قانون جذب - سردرگمی در افکارم و ...
سلام به دوستان همیشه همراه
از صبح که پیغام دوست عزیز سارا بانو رو دیدم کبنی بر اینکه داستانشون رو بخونم مشغول خوندن داستانشون بودم
اول فهمیدم که چقدر شخصیت عجول من شبیه به شخصیت عجول سارابانوی پارساله
فهمیدم که وای من چقدر اصلاح کردنی در شخصیتم دارم
فهمیدم که چقدر باید بزرگ و فهمیده شم
فهمیدم که چقدر باید فکرمو در رابطه با خیلی چیزا تغییر بدم
و در یک جمله اینکه باید تغییر کنم
و یه چیز مهم دیگه هم فهمیدم اونم اینکه چه دوستان خوبی تو این دنیا هستند که از وجودشون خبر ندارم و باید زودتر از اینها میشناختمشون
خدارو شکر که با اینجا و شما دوستان همیشه همراه آشنا شدم
اما من!
من شخصیت خیلی عجولی دارم همیشه فکرم این بوده که زود زود به خواسته هام برسم
توقعاتم از دیگران بالا بوده
فکر میکردم همه چیزو میدونم و از نگاه و حرف و رفتار آدما خیلی چیزا رو حتی حسشون رو میفهمم فکر میکردم که از دونشون خبر دارم
البته نه اینکه انطور نباشه اما در مورد این حسم زیاد اغراق داشتم انقدر این حسو در خودم تقویت کرده بودم که فکر میکردم من همه حسا رو میفهمم (البته گفتم که درکم از حس دیگران بالاست ) و چون حسا رو میفهمم درصدد کمک به آدما بر می اومدم
واین باعث شده که از دیگران هم توقع داشته باشم و همش به خودم بگم که چرا من حس دیگران رومیفهمم و بهشون کمک میکنم اما دیگران خواسته منو نمیدونن
میدونم افراطی و اشتباه فکر میکردم
همیشه واسه دیگران وشناختشون بیشتر از خودم و شناخت خودم وقت گذاشتم
همیشه ذهنم مشغول دیگران بوده نه خودم
تا 25 سالگی که رسیدم تکلیفمو با خودم و احساسات و افکارم مشخص نکردم
حسود هستم
یه اعتراف بزرگ:
همون طور که تو موضوع "دختر میتونه برای شناخت پا پیش بزاره" گفتم نیاز عاطفی دارم و چون برای برآورده شدن این نیاز در دیگران تلاش کردم و کمکشون کردم به مراد دلشون برسند حالا بهشون حسودیم میشه چون خودم ندارمش
با خدا ارتباط زیادی دارم ما گاهی توی معناها گیر میکنم و گیج میشم
خدا تا چند سال پیش برام فقط یه اسم بود و انجام تکالیف شرعی فقط یه عادت اما چند سالی هست که خدا شده دوستم و یارم
اعتراف مکنم که باز هم گاهی فراموشش میکنم
مسده ای که این اواخر فکرمو مشغول کرده و با خوندن زندگی سارای غزیز بیشتر به خودمم اومدم مسئله ازدواجه
اینکه خدا چه سرنوشتی برام رقم زده چی برام میخواد!؟
همیشه سعی کردم دنبال حکمت های خدا توی تک تک لحظات زندگیم باشم اما در مورد ازدواج گاهی کم می آوردم که حالا با خوندن زندگی سارای عزیز فهمیدم چراشو فهمیدم
فهمیدم که مشکل از منه مشگل اینه که بزرگ نشدم افکارم هنوزم بچه گونه ست
زندگی واقعی رو به معنای واقعیش نپذیرفتم
تازه این اواخر دارم خودمو در مورد بلوغ فکریم در مورد ازدواج به روز میکنم
وای چقدر باید افکارمو تغییر بدم
وقتی با عزیز ترین کسم به دلیل اینکه خیلی بهش وابسته بودم و همیشه در همه جا کنارم بوده و حالا چون نامزد کرده و وقتی واسه من نداره بد برخورد میکنم یا اینکه وقتی میبینم که دارن واسه زندگی مشترکشون تلاش میکنند حرصم درمیاد و تو ذهنم میگم همش به فکر خودشونن و دیگران هم همه توجهشون به سمت اوناست
اینا یعنی هنوز نپذیرفتم که زندگی همینه تو هم نامزد داشته باشی فکر و هوشت همش میشه نامزدت و زندگی آینده ت
میبینید چقدر باید افکارم تغییر کنه
بارها مقالات و کتابهایی در مورد موفقیت، مثبت اندیشیو .. خوندم یه مدت استفاده شون میکنم اما بعد از مدتی یادم میره داشتم چی کار میکردم
همین قانون جذبو که صحبتش با سارای عزیز بود رو خیلی وقته شروع کردم میدونید مشکل چیه گاهی تردید میاد سراغم
میترسم
ایمانم ضعیف میشه
اعتمادم به خدا از یادم میره
میترسم که زندگی بره و من از قافله عقب بمونم
این ها به همون شخصیت عجولیم هم برمیگرده
دوست دارم همه چیزو داشته باشم
برای سارای عزیز مثال زدم در مورد ازدواج ( تو پرانتز بگم که قضیه آشنای برادرم که بهشش کششی داشتم تو ذهنم هست که توی یه تاپیک جدا "دختر میتونه برای شناخت پا پیش بزاره" بررسی شد )
به کمک دوستان و با توجه به شخصیتم سعی کردم بهش فکر نکنم
ذهنم توی چند راهی گیر کرده نمیدونم
سعی میکنم با افکار مثبت و قانون جذب جدبش کنم اما گاهی میگم نکنه اشتباه باشه
نکنه اونی نباشه که من و خدا میخوایم
در مورد خواسته های دیگه ام هم همین طور
کمکم میکنید بزرگ شم ...؟
شاید حکایت من این باشه
http://www.hamdardi.net/thread-13501-post-121640.html
RE: قانون جذب - سردرگمی در افکارم و ...
سلام ستايش بارن
اينقدر كه شما مطلب نوشتيد ما بالاخره نفهميديم الان شما سوال پرسيديد يا يا خواستيد اطلاعات عمومي ما بالا بره
اگه امكانش هست يه خلاصه از نوشته هاتونو تو ارسال بعديتون بياريد بلكه فرصت پاسخي پيدا بشه
RE: قانون جذب - سردرگمی در افکارم و ...
من مشکلم اینه:
http://www.hamdardi.net/thread-13856-post-124051.html
بيشتر افرادي كه شخصيتي وابسته دارند داراي خصوصياتي مشابه هستند كه ميتوان به اين موارد اشاره كرد:
- در قبال ديگران احساس مسئوليت ميكنند. آنها احساسات، افكار، اعمال، خواستهها و سرنوشت خود را صرف ديگران ميكنند.
- زماني كه ديگران دچار مشكل ميشوند، احساس تأسف، گناه و نگراني وجودشان را فراميگيرد.
- اگر نتوانند به ديگران كمك كنند ناراحت و عصباني ميشوند.
- هميشه عجله دارند و تحت فشار هستند.
- بهخاطر انجام كار ديگران، كارهاي روزمره و ضروري خود را تعطيل ميكنند.
- معمولا غمگين و ناراحت هستند زيرا تمام زندگي خود را صرف كمك به ديگران كردهاند اما در مقابل بهرهاي از آن نبردهاند و متقابلا كمكي دريافت نكردهاند.
- دوست دارند ديگران را كنترل كنند و ميترسند به ديگران اجازه دهند كه خودشان باشند.
- فكر ميكنند خودشان بهتر از بقيه ميدانند كه مسائل و مشكلات چگونه حل ميشوند.
دقیقا من این مشکلات رو دارم
به اضافه اینکه کمال گرا هم هستم
RE: قانون جذب - سردرگمی در افکارم و ...
سلام مجدد
خير خواهي نسبت به ديگران صفت بسيار نيك و پسنديده ايه پس سعي نكنيد اونو از خودتون دفع كنيد
چرا كه از دوست داشتن و علاقه به هم نوع نشئت ميگيره
ولي همانطوري كه خودتون توضيح داديد اين ميتونه تبعات منفي هم داشته باشه
گاهي ما به خاطر دلسوزي افراطي نسبت به ديگران خودمون رو فراموش ميكنيم
من هم سابقا اين مشكل رو داشتم
به نظر من شما نياز داريد به چند نكته توجه كنيد
كه خير خواهي ارتباطي با وابستگي نداره
بهترين خير خواه انسان خداونده پس تكليف ما در خير خواهي تنها تذكره نه مجبور كردن فرد به تغيير رفتارش
اگر اين چيز جالبي بود حتما خداوند انجامش ميداد
وبعد از خداوند خود فرده
پس اگر كسي چيزيو نخواد توصيه ما بي نتيجه است
و شما هم قبل از هر چيزي بايد خودتون رو دوست داشته باشيد وبراي خودتون مفيد باشيد
اگر حرف زدن زياد ديگران رو خسته نميكرد بيشتر توضيح ميدادم ولي فكر ميكنم همين براي رسوندن پيامم كافي باشه
با آرزوي كاميابي و موفقيت
RE: قانون جذب - سردرگمی در افکارم و ...
اسمش میخواد هر چی باشه
اما من این مشکلا رو دارم:
در قبال ديگران احساس مسئوليت ميكنم. احساسات، افكار، اعمال، خواستهها ی خودم را صرف ديگران ميكنم.
- هميشه عجله دارم و تحت فشار هستم و میخوام به خواسته هام برسم
- ناراحت میشم زمانی که از دیگران كمكي دريافت نكردهام . زيرا تمام زندگي خود را صرف كمك به ديگران كردهام انتظار دارم دیگران منو از یاد نبرن همون طور که من فراموششون نمیکنم
حس میکنم خواسته های من دیده نمیشه
ویژگی افراد وابسته و کمالگرا رو دارم
چی کار کنم به فکر خودم باشم و آشفته ذهن نباشم و هر وقت خواستم به خودم و اهدافم برسم یاد دیگران نیفتم
یه مثال میزنم
من برادرم نامزد داره و چون قبلا من و برادرم در همه لحظات با هم بودیم و حالا نیستیم وقتی به مقاله ای حرفی فیلمی چیزی مربوط به ازدواج برمیخورم به جای اینکه به این فکر کنم که منم با نامزد آینده م اینطوری باشم اینو رعایت کنم اینو یاد بگیرم اینو انجام ندم و ... به فکر ارتباط برادرم و نامزدش میفتم یعنی یاد خودم نیستم
انقدر ذهنمو مشغول اون دو تا کردم که فکر میکنم کل هفته در کنار همن و این عذابم میده حسودی هم میکنم
حادترین قسمت مشکل من در ارتباط با این دوتاست
یعنی از وقتی اینا نامزد کردن عذاب میکشم قبلا اصلا اینطوری نبودم
خودخوری میکنم
انقدر مشغولیت ذهنی دارم که قانون جذب هم گیج شده:311:
مدتی با قانون راز کار میکنم و همه چی عالی میشه اما مشکل شخصیتیم گاهی میاد و همه چیزو از یادم میبره
http://www.hamdardi.net/thread-10908-page-1.html
http://www.hamdardi.net/thread-13856-post-124051.html
http://www.hamdardi.net/thread-12734-post-116739.html
باور کنید مقالات بالا و مقالات مشابه این ، کتاب راز و ... رو مطالعه میکنم
فقط در رابطه با برادرم هست که توقع دار شدم فقط اون
والا در رابطه با هیچ کدوم از افرادی که تو عمرم حتی برای یک دقیقه برخورد داشتم نبودم و اگه براشون کاری کردم بدون چشمداشت بوده
اگه این مشکلمو حل کنم قانون جذب در مورد تمام امور زندگی من درست عمل میکنه
باید از فکر ااین دوتا بیام بیرون تا به خودم برسم
RE: قانون جذب - سردرگمی در افکارم و ...
این موضوع رو با جزئیات میگم که ریشه ای درمان رفتاری بشم:
من موضوع وابستگیمو با برادرم و نامزدش هم درمیون گذاشتم تا بدونن که اذیت هایی که از جانب من میشن به خاطر این شخصیتمه
عصری دیدم دارن در مورد خونه آینده شون صحبت میکنن
یه لحظه باز هم فکرم رفت پیش این موضوع که به خاطر من خودشون رو فراموش نکردن
یعنی ذهنم بهم گفت که ببین باز فکر خودشونن یادشون نیست که من چی گفتم
یعنی انتظار داشتم حالا که جزئی تر موضوع من رو میدونن به خودشون فکر نکنن
توقع داشتم من بشم موضوع صحبتشون یعنی خودشون رو به خاطر من فراموش کنند
یعنی درگیر موضوع من باشن
یعنی انتظار داشتم که در حضور من بدونن که من حساسم و راجع به خودشون حرف نزنن
میبینید ایناست افکار من که رو هم تلنبار میشه و میشه خوره وجودم
میدونم که اشتباه میکنم همون لحظه هم که این افکار اومد به ذهنم خواستم ذهنمو منحرف کنم تا حدی تونستم ولی اصلا دوست ندارم این افکار بیاد به سراغم نه اینکه بیاد و ردش کنم
اینا رو گفتم که بدونید این یه نمونه از افکار مخرب منه
توجیه ذهنم برای خودش به خاطر این افکار هم اینه که چرا تو خودتو فدا میکنی چرا وقتی دیگری افکاری داره و از قیافش متوجه میشی که به هم ریخته ست به خاطرش از خودت میگذری و مراعات حالشو میکنی اما دیگری نه
خواستتم صادقانه به افکارم اشاره کرده باشم
RE: قانون جذب - سردرگمی در افکارم و ...
سلام مجدد
بابا اينقدر سخت نگير زندگي اونقدرا هم پيچيده نيست اين افكار رو كنار بگذار و برنامه هاي كوتاه مدت ميان و بلند مدت
براي خودت تنظيم كن انتظاراتت رو از ديگران كم كن و بدون چشمداشت به ديگران محبت كن هرگز عزيزترين
كس توي زندگيت كه خودت باشي رو فراموش نكن وبدون قانون جذب وقتي جوابگوست كه براي عمل كردن اون مانعي نباشه
الان بزرگترين مانع خود تو هستي چون نميخواي تغيير كني
ناگفته نمونه كه يه كوچولو هم ريشه هاي حسادت در تو يافت ميشه كه تا حدودي طبيعيه
خواهر منم به به دو تا زن داداشام حسوديش ميشه اخه اون معتقده داداشاشو به خاطر اونا از دست داده
هر چند كه داداشام به اون به اندازه زن هاشون توجه ميكنن
و توصيه آخرم به شما اينكه زندگي خودتونو از اين حالت تك بعدي خارج كنيد زندگي كه فقط بخوايد به يكي محبت
كنيد يا يكي به شما محبت كنه;زندگي چيزاي ديگري هم داره كه در خور توجه هستند
با آرزوي شادكامي و موفقيت:72:
RE: قانون جذب - سردرگمی در افکارم و ...
من یه پاکسازی درست و حسابی تو مغزم نیازه انجام بشه
پاکسازی ای که همه افکارمو بیرون بریزه حتی گرد وغبارشم باقی نمونه
اصلا باید به هیچ کس فکر نکنم به هیچ کس
فقط به خود عزیزم برسم
اصلا نباید بگم مشکلی دارم باید بگم یه خصوصیاتی دارم که باید اصلاح بشه
مهم ترین بخش توقع و انتظاراته که باید از بین ببرمش
نباید به عنوان مشکل به موضوع نگاه کنم
من مشکلی ندارم
یه سری افکار نه چندان جالب دارم که اونا رو هم از بین میبرم
فقط خودم
فقط خودم
باید پذیرای خودم باشم از همین حالا
به تدریج بیشتر از حالا خودم را خواهم پذیرفت
توقع نداشته باشم که فکر دیگران ، من باشم
فکر من هم فقط خودمه نه کس دیگری
دوستان هر چی چیز خوبه رو بهم تزریق کنید
راه حل کنار زدن خودم چیه؟
خود وجودیم مقاومت نشون میده در برابر تغییر و مانع میشه
چطور بر این مانع غلبه کنم
این مانع به خودش حق میده که این رفتار رو داشته باشه و تغییر نکنه
چطور این حق رو ازش بگیرم
بهترین راه پیروزی در مجادله اجتناب از آن است
دیل کارنگی
RE: قانون جذب - سردرگمی در افکارم و ...
سلام
ميشه لطف كنيد وبگيد شما متولد چه ماهي هستيد مطمعنا در اين صورت من خيلي بهتر ميتونم به شما كمك كنم
RE: قانون جذب - سردرگمی در افکارم و ...