آسان می توان ...... مشکل می توان .....
آسان میتوان ….
▪ در دفترچهٔ تلفن کسی جای گرفت.
▪ اشتباههای دیگران را مورد قضاوت قرار داد.
▪ بدون تفکر حرف زد.
▪ کسی را که دوستمان دارد، ناراحت کرد.
▪ دیگران را بخشید.
▪ قوانینی وضع کرد.
▪ قرص ماه را تحسین کرد.
▪ با کلمهها، دوستیها را حفظ کرد.
▪ با برخورد سنگی به زمین افتاد.
▪ از زندگی روزانهٔ خود لذت برد.
▪ هر شب دعا خواند.
▪ به کسی قول داد.
▪ به کسی گفت که دوستش داریم.
▪ از دیگران انتقاد کرد.
▪ مرتکب اشتباهی شد.
▪ برای از دست رفتهای اشک ریخت.
▪ دربارهٔ پیشرفت، فکر کرد.
▪ دربارهٔ دیگران فکرهای بد کرد.
▪ از دیگران محبت قبول کرد.
▪ این نکتهها را خواند.
● مشکل میتوان.....
▪ در قلب کسی جای گرفت.
▪ اشتباههای خود را قبول کرد.
▪ زبان را در دهان نگه داشت.
▪ زخمی را التیام بخشید.
▪ از دیگران خواست تا ما را ببخشند.
▪ از قوانین پیروی کرد.
▪ برای رؤیائی مبارزه کرد.
▪ طرف دیگر ماه را دید.
▪ با معنای کلمهها دوستیها را نگه داشت.
▪ از زمین برخاست.
▪ ارزش واقعی برای زندگی قائل بود.
▪ خدا را در امور جزئی دید.
▪ به عهد و پیمان، پایبند بود.
▪ عشق را هر روز به او نشان داد.
▪ پیشرفت کرد.
▪ از اشتباهها پند گرفت.
▪ از او مراقبت کرد تا از دستش ندهیم.
▪ دست از فکر کردن برداشت و دست بهکار شد.
▪ دربارهٔ بد بودن آنها شک کرد.
▪ به دیگران محبت کرد.
▪ از آنها پیروی کرد.
RE: آسان می توان ...... مشکل می توان .....
آسان می توان از دیگران خواست که تغییر کنند...
مشکل می توان از خود خواست که تغییر کنم...