RE: نوع نگرش همسر به زندگي
اقا احد به نظر من اولین برخورد شما در چنین موقعیت هایی باید این باشه که سعی کنید با همسرتون هم حسی کنید؛ یعنی باید خودتون رو توی جبهه ی همسرتون قرار بدید و سعی کنید با کلام و حرف ایشون رو درک کنید و حق رو بهشون بدید! و صبر کنید تا گذر زمان همه چیز رو حل کنه! اما اینکه ایشون احساس کنند شما پشت ایشون هستید و از ایشون در مقابل زن داداش و برادرتون حمایت می کنید فوق العاده میتونه در روحیه شون تاثیرگذار باشه!:43:
دومین مساله که فرمودید در مورد اینکه همسر شما صحبت های شما رو به دید بزرگتربودن شما فرض می گیرند؛ من فکر می کنم به نحوه ی بیان و لحن گفتار و اینکه چه جوری از همسرتون خواسته هاتون رو بخواید برمیگرده! که خانوم ها اصولا از لحاظ سمعی قویتر از آقایون هستند و حساس تر! به همون اندازه ای که شما از لحاظ بصری آسیب پذیر هستید (شما آقایون) ما خانوم ها هم از لحاظ سمعی این جوری هستیم و طرز صحبت کردن شما آقایون فوق العاده می تونه در زندگی تاثیرگذار باشه! یه مثال می زنم: شما فرض کنید می خواید جمله ای رو به همسرتون بگید:
"ببین؛ تو باید یاد بگیری که توی زندگی مون این کارها رو بذاری کنار؛ همین قهرکردن هاتون بذاری کنار؛ ما دیگه ازدواج کردیم و بزرگ شدیم؛ باید بفهمی که زندگی بچه بازی نیست!"
حالا شما همین جمله رو به این سبک میگید:" ببین خانوم من؛ من فکر می کنم؛ بهتر نیست بجای قهرکردن مشکلاتمون رو با صحبت حلش کنیم؟ من زندگی مون رو دوست دارم؛ شما رو هم دوست دارم؛ فکر می کنم اگه مثل دو تا آدم عاقل و بالغ باهم صحبت کنیم به نتیجه برسیم! نظرت چیه؟":46:
واقعا خود شما باشید کدوم جمله رو بیشتر می پسندید و انگیزه پیدا می کنید برای حل مشکلات؟
در ضمن به همسرتون این موضوع رو گوشزد کنید که " برادر من که به شما بی احترامی نکرده؛ اگر این کار رو بکنه من خودم باهاش برخورد می کنم! من می دونم که توی زندگی مون باید از شما حمایت کنم. این موضوع بین شما و زن داداشم پیش اومده؛ اگه لطف کنی جوری برخورد کنید که من و برادرم رو توی این دعواهای خانومانه نکشونید؛ ممنون میشم!ولی مطمئن باش که هیچ وقت تنهات نمی ذارم":227::227:
البته این حرف باید بعد از هم حسی و بعد از اینکه همسر شما باز هم قانع نشد؛ پیش بیاد، نه همون اول که ایشون فکر کنن در زندگی تنها هستند و پشتیبانی ندارند!
RE: نوع نگرش همسر به زندگي
احد جان به نظر منم باید به خانومت نشون بدی که درکش می کنی ولی نباید طوری صحبت کنی که نسبت به برادرتونو و خانومش احساس بدتری بهش دست بده...یعنی باید سعی کنی ضمن اینکه از خانومت دلجویی کردی کاری کنی که این دلخوری تموم بشه و دنباله دار نشه...برای نمونه مثلا میتونی بگی عزیزم تو حق داری اگه از کسی بی احترامی دیدی ناراحت بشی ولی خب این رو هم درنظر بگیر شاید اونا اون روز از چیزی ناراحت بودن ....یه چیزی که بین خودشون بوده و اصلا کاری هم به تو نداشته...و اونقدر فکرشون درگیر بوده که متوجه رفتارشون نبودن....و چیزایی از این قبیل که هم همسرتونو آروم کنه هم نسبت به اونها بدبین نکنه وباعث کدورتهای بیشتر نشه
موفق باشید