-
+حسادت مادرشوهر
اگه شوهر شما انقدر مادرش رو بپرسته که حاضر باشه همه زندگیش رو فدا کنه چکارمی کنید شوهرمن با اینکه مرد خیلی خوبی توی خونه است ، زمانی که مادرش حضور داشته باشه باید روی پای مادرش بخوابه و انوقته که دیگه یادش می ره 30 سال داره و زن گرفته و از اون بدتر مادرشوهرتون از این کارانقدرلذت ببره و جلوی شما هی اونو ناز بده و مواظب باشه که شما ببینید تا بگه که پسرم منو بیشتر دوست داره
من می دونم اشکال از شوهرمه چرا که آدمیه که هر روز وقتی می ره اداره باید اول به مادرش زنگ بزنه و تمامی اخبار روز رو گزارش بده
(ضمنا ما هر دو در شهری بااختلاف 1 ساعت از خانواده هامون زندگی می کنیم (البته در دو مسیر متفاوت)
و همیشه مادرشوهرم انتظارداره که اگه من در هفته 1 بار به دیدن خانوادم میرم باید هفته دیگه طرف خانواده شوهر پس بدم
ما هردو شاغل هستیم و در طول هفته کم پیش میاد که بتونیم بهشون سر بزنیم
من تک دختر خانواده هستم و 2 برادردارم
شوهرم بچه سوم خانواده و پسر کوچک خانواده از که 2 خواهر کوچک تر از خودش داره )
-
RE: حسادت مادرشوهر
این که خوب است مادرشوهر من به زور شوهرم را بقل می کنه و میگه : کیمیا نگاه کن ، کیمیا نگاه کن . از اینکه میگه نگاه کن لذت میبره .
اگر کوچکترین محبتی از شوهرم به من ببینه ، میگه خجالت نمیکشی، اوه اوه چقدر زنت را دوست داری ؟!
آخرین بدی مادرشوهرم این بود که به دروغ به پدرشوهرم حرف هایی زد و باعث شد پدر شوهرم که با من خیلی هم بد نبود روش باز بشه و بدجوری به من بی احترامی کنه .
مادرشوهر بنزین میریخت ....
پدرشوهرم جلوی همه پسرهاش و دخترهاش منو سکه یک پول کرد ...
و من این وسط توی آتش مادرشوهرم سوختم .
بعدش شوهرم میگه : من چیکار کنم ؟
-
RE: حسادت مادرشوهر
سلام دوست عزيز ورودت رو به سايت خودت تبريك مي گم
مي دونم كه داشتن شوهري كه خيلي مادر دوست باشه خيلي سخته ولي اگه مادر شوهرت توي زندگيت مشكل ايجاد نمي كنه و با دخالتاش اذيتت نمي كنه تو هم زياد مته به خشخاش نزار
بزار راحت باشه و روي پاي مادرش بخوابه خب چيه مگه اينجوري ارامش پيدا مي كنه بزار مادرش هم پز بده و نشون بده كه پسرش اونو بيشتر دوست داره مشكلي پيش نمي ياد تو بزرگواري كن
ما زنها هميشه مي خواهيم بدونيم كه شوهرمون مارو بيشتر دوست داره يا مادرشو در صورتي كه بايد بهشون حق بديم كه ماردشون و بايد بيشتر دوست داشه باشن بالاخره مادرها توي سينه بچه هاشون يك جاي خيلي خوب و امن دارن كه به اين راحتي ها بيرون مي زه و ضربه نمي خوره و ما فقط با نق نق كردنموم بيشتر خودمون و بده مي كنيم و باعث مي شيم كه به اون جاي دوم امن سينه شوهرامون نرسيم .
يك سوال چند سالته و چند سال هست كه ازدواج كردي ؟
-
RE: حسادت مادرشوهر
سلام
خوش اومدی
اصلا" خودتو ناراحت نشون نده هرچه بیشتر عادی برخورد کنی بهتره اگه اونها بفهمند حساس شدی اوضاع بدتر میشه
اگه مادر شوهرت اذیتت نمی کنه چه اشکالی داره
بالاخره اون 30 سال زحمت پسرش رو کشیده
-
RE: حسادت مادرشوهر
سلام خواهرم
هر چه حساستر شوي ضربه روحي كه به تو وارد ميشود بيشتر است.
بگذر تا دنيا ميگذرد
برادرتر وم
-
RE: حسادت مادرشوهر
این که خوب است مادرشوهر من به زور شوهرم را بقل می کنه و میگه : کیمیا نگاه کن ، کیمیا نگاه کن . از اینکه میگه نگاه کن لذت میبره .
اگر کوچکترین محبتی از شوهرم به من ببینه ، میگه خجالت نمیکشی، اوه اوه چقدر زنت را دوست داری ؟!
آخرین بدی مادرشوهرم این بود که به دروغ به پدرشوهرم حرف هایی زد و باعث شد پدر شوهرم که با من خیلی هم بد نبود روش باز بشه و بدجوری به من بی احترامی کنه .
مادرشوهر بنزین میریخت ....
پدرشوهرم جلوی همه پسرهاش و دخترهاش منو سکه یک پول کرد ...
و من این وسط توی آتش مادرشوهرم سوختم .
بعدش شوهرم میگه : من چیکار کنم ؟
وقتی می خواهیم سوار ماشین بشیم با کمال پر رویی کنار پسرش جلو میشینه و عذرخواهی هم نمیکنه .
همیشه حرفش این است : برای من اینو نخریدی ، اونو نخریدی .اینو بخر . اونو بخر .
همه جای خونه من را سرک میشکه ، تا محتوای توی کشوهای اتاق ها را حفظ است .
با کمال پر رویی احساس مالکیت به زندگی من میکنه و دستور می دهد ، همیشه غر می زند ، به دروغ اظهار مریضی میکنه . حالت پرخاشگری شدید داره و خیلی بد دهن است . همیشه منتظر بهانه ای برای ایجاد دعوا است .
از همه بدتر پشت سرم ناسزا میگه و با نیرنگ های زنانه اش کاری میکنه که شوهرم تحت تاثیر قرار بگیره .گرچه خدایی شوهرم روی حرفهای مادرش حساب نمیکنه .
مادرشوهر من اصلا خدا ، قرآن و نماز،حجاب توی کارش نیست .
من توی فامیلم به دختری مظلوم و ساکت معروف هستم ، حالا حسابش را بکنید که پشت سر من که همیشه در مقابل ظلم هایش ساکت هستم ناسزا میگه .
همیشه منو گریه می اندازد . بهترین لحظات زندگی ام را خراب کرده است ،
جالب این است که شوهرم می فهمد که من ظلم میشم ولی به خاطر خجالتی بودن ، دلرحم بودن هیچ عکس العمل صریحی انجام نمی دهد ومیگه بزار خدا جواب کارهاش را بده .
واقعا مادرشوهرم زندگی ام را داره خراب میکنه .
خدایا چی کار کنم ؟
دلم پر از غمه .
خسته شدم .
-
RE: حسادت مادرشوهر
سلام
برو خدا رو شکر کن که اینطوریه
یعنی 1 نان بخور 100 تا نون صدقه بده که اینجوریه
مادر شوهر من که اینقدر عوضی و مغرور و از خود راضیه که شوهرم رو که از من گرفته هیچ پسر 2.5 ساله ام را هم داره ازم میگیره
که هیچ از تمام سر و تر زندگی ام که سر در میاره هیچ مارو که توی خونه خودش راه نداد که حتی اجاره 1 سال رو پش پش بدیم که هیچ 2 تا خونه اونور تر از خودش برامون خونه پیدا کرد که هیچ حق نداریم تو خونمون 2 کلمه حرف بزنیم چون اونها میشینون که هیچ از صبح تا شب واسه پسر بیکار و بیسوادشون دارم کارمیکنم تا 1 لقمه نون ببرم تو خونه که هیچ زبونشون هم 3 متر درازه سرم پس من چی بگم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
-
RE: حسادت مادرشوهر
سلام کیمیای وسیمای عزیز ،:46::72::16:
به نظر من هر کسی تو زندگی برای خودش حق وحقوقی داره ،ما زنها باید سعی کنیم حق وحقوق خودمون رو حفظ کنیم و پای خودمون رو فراتر نزاریم .من خودم عقیده دارم اگر چیزی باعث عقده در ادم بشه چند سال دیگه بروز میده (مثلا همه این بلاها رو میخواهیم سر عروس بیچاره خودمون در بیاریم ).پس باید تلاش کنیم برای بهتر زندگی کردن،لذت بردن از جوانی وزندگیمون(که در اینده حسرت این روزها رو نخوریم).قبل از هر چیز بایدچیزهایی که ممکن به ما ضربه بزنه یا نزنه رو تشخیص بدیم ،نباید نسبت به بعضی ازمسائل زیادی واکنش نشان داد (مثلا در اغوش گرفتن مادر وپسر)این موضوع حقی از ما ضایع نمی کنه وضرری برای ما نداره همانطور که پسر او هست همسر شما نیز هست ،تازه او فقط می تونه همسر شما رو در اغوش بگیره.واما در مورد مسائلی که مربوط به زندگی خودتونه ،باید شوهرت رو باخودتون همراه کنید به نظر من جز این راه،راه دیگه ای وجود نداره و ان هم فقط از طریق محبت کردن ونزدیک بودن شما با همسرتونه .وجدا از این بحثها طرز رفتارهای خودمونه که چه موقع قاطعانه رفتار کنیم،چه موقع نه بگوئیم،چه موقع گذشت کنیم ونادیده بگیریم و چه موقع سر حرف خودمون ایستادگی کنیم وکلا چه رفتاری در برابر چنین اشخاصی داشته باشیم.اینکه سکوت کنیم واحساست خودمون رو بروز ندیم و یا اینکه زیادی احساسی باشیم زیادی برای رسیدن به خواسته های خودمون تلاش کنیم و بی صبری کنیم در هر دو صورت موجب اسیب ما میشه پس باید به تعادل برسیم اینها همه مربوط به مهارتهای ما میشه پس بیایید برای کسب این مهارتها تلاش کنیم.وزندگیمون رو سرشار از لذت کنیم.
دلتون پر از شادی.:43:
لبتون خندون.:227:
سالم و سر زنده باشید:307:
-
RE: حسادت مادرشوهر
با تشکر از همه دوستان عزیز باید در جواب سوال دوستمون بگم من 25 سالمه و 20روز دیگه سالگرد ازدواجمه
و اینکه داشتن جاری جدید در همین 1 سال و ازدواج برادر شوهرم که البته بزرگتراز شوهر است به همه چیز دامن زده و باعث ایجاد مقایسه های مزخرفی شده که بعضی اوقات فکر می کنم من که اینهمه درس خوندم و شدم مهندس فرقی با یک زن خونه دار ندارم و درگیر مسائلی شدم که هیچ وقت فکرش رو هم نمی کردم
می گفتم مهندسی می خونم شوهر مهندس می کنم که یه زندگی نسبتا رو به بالا داشته باشم درگیر این جور خاله زنک بازی ها نشم ولی انگار رئیس جمهور هم بشی باز همین اش و همین کاسه اس
-
RE: حسادت مادرشوهر
سیما جان من هم دقیقا همین تفکر را داشتم . همیشه از بحث های خاله زنکی بدم می اومد . گفتم مهندس میشم ، به مهندس ازدواج میکنم و زندگی خاصی را با او می کنم ولی .....
بگذریم ....ولی چه میشه کرد فقط به قول آقای سنگ تراشان باید روی شوهر انرژی گذاشت و با مهارت های خاص بقیه را سر جای خودشان قرار داد ولی من هیچ مهارت و سیاستی بلد نیستم و هر چی پست تشکیل دادم که دوستان تجربیات را بنویسند و کمک بزرگی به من و خیلی نوعروسان بی سیاست و مهارت کنند ، زیاد استقبال نشد . مثلا همین پست : آئین نامه حل مشکلات و ....