد نظرم هست . من وقتی وارد دانشگاه می شم عقایدم شبیه دانشگاهی ها میشه.... وقتی از دانشگاه فاصله میگیرم و میبینم خیلی از کسانی که هم عقیده ی خانواده ام بودند در زندگی موفقند فکرم عوض میشه ... اینه که نمیتونم تصمیم بگیرم بالاخره چه کنم....چه جوری مطمئن بشم به خودم که اگه در زندگی راهی رو انتخاب کردم با تغییرمحیط اطرافم و تغییر شرایط پشیمون نخواهم شد؟! نمیدونم واضح بود یا نه... به همفکری تون نیاز مندم... پیشاپیش ممنون
RE: تاثیر شرایط و محیط در تصمیم گیری برای ازدواج
دوست عزیز
به نظر من اگه هدف داشته باشی دچار سردرگمی نمیشی!
شما نباید با حرف هرکسی نظرت عوض بشه مگه اینکه هنوز برای خودت هدفی تعیین نکرده باشی و این خوب نیست.
وقتی هدف داری راههای رسیدن به هدفت رو مشخص میکنی و اونوقت تحت تاثیر محیط و دیگران قرار نمی گیری اما در صورت نداشتن هدف مدام باید به حرف دیگران از این شاخه به اون شاخه بپری.
تو با ادامه تحصیل هم میتونی یک زند موفق-یک مادر موفق -یک دختر موفق و در زمینه رشته تحصیلیت هم یک کارمند یا استاد یا حتی دانشمند موفق باشی:310:
بدون ادامه تحصیل هم میتونی اینها باشی بجز دانشمند بودن اما به جای دانشمند حتما یه امتیاز دیگه کسب میکنی.
هدفت یادت نره عزیزم....
البته یادت باشه تو تعیین هدف حتما حتما تواناییها و استعدادهات رو در نظر بگیری و خیلی بلندپروازی هم نکنی چون در صورت ناهماهنگی تواناییت با هدفت بهش نمیرسی و سرخورده میشی
:46:
RE: تاثیر شرایط و محیط در تصمیم گیری برای ازدواج
سلام چشم بارانی عزیزم::72:
خوش حالم که حضور گرمت را دوباره حس می کنم//
چشم بارانی عزیز من معتقدم ( البته چون خیلی خسته ام شاید جملاتم دقیق و کامل نباشه پیشاپیش ببخشید:316:)برای رهایی از چنین سردرگمی هایی همان طور که فرانک گرامی هم اشاره داشتند باید اول تعیین کنی هدف نهایی شما از زندگی کجاست..
همه ما برای رسیدن به اهدافمون از یک نقشه ذهنی پیروی می کنیم و سعی می کنیم با تعیین مقصد ( هدف) مسیر را هموار و ادامه دهیم..
شما هم در سنی هستید که باید هرچه سریعتر بر اساس آموزه های چه خانواده چه دانشگاه مسیر ذهنی خود را مورد واکاوی قرار بدهید و تصمیم بگیرید..
تعیین هدف باید با محک زدن توانایی هایی که از خود می شناسیم باشد..من توانایی دکترا گرفتن دارم..من توانایی همسر بودن و دکترا داشتن دارم..من توانایی همسر خوب بودن را می خواهم..
این شما هستید که بر اساس توانایی های خود..امکانات و شرایط محیط باید هرچه سریعتر مقصد خود را تعیین کنید..
برای مسافرت به راه می افتید و می دانید عازم مشهد هستید راه مشخص و برنامه ریزی آن معین است پس به هدف رسیده و راضی خواهید بود ولی گاهی تنها مسافرت می کنید تا به جایی برسید..آیا انتهای این راه مشهد است یا ....
چشم بارانی عزیز ما همه مسافریم ..نه؟
بعد از تعیین هدف خود براساس توانایی های شخصی و محیطی باید حتما اگاهی های خود را که در مرحله شناخت به کار بردید بسنجید و افزایش دهید...کلید پیروزی داشتن فانوسی پر نور در دست است که شما با اطمینان به اینکه شعله آن خاموش نمی شود در آن می تازید وگرنه اگر در فانوس تکه چوبی باشد روشن خواهد شد ولی نیمه راه شما در خاموشی غرق می شوید این همان جمله شماست..نمی دانم آیا پیرو محیط شرایطم و نظرم عوض نمی شود؟
پس فانوس خود را با نفت تمام نشدنی پر کن تا چراغ راهت روشن باشد تا انتهای سفر..
در طی مسیر اطمینان و ایمان داشتن به صحت راه و توکل به خدا نقش بسیار اساسی در بروز موفقیت دارد که هرگاه سست شدی یاد او تنها آرامبخش قلبت خواهد بود...
باور به توانستن رو در خودت پرورش بده..شما باید باور کنی که می توانی از ماحصل اموزه های دانشگاه وو خانواده خود بهترین نتیجه را بگیری..درس و تحصیل هیچ منافاتی با ازدواج و همسر داری ندارد..باور کن و ایمان داشته باش...
تا همین جا اکتفا می کنم تا ادامه صحبت های شما و دوستان رو بشنوم تا ادامه دهم..
موفق باشی..
RE: تاثیر شرایط و محیط در تصمیم گیری برای ازدواج
الان مشکل با تعدد زوجات چیه:303:؟
یعنی میخوای همسر ایندت جز شما یکی دیگرو هم به همسریش دربیاره یعنی دوس داری هوو داشته باشی :163:
عزیزم مردا میتونن اینکارو بکنن اما وقتی همسرشون نیازهای شوهرش رو براورده بکنه دیگه دلیلی واسه اینکار نمیبینن
تقریبامردای چند همسری نمیتونن مساوات رو بین همسرانشون برقرار کنن واسه همین بینشون کشمکش میشه ! این خصلت ادماس ..........
از قدیم گفتن سری که درد نمیکنه دسمال نمیبندندددددددددددددددددد دددددددددددددددد:305:
شما وظایف دیگه ات در قبال همسرآیندت به صورت کامل انجام بده بعد به این چیزا فکر کن!
و مطمئن باش هیچ زنی هرچقد هم از همسرش متنفر باشه باز نمیتونه زن دیگه ای رو در کنار شوهرش تحمل کنه واینا همه بلوفه:82:
در مورد اون مشکلت هم باید بگم احتمالا هنوز شما تو مسائلی به ثبات نرسیدی و این مسئله از تفهیم نادرستو گاها افراطی وتاکید روی برخی مسائل رخ میده! همیشه باید اعتدال رو در هرچیزی رعایت کرد! همه چیز به اندازه معقول و منطقی قابل هضمن ....به نظر من افراط و تفریط یا فشار زیاد روی هرچیزی ادمو سردگم میکنه!
بعدشم بدون لازمه داشتن یه زندگی خوب آگاهی و شناخت کافی در هرزمینه ای هست چه علمی چه اعتقادی چه اصل همسرداری و خونه داری.......... نه باید هیچ کدوم اینارو فدای اون یکی کرد که! یه زن خوب زنیکه به وقتی خونه دار به وقتش همسردار و به وقتش مادر خوب باشه لازمه ی اینا هم داشتن یه فکر و یه شناخت مکفیه!
حالا قرار نیست همه تا دکترا پیش برن اما داشتن یه تحصیلات دانشگاهی الانه یه فاکتور مهم و ضروریه گاها!
ببین خودت از زندگی چی میخوای دانشگاه و اجتماع و خانواده فقط اونچه رو میدونن درسته به ادم میگن این خود ماییم که باید تصمیم بگیریم چی از زندگی میخوایم دقیقا
شاد باشی
دریا
RE: تاثیر شرایط و محیط در تصمیم گیری برای ازدواج
سلام
از همه شما متشکرم
ببینید بذارید من صاف و پوس کنده حرفمو بگم...
هرکسی بنابر محیطی که دراون زندگی می کنه و اطرافیانش، معمولا از یک تیپ خاصی براش خواستگار میاد! خوب منم در یک محیط مذهبی رشد کردم... خواستگارهای من خیلی هاش از دوستان خانوادگی ما هستن... معمولا از نظر اعتقادی و خانوادگی فوق العاده خوبن.... حداقل تا اونجا که از ظاهر پیداست، باطن آدما رو خدا میدونه...اما معمولا این خواستگارها با ادامه تحصیل مشکل دارن....من خودم به شدت مایلم وارد این تیپ خانواده ها بشم ... اما از طرفی تحصیل چی میشه؟... اینه که نمیتونم تصمیم درستی بگیرم... البته خواستگارهایی هم داشتم که با تحصیل مشکلی نداشتن اما خوب... از اونجا که هیچ کس کامل نیست مثلا از نظر اعتقادی اونا رو نمی پسندیدم... از طرفی همین اطرافیان من دختراشون رو در سنین پایین شوهر میدن ... و به نظر من در کل اونا زندگی های خوبی دارن ....اینه که من در هدف خودم دچار تردید می شم ...باور کنید گاهی میگم اینا دارن خیلی راحت زندگی می کنن ... اونوقت من دارم شب و روز غصه می خورم که این درس رو چه کنم... اون کتاب رو از کجا گیر بیارم ... آخرش هم هنوز ازدواج نکردم... میدونم همه چیز ازدواج نیست اما خوب مسلما هر دختری به سن من چنین دغدغه ای داره...
دریا جان !... شما حرف من رو اشتباه متوجه شدید... اصلا هدف من بحث تعدد زوجات نیست...
ببینید یه جور دیگه میگم...
یه حدیثه یادم نیست از کدوم معصوم که میگه اگه خواستگار رو از نظر اعتقادی و اخلاقی پسندیدی اما بهش دختر ندادی در زمین فساد کردی! ( اگه بخواهید می تونم از یه جایی براتون منبعش رو گیر بیارم)
خوب!!! ....حالا پس کفویت اقتصادی و هزار تا مسئله ی دیگه که ما مطرح می کنیم چیه؟! اینا که به نظر میرسه با این حدیث همخوانی نداره!
ولی خوب.... اعتراف می کنم که خود من هم جرات ندارم چنین کاری بکنم.... ولی خیلی ذهنم درگیر شده... که اگه ما واقعا می خواهیم خدایی زندگی کنیم چرا به حرف خدا گوش نمیکنیم.... من دلم می خواد خدایی زندگی کنم اما میترسم ... چون انقدر اعتماد به نفس ندارم که اگه مثلا زن یه کسی شدم اعتقاد و اخلاقش یک بود، اما از نظر تحصیلی پایین تر از من بود یا به هرحال یه چیزی کم داشت احساس کمبود نکنم و بتونم در مقابل حرف دیگران مقاومت کنم...
این ثباتی که میگید رو چطور باید بهش دست پیدا کرد؟
راستش من نمیخوام یه چیزایی رو بگم اینجا... امیدوارم منظور من رو متوجه شده باشید..
RE: تاثیر شرایط و محیط در تصمیم گیری برای ازدواج
چشم بارانی عزیز
وقتی بحث اعتقاد و اخلاق پیش می یاد یعنی همه چیز یه آدم. اصلا آدما بر اساس اعتقاد و اخلاقشونه که حتی نوع لباس پوشیدنشون رو انتخاب می کنن. حالا دیگه مسائل اقتصادی و ... جای خود رو دارند. همه اونها در تعریف اعتقاد و اخلاق جای می گیرن.
هیچ فکر کردی چطور میشه بعضا انسانهایی از خانواده های فوق العاده فقیر به تجار یا سیاستمداران ثروتمند تبدیل شدند؟ چون اعتقاد داشتند که نباید فقیر باشند.
پس این حدیث یا جمله ای که ذکر کردی خیلی کامله و همه چیز رو در بر می گیره.
اما در مورد دغدغه ای که داری. خوب بنظر من تا وقتی این ذهنیت رو داری فعلا ازدواج نکن. اجازه بده تا خودت رو بیشتر بشناسی. البته زمان رو هم از دست نده. بیشتر و بیشتر روی خودشناسی کار کن. ببین واقعا کی هستی و از چی لذت می بری و آرامش پیدا می کنی.
ببین من خودم اعتقادم به این بود که زن باید کاملا مستقل باشه و هیچ نیاز مادی به همسرش نداشته باشه و بعد ازدواج کنه. اینکار رو هم کردم. اما وقتی با همسرم به مشکل رسیدم، همین فکر و خیالها آزارم می داد که فلانیها (خصوصا در خانواده همسرم) که اصلا به خودشون زحمت ندادند و سریع ازدواج کردند، چقدر راحت زندگی می کنند و من با همه سختیها و تلاشهام تو زندگی قبل از ازدواجم، الان هم دارم عذاب می کشم و کاش زود ازدواج کرده بودم و ...
اما وقتی با خودم خلوت کردم، دیدم واقعا من تحمل پیرو بودن محض رو ندارم. اینکه نتونم یه فعالیت کوچیک اقتصادی بکنم. اینکه سرم رو فقط با بزرگ کردن بچه ها گرم کنم. نمی گم این تفکرات درست هستن یا غلط، اما اینها خود من بودن. مشکلات من به تحصیل و موقعیت شغلیم بستگی نداشت. و حتی اگه زود ازدواج هم می کردم، ممکن بود این اتفاق بیفته. من نباید خودم رو با کسی مقایسه می کردم.
باور کن وقتی فهمیدم کی هستم و از چی به آرامش می رسم، تصمیم گرفتم دوباره خودم بشم و ادامه تحصیل بدم. الان با این فکر آرامش دارم و جالبه آرامش رو به زندگی ام هم آورده ام. البته خیلی جاها هم کوتاه اومدم و مدارا کردم.
چشم بارانی جان شما هم سعی خودت رو بشناسی و ببینی کی هستی و می خوای چی باشی. وقتی این رو درک کردی، در قبال مشکلاتی که برات پیش میان خیلی صبورتر و آرامتر مواجهه می کنی.
RE: تاثیر شرایط و محیط در تصمیم گیری برای ازدواج
نقل قول:
نوشته اصلی توسط blue sky
چشم بارانی عزیز
وقتی بحث اعتقاد و اخلاق پیش می یاد یعنی همه چیز یه آدم. اصلا آدما بر اساس اعتقاد و اخلاقشونه که حتی نوع لباس پوشیدنشون رو انتخاب می کنن. حالا دیگه مسائل اقتصادی و ... جای خود رو دارند. همه اونها در تعریف اعتقاد و اخلاق جای می گیرن.
هیچ فکر کردی چطور میشه بعضا انسانهایی از خانواده های فوق العاده فقیر به تجار یا سیاستمداران ثروتمند تبدیل شدند؟ چون اعتقاد داشتند که نباید فقیر باشند.
پس این حدیث یا جمله ای که ذکر کردی خیلی کامله و همه چیز رو در بر می گیره.
سلام آسمان آبی عزیز
ممنون که وقت گذاشتید
اما منظورتون رو از جملات بالا متوجه نشدم...
RE: تاثیر شرایط و محیط در تصمیم گیری برای ازدواج
ببین عزیزم منظورم اینه که اعتقاد صرفا محدود به باورهای مذهبی یه شخص نمی شه و همین که بدونیم یه نفر مسلمون، مسیحی، زرتشی یا اهل نماز و روزه و ... است، نمی تونیم بگیم که از اعتقاداتش مطلع شدیم.
اعتقاد هرچند موارد فوق رو در برمی گیره، اما فراتر از این هاست. اعتقاد تمام نقطه نظرات یک انسان در تمام زمینه های زندگی رو شامل میشه. اعتقاد به تحصیل، ثروت اندوزی، معاشرت و .....
و اخلاق جنبه بالفعل اعتقادات یک فرد است. وقتی مطابق اعتقاداتت رفتار می کنی در واقع اخلاقیات خود را نشان می دهی.
پس زمانی می توانی اعتقاد و اخلاق یک فرد را پسند کنی که یا مانند او فکر می کنی و یا تمایل داری که مانند او شوی. خوب با این تعریف وقتی کسی را از حیث دو مورد فوق انتخاب کردی، دیگر مساله ای باقی نمی ماند که در آن هم کفو نباشید.
امیدوارم که تونسته باشم منظورم رو برسونم.
RE: تاثیر شرایط و محیط در تصمیم گیری برای ازدواج
خواستگارهای من خیلی هاش از دوستان خانوادگی ما هستن... معمولا از نظر اعتقادی و خانوادگی فوق العاده خوبن.... حداقل تا اونجا که از ظاهر پیداست، باطن آدما رو خدا میدونه...اما معمولا این خواستگارها با ادامه تحصیل مشکل دارن....من خودم به شدت مایلم وارد این تیپ خانواده ها بشم ... اما از طرفی تحصیل چی میشه؟... اینه که نمیتونم تصمیم درستی بگیرم... البته خواستگارهایی هم داشتم که با تحصیل مشکلی نداشتن اما خوب... از اونجا که هیچ کس کامل نیست مثلا از نظر اعتقادی اونا رو نمی پسندیدم... از طرفی همین اطرافیان من دختراشون رو در سنین پایین شوهر میدن ... و به نظر من در کل اونا زندگی های خوبی دارن .....
==========
ببین دوست عزیز این جملات همونطوری که خودت گفتی نشون دهنده تضادی که تو در برخورد با محیط خانواده و اجتماعی شبیه دانشگاه دچارش شدی، آدم در طول زندگیش با محیط های مختلف و با ارزش های متفاوت روبرو می شه، مهم ترین مساله اینه که بطونه خودشو با این محیط ها سازگار کنه ، لازم نیست آدم در برخورد با هر محیطی رنگ عوض کنه و شکل اون محیط بشه، بلکه باید از هر محیط بهترین ها رو بگیره و شخصیت خودشو بسازه، همونطور که دوستمون گفت برای این کار اول باید خودت رو بشناسی، باید ببینی اعتقادت چیه، چی برات ارزشه، مثلاً در مورد ازدواج که موضوعه تاپیکه، باید ببینی الویت برات چیه، مثلاً همونطور که خودت گفتی ( به شدت مایلم وارد این تیپ خانواده ها بشم) ، خوب حالا باید ببینی این موضوع مهم تره یا ادامه تحصیل، اصلاً ادامه تحصیل چقدر برات مهمه، برای چی می خوای درس بخونی؟ ببین تو وقتی می گی دکترا می خندی!! این یعنی خیلی هم برات مهم نیست، به صرف این که ادامه تحصیل خوبه، یادگیری خوبه، بقیه انجام می دن ، اساتید می گن، نباید بگی پس منم برم درس بخونم، اگه هدفت از درس خوندن یادگیری، که با کتاب خوندن هم می شه یاد گرفت، ولی اگر هدف در اجتماع بودن، هدف استفاده از تحصیلاته، کار و ... ، اگه اینا برات ارزشه، برات مهمه، خوب باید بپذیری که افرادی شبیه تیپ خانوادت، همونطور که گفتی تحصیلات براشون ارزش نیست، پس باید اون خواستتو یکم تعدیل کنی، و یا نهایتاً اهم و مهم کنی ببینی کدوم برات مهمتره، و مهم تر از همه توکل به خدا کنی، خدارو چه دیدی، تو بخواه شاید یکی رو پیدا کردی که همه چی تموم بود:P
RE: تاثیر شرایط و محیط در تصمیم گیری برای ازدواج
سلام. دوست خوبم این تصور که کی درست میگه و کی اشتباه، تصور صحیحی نیست! تاثیر شرایط و محیط بر روابط قابل انکار نیست، اما انسان ها انعطاف پذیرن و علایق و خواسته هاشونم متنوع! شما باید به خودتون مراجعه کنید ببینید چی از زندگی میخواین و اونوقت با منطق سبک سنگین کنید که آیا تصمیم دلخواه شما موافق عقل هست یا نه! مطمئن باشین عقل بهترین ابزار تصمیم گیری هست، البته عقلی که با آگاهی و به دور از فشار احساسات ارزیابی کنه، نه با تکیه بر برداشت های شخصی! این جمله معروف که میگه: "اگه برای سرنوشتت تصمیم نگیري، سرنوشت برای تو تصمیم میگیره..." ، اشاره به همین موضوع داره! یعتی یا شرایط رو برای خودت تغییر میدی، یا شرایط رو میپذیری! بنابرین شاید شرایط تا حدودی محدود کننده ی تصمیم گیری باشند، اما به هیچ عتوان حالت جبر ایجاد نمیکنن! انسان میتونه برای سرنوشت خودش بجنگه! اگر قرار بود شرایط انسان ها رو محدود کنه، انقدر تنوع فرهنگی به وجود نمی اومد، چون همه ی ما گسترش یافته ی یک خانواده ایم....
اگر پراکنده صحبت کردم، عذرخواهی میکنم.
موفق باشید.:72: