RE: یعنی دیگه دوسم نداره؟!
خب ميدوني چيه اون به خاطر همين تبعيض فرهنگي خانوادش داره اين كارارو ميكنه.تو اين تبعيصو بايد قبل از ازدواجت به فكر عواقبش ميبودي.حتما خانوادش ادعاي ناتواني ميكنن و اون هم نميتونه درموندگيشونو قبول كنه به اين كار مصمم هست.
من فكر ميكنم بعدها يك ضربه از همين خانواده ميخوره چون در حال حاضر اونو به خاطر پول ميخان.
يه كم نسبت به اين موضوع بي اهميت جلوه كنيد و تحمل كنيد.
RE: یعنی دیگه دوسم نداره؟!
RE: یعنی دیگه دوسم نداره؟!
پدر شوهرم بیکار نیست. درآمدش متوسطه ولی طلب پول براشون عادت شده! من تا این اواخر با این موضوع مشکلی نداشتم ولی وقتی میبینم اونا این کارو وظیفه شوهرم میدونن و اصلا مشکلات ما رو در نظر نمی گیرن خیلی ناراحت میشم. اینم بگم که تمام پولی که بعنوان کادو عروسی گیرمون اومدو پدر شوهرم واسه خودش برداشت!در حالیکه ما اون موقع خیلی بدهکار بودیم! شوهرم میگه این رسممونه:302::302:
اصلا عروس و دامادو جز فامیل حساب نمیکنن و فقط خودشونو میبینن.وقتی عقد بودم شوهرم به من عیدی نداد گفت نمیدونستم! ولی میدونست که باید به خواهراش عیدی بده! اینم بگم که دیروزم با هم حرف نزدیم. میخوام سر کارم یه جانشین واسه خودم بذارم و برم شهر خودمون واسه قهر.
شوهرم 2تا عمل کرد من اینجا دست تنها تو شهر غریب بالای سرش بودم پدرم میخواست بیاد با اصرار مانعش شدم در حالیکه پدرشوهرم حتئ تعارف واسه اومدن هم نکرد!!!!!! دلم خیلی گرفته.
لطفا راهنماییم کتید.
RE: یعنی دیگه دوسم نداره؟!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mitra20
پاینم بگم که دیروزم با هم حرف نزدیم. میخوام سر کارم یه جانشین واسه خودم بذارم و برم شهر خودمون واسه قهر.
:163::
فکر میکنید با قهر کردن چیزی رو درست میکنید ؟؟؟؟نه عزیزم چیزی درست نمیشه هیچ, بیشتر مشکل به مشکلاتتون اضافه میشه
دختر خوب برو تو تالار ببین بعضی دوستان چه مشکلات سختی دارند . اون وقت میبینی مشکلت در برابر اونا هیچ هست
ببین تو هر چقدر حساسیت نشون بدی, بدتر هست من خودم اینو تجربه کردم .
RE: یعنی دیگه دوسم نداره؟!
ممنون پردیس جان
خب میگین چیکار کنم؟! اون با قهرش و حرفایی که میزنه میخواد به من بفهمونه که نباید به مسائلی که مربوط به خانوادشه کاری داشته باشم. ولی مگه میشه؟! پشیمونم از اینکه از همون دوران عقد جلوی این کاراشو نگرفتم و حرف دلم و انتظاراتمو بهش نگفتم :302:
تو زندگیم نیازای زیادی دارم ولی اون میگه باید آینده نگر باشیم فلان چیزو بعدا هم میشه خرید............! درحالیکه اگه حتئ حس کنه خانوادش همون نیازو دارن برآورده میکنه. میگه دوسم داره ولی وقتی این برخوردارو ازش میبینم مگه میشه باور کنم؟!
دیگه شادابی گذشته رو ندارم. یه جورایی باعث شده نسبت به زیباییهای اطرافم بی توجه بشم در حالیکه قبلا آدم بسیار زیبا پسندی بودم.
از همه دوستان و خصوصا مدیر همدردی میخوام که راهنماییم کنید:323:
RE: یعنی دیگه دوسم نداره؟!
سلام به تالار با صفای همدردی خوش اومدی.
دوست عزیز بهتره مدتی کاری به کارش نداشته باشی با گیر دادن و حرف زدن و قهر و ... به جایی نمی رسی. باید سنجیده عمل کنی.
در ظاهر نسبت به رفتاراش بی توجه باش اما در باطن سعی کن در مسیر بیاوریش. ببین دوست عزیز تعداد زیادی از اقایون هستن که در مقابل مسایل مالی خانوادشون نمی تونن بی تفاوت باشن و حتی خودشون و به زحمت می اندازند.
شما اول راهید یه کم که بگذره و او متوجه مسایل مالی که در زندگی خودش نیاز هست می شه و کم کم درست می شه.
چیزایی که فکر می کنید لازمه از خوراک گرفته تا پوشاک و لوازم منزل (زیاده روی نکیند) اروم اروم بهش بگید تا با هم تهیه کنید. در ضمن بحث بچه که بینتون پیش بیاد خودش متوجه خواهد شد که چقدر بچه دار شدن خرج داره.
در حال حاضر اصرار کردن شما بی فایده بوده و نتیجه عکس می دهد و او بیشتر به خانواده کمک خواهد کرد.
حتی در بعضی موراد با شوهرتون همراهی کنید تا به خانوادش کمک کنه وقتی ببینه شما حساسیت ندارید خود به خود تو راه درست میفته.
موفق باشید:72:
RE: یعنی دیگه دوسم نداره؟!
:43:وقتی بهت گفته دوستت داره یعنی داره.تو یابد به مرور زمان روی همسرت کار کنی و سعی کنی کمکم بهش بفهمونی که نفر اول زندگیش تو هستی.زمان میبره ولی مطمئنم که موفق میشی.:310:
RE: یعنی دیگه دوسم نداره؟!
من به جزئیات مسائل شما خیلی واقف نیستم اما برای اینکه پولتون مورد استفاده خانواده همسر قرار نگیره (بیش از حد لزوم) باید برنامه ریزی برای خرج پول داشته باشید،
یعنی پول رو فوراً خرج موردی کنید تا چیزی نمونه یا خرجی اگر کردید بیش از حد لازم پول بگیرید
و اونو پس انداز کنید برای زندگیتون
RE: یعنی دیگه دوسم نداره؟!
میترا جان سلام.امیدوارم بهتر شده باشی...
اول اینکه بگم بدترین چیز به نظر من قهر کردن و دوری از خونه و زندگیته...نکن این کار رو عزیزم...مطمئن باش اگه باشی و سعی کنی افسار زندگیت رو دستت بگیری نتیجه بهتری عایدت میشه... من همیشه معتقدم قهر کردن و رفتن زن خونه ی پدرشه اول شخصیت و غرور شوهرش رو زیر سوال میبره و بعد به هر کسی دیگه ای اجازه میده وارد زندگیشون بشه و دخالت کنه...
فعلا سعی کن آرامش خودت رو حفظ کنی و پا پیش بذاری واسه آشتی و با سیاست خانومانت یه کاری کنی که دخل و خرج زندگی بیوفته دست خودت...سعی کن کم کم با رفتار خودت بهش نشون بدی که کارش اشتباه اس..
یه چیزی از خودم بهت میگم شاید کمک کنه:
من یه داداش بیشتر ندارم و وقتی عمه شدم شوهرم اصلا به روی خودش نیاورد و منم شاغل نبودم و پولی پس انداز نداشتم که اون هدیه ای که دلم میخواد واسه اولین نوه مون بگیرم و چون میدونستم شوهرم دل خوشی از خانواده ام نداره اصلا هیچی نگفتم و حتا به دیدن زن داداش و برادرزاده ام نرفتم و خوبه بدونی هنوزم ندیدمشون(4ماه میگذره) ... خلاصه 2 ماه بعد تولد خواهرزاده ی شوهرم بود و زنگ زدن و دعوت کردن چون شهر دیگه ای هستن که نمیشد بریم اما رفتم و گرون ترین هدیه ای که میشد رو واسه خواهرزاده اش گرفتم و پست کردم...هیچ وقت یادم نمیره اون احساس شرم و خجالتی که تو چشمای شوهرم موج میزد و چقدر اون حس بهم چسبید... و 2روز بعد از اون ماجرا بهم گفت: نمیخوایی واسه بچه داداشت هدیه بفرستی و منم با غرور کامل گفتم: نــــــــه... دیگه خیلی گذشته بذار وقتی شد و رفتم تهران هدیه اش رو میدم... احساس کردم شوهرم از این حرکت من خیلی چیزا یاد گرفت...
تو هم سعی کن حالا که از رو به رو بودن باهاش هیچ نتیجه ای نگرفتی بیا و کنارش باش و این یه راهکارم امتحان کن... مطمئنم نتیجه ی بدی نمیگیری...