RE: اخلاق همسرم . چه کنم؟
عزیز دلم میشه بگی شما و همسرتون چند سالتونه و چند وقته که ازدواج کردید؟
در ضمن اگر از وضعیت خانوادگی همسرتون؛ اینکه چند تا بچه هستند و همسر شما چندمین هست؟ و همین طور ارتباطش با پدر و مادرش بگی!
در ضمن این رو هم برامون بگو که اصولا سر چه موضوعاتی با پدر و مادرشون بحثشون میشه و همسرت عصبانی میشه؟ برخورد پدر و مادرش در این جور مواقع چه جوریه؟
RE: اخلاق همسرم . چه کنم؟
اگه فقط موقع عصبانیت احترام بقیه رو رعایت نمی کنه فکر می کنم با مراجعه به یه روانپزشک و از طریق دارو قابل درمان باشه.
RE: اخلاق همسرم . چه کنم؟
دوست عزیز اگه بیشتر توضیح بدین ممنون میشم... ضمن سوالاتی که del عزیز پرسید میشه لطف کنین راجب این مسائل هم بیشتر توضیح بدین:
سطح تحصیلات همسرتون؟نحوه ی برخورد خانواده اش با اون وقتی عصبی میشه؟ نزدیک خانواده اش زندگی میکنین ؟ و معمولا چند وقت یکبار همدیگه رو میبینن؟ تا حالا همچین برخوردی هم باشما داشته،(البته به نظر میرسه به تازگی ازدواج کزدین)؟
اگه کمی بیشتر توضیح بدین شناخت بیشتر میشه و به طبع ان با دید بازتری میشه همفکری کرد...
مرسی و موفق باشی...
RE: اخلاق همسرم . چه کنم؟
ممنون از del , green
ما دوساله که ازدواج کردیم من 25و همسرم 28سالشه . همسرم فرزند چهارم یه خونواده فهمیده و تحصیل کرده است اما اخلاق اون به هیچ کدومشون نرفته . با پدر و مادرش خیلی دوست و صمیمیه و حرفها و درد و دلاشو به هم میگن طوریکه اوایل ازدواجم از این اخلاقشون خیلی خوشم اومد
ولی وقتی مشکلی یا حرفی بینشون پیش میاد که بین همه خونواده ها هست بد جور عصبانی میشه و بد جور هم دل طرفو میشکنه ممکنه حالا پدر ومادر یا خواهرش باشه . (داییش هم جوونیاش اینجوری بوده ولی خلق وخو هم مگه انتسابیه ؟)
بارها بهش گفنم دل پدر ومادر نازکه اگه بشکنه دیگه ترمیم شدنی نیست ولی انگار نمیتونه این رفتارشو ترک کنه
حتی مواقعی که حق با همسرمه این اخلاق تندش و داد و بیداد و نیش و کنایه زدنش و در نتیجه دل طرفو شکستن باعث میشه که کسی حقو به اون نده .
پدر و مادرش باهاش قهر میکنن و اون بعدا باهاشون آشتی میکنه
لطفا بهم بگین چی کار کنم چون این رفتارهاش با خودم باعث میشه که بعضی وقتا کم بیارم و از زندگی دلسرد میشم
درسا جان
همسرم مدرکش لیسانسه . خونوادش باهاش قهر میکنن چون به نظر خودم همسرم مقصره .
با خونواده همسرم زندگی نمیکنیم و هر چند ماه یکبار چون ما تهرانیم واونا شهرستان همدیگه رو میبینیم
آره عزیزم از این رفتارها هم با من زیاد داشته حتی جلوی خونوادش و بارها غرور و دل منو شکسته همونطور که به خونوادش هم جلوی من بی احترامی کرده
درسا جان
همسرم مدرکش لیسانسه . خونوادش باهاش قهر میکنن چون به نظر خودم همسرم مقصره .
با خونواده همسرم زندگی نمیکنیم و هر چند ماه یکبار چون ما تهرانیم واونا شهرستان همدیگه رو میبینیم
آره عزیزم از این رفتارها هم با من زیاد داشته حتی جلوی خونوادش و بارها غرور و دل منو شکسته همونطور که به خونوادش هم جلوی من بی احترامی کرده
RE: اخلاق همسرم . چه کنم؟
به نظر من با این توضیحاتی که شما دادی _ البته هنوز به ما نگفتید که اصولا همسرتون سر چه مسائلی با اینکه از پدر و مادرشون دور هستند با هم بحث می کنند؟ _ من فکر می کنم بهترین گزینه اینه که شما از طریق محبت و مهارتهای کلامی سعی کنید که در ابتدا همسرتون رو بیشتر به خودتون نزدیک کنید و تمام هدفتون این باشه که در مواقعی که همسرتون عصبانی میشن؛ شما در مقابلشون جبهه نگیرید و تنها در اون لحظه با ایشون هم حسی کنید.
می دونی عزیزم؛ این حرفی رو که می زنم نیاز به تمرین فراوان و آرامش اعصاب شما داره و یه کار زمان بره؛ اما غیر ممکن نیست شما باید بتونید در لحظه ای که شعله ی خشم همسرتون زیاده، آروم باشید، جوابش رو ندید، مقابله به مثل نکنید، وقتی می بینید حق با ایشونه کاملا با کلماتتون و با لحن آرومی حق رو بهشون بدید؛ وقتی هم که حق با ایشون نیست باز هم سعی کنید که هم حسی باهاشون داشته باشید، یعنی نمی گید ببخشید؛ براش بهانه یا دلیل برای توجیح نمی یارید؛ اما با لحن آروم میگید:" آره؛ درسته؛ می فهمم چی میگی؛ حق با توئه؛ من هم همین جوری فکر می کنم؛ کاش به حرفت گوش کرده بودم، خوب راست میگی؛ یه جوری باید کلماتتون باشه که براش این جا بیفته که شما در جبهه ی ایشون هستید در کنارش نه در مقابلش.
همه ی اینها مرحله ی اول و مهم ترین مساله بود. بعد از اون وقتی آروم شد با یه لیوان شربت عرق بیدمشک یا بهارنارنج؛ هر دو برای آرامش اعصاب و آروم شدن ضربان قلب فوق العاده ست! وقتی دیدی آروم تر شد؛ باهاش صحبت می کنی؟!
چه جوری! از عوارض فریاد زدن روی قلب و مغز و نگرانیت بابت سلامتیش میگی؛ تا بعد برسی به احترامی که برای شخصیتش قائلی! تا کم کم باورش بشه که رفتارش درست نیست و باید تغییر رویه بده!
ببین عزیزم؛ همه ی این مراحل باید بارها و بارها با تمرین و تکرار و طی روزها و ماه ها انجام بشه تا بتونی به همسرت کمک کنی به رویه ای که سالها عادت کرده تا از اون طریق به خواسته هاش دست پیدا کنه؛ تغییر بده!
تو باید بهش بفهمونی که گاهی اوقات؛ وقتی کاملا هم حق با اونه، لحن کلامش و تند بلندش همه ی حقش رو ازش می گیره؛ پس شروع کن؛ تمرین کن و امیدوار باش که می شود.:43::72:
RE: اخلاق همسرم . چه کنم؟
شوهرم دیشب ازم خواست مسالمت آمیز از هم جدا شیم::302:
گفت تو داری ایثار میکنی که اخلاق منو تحمل میکنی . منم نمیتونم اخلاقمو تغییر بدم
گفت تو داری این زندگیو تحمل میکنی . تا جوونی و دیر نشده از هم جداشیم . همه حق و حقوقتو میدم و...
همه این حرفا رو با عصبانیت زد
خیلی وقتا به جدایی فکر میکردم و همش دوست داشتم ولش کنم و برم و با این کارم ازش انتقام بگیرم ولی حالا که خودش پا پیش گذاشت هیچ حسی نداشتم نه از حرفش وحشت کردم نه به زندگی مشتاق شدم معلق و بی حس بودم گیج و منگ بودم
RE: اخلاق همسرم . چه کنم؟
من واقعاً نميدونم علت اينهمه بي مسئوليتي مردها چيه؟
اصلاً مردهايي كه اينقدر شل و بيقوام هستن چرا ازدواج مي كنن؟
مگه نميدونن زندگي يعني چي؟؟؟
انگار قصه شده اين چيزها كه" مرد بايد كه در كشاكش دهر چو سنگ زيرين آسيا باشد"
من هم يك زن قرباني هستم . قرباني بي مسئوليتي فردي به نام شوهر. به نام مرد زندگي . مردي كه اخلاق بدش من رو به ستوه آورد . و بعد از گذروندن روزهاي سخت و دردناك كه شد 3 سال يك جمله گفت و خودش رو راحت كرد : "من همينم تغيير نميكنم ميتوني باش"
از آقاياني كه در قبال همسر و زندگيشون احساس مسئوليت مي كنن از صميم قلب سپاسگزارم و براشون آرزوي سلامتي دارم.