چرا خواستگاری رو به تاخیر می اندازد؟؟؟؟
سلام به دوستای خوبم
من می خواستم در مورد یک موضوعی با شما صحبت کنم که خیلی ازارم میده
من 26 ساله هستم و حدود 2سال پیش با یک پسری آشنا شدم که توسط یکی از دوستام معرفی شده بود بعد از چند بار صحبت قرار شد از طریق خانواده برای خواستگاری اقدام کنن اما متاسفانه این کار رو به هر دلیلی انجام ندادن
من هم گفتم دیگه نمی خوام ارتباطی داشته باشم و او هم قبول کرد اما همش اس ام اس می داد و معذرت خواهی می کرد من به هیج وجه قبول نکردم تا اینکه دیگه رفت و من تو این فرصت خواستگارهای خوبی داشتم ولی خوب قسمت نشد
تا اینکه بعد از دو سال اومد و گفت بهم فرصت بده و گفت من با مادرم صحبت کردم و می گفت خیلی خواستگاری رفتم اما هیچ کس تو نشد برام
من هم به خانوادم گفتم ولی حالا مادرشون مریض شده و توی بیمارستان هست
من واقعاً نمی دونم این پسر با شغل بسیار عالی و 30 سال سن از چی می ترسه
چرا نمی خواد من ازدواج کنم و حاضر نیست من رو با کسی ببینه اما خودشم همش بهانه میاره ....یعنی دوسم داره؟مادرش راصی نیست؟خودش شک داره؟
RE: چرا خواستگاری رو به تاخیر می اندازد؟؟؟؟
سلام
خانم ناز بنظر من مساله اصلی اینه که این آقا به خواستگاری نیومده . بقیه اش زیاد مهم نیست و اگر هم مشکلی هست مشکل اون اقاست و اونو خودش باید حل کنه .
شما هم ذهن خودتونو درگیر این نکنید که چرا نیومد . اگر ایشون واقعا خواهان باشه تمام مشکلات رو حل میکنه و جلو میاد نه اینکه با وجود فراهم بودن نسبی شرایط بهانه های رنگارنگ بیاره !
دلتون رو به اس ام اس و حرف های آتیشی هم خوش نکنید که اینا باد هوا هستند و عمر وجوانی شما به سرعت داره میگذره .
RE: چرا خواستگاری رو به تاخیر می اندازد؟؟؟؟
سلام
دوستای خوبم میشه راهنماییم کنید
من خیلی دلم می خواد از خودش بشنوم که می خواد یا نمی خواد
به نظر شما این فکر خوبی هست که براش یک زمانی رو تعیین کنم تا در محدودیت قرار بگیره
من می خوام هر طور شده تکلیف این رابطه مشخص بشه
اگر من قطع کنم دوباره بر می گرده همه چیز رو گردن من می اندازه
می خوام خودش عذاب وجدان بگیره و بفهمه که اشتباه کرده که نیومده و من رو از دست داده
شما بگین این فکر خوبیه؟؟؟؟؟
ممنونم از دوستای خوبم
RE: چرا خواستگاری رو به تاخیر می اندازد؟؟؟؟
نقل قول:
من خیلی دلم می خواد از خودش بشنوم که می خواد یا نمی خواد ...
گر من قطع کنم دوباره بر می گرده همه چیز رو گردن من می اندازه
می خوام خودش عذاب وجدان بگیره و بفهمه که اشتباه کرده که نیومده و من رو از دست داده
گلم، می خوای به کجا برسی؟ ... به جایی که دیگه هیچی از غرور و قلبت نمونده باشه؟
چرا می خوای منتظر بمونی اون برات تعیین تکلیف کنه؟
بهش بگو می تونی بهش فقط و فقط یه فرصت کوتاه بدی تا شرایطش رو جور کنه و برای خواستگاری رسمی اقدام کنه.
اگه تا اون موقع موافقت خانواده اشو جلب کرد و زنگ در خونه شما رو زد که چه خوب.
ولی اگه این اتفاق نیفتاد( به هر دلیلی : پول ندارم، کارم جور نشد، مادرم هنوز خوب نشده، پدرم مرد!! و .... ) کاملا فراموشش کن و مطمئن باش برای هم ساخته نشدید.
مراقب خودت و دلت باش :72:
RE: چرا خواستگاری رو به تاخیر می اندازد؟؟؟؟
ممنونم از آویژه عزیزم
خیلی بهم کمک کردی
پس فزشته همربونم با این کار موافق هست خیلی دوست داشتم نظرشون رو بدونم
باشه پس باهاش حرف می زنم و بهش یه فرصت کوچیک می دهم که دیکه خیالم راحت بشه
من بازم نتیجه رو بهتون میگم و باهاتون مشورت میکنم
بازم اگر نظری داشتید گوش می کنم
تنهایی فکر کردن خیلی سخته
منتظر نظراتتون هستم
RE: چرا خواستگاری رو به تاخیر می اندازد؟؟؟؟
سلام
ممنونم که به درد دلم گوش می کنید
من دیگه خسته شدم
نمی خوام منتظرش بمونم به قول آویژه می خوام به کجا برسم
بدون اینکه بهش حرفی بزنم
باهاش ارتباطم رو قطع کردم
البته این واقعاً برام سخته چون خیلی بهش وابسته بودم و آنده ام رو با اون تصور می کردم
اما احساس می کنم بهترین کار همینه
تنها بودن بهتر از اینکه که امید واهی داشته باشم
و اینکه خودم تمومش کنم به خودم بیشتر احترام گذاشتم
امیدوارم تصمیم درستی گرفته باشم