با چه رویی به خونواده عموم نگاه کنم؟با این موضوع باید چه برخوردی ک
من با پسر عموم یک سال تلفنی در مورد مسائل کاری و درسی با صمیمیت و مهربانی با هم تلفنی حرف میزدیم و با هم قصد ازدواج داشتیم ولی خونواده هامون از این ماجرا خبری نداشتند.پسر عموی من در تهران زندگی میکنه و من در مشهد.ما در این یک سال حتی همدیگرو حضوری ندیدیم یک روز قرار بود پسرعموم در مورد من با مادرش حرف بزنه وزد و زنعموم گفته بود باید استخاره بگیره و درست بعد از 2روز که از این ماجرا میگذشت خونواده عموی من از این رابطه با خبر شدند و با ارسال یک اس ام اس از طرف دخترعموم به من فهموندن که از این رابطه اطلاع پیدا کردند و مضمون این پیام این بود که اصلا در مورد من فکر انجام دادن این کار رو نمیکردن و حالا از من ناراحتن.من چند بار با دخترعموم از طزیق چت یا اس ام اس حرف زدم ولی اون اصلا جواب من نداد. من تمام موضوع را برای پدرم تعریف کردم و گقتم که به ما صورت تلفنی با هم حرف میزدیم و پدرم تنها حرفی که به من زد این بود که دیگه به هیچ عنوان با پسرعموم حرف نزنم.فردای اون روز پسرعموم به من زنگ زد و از این موضوع اظهار بی اطلاعی کرد و گفت کسی به من از فهمیدن این رابطه چیزی نگفته و ودر این میان سر قضیه مطلع شدن خونواده عموم با پسر عموم دعوام شد و برخلاف میل پسر عموم با اون قطع رابطه کردم. وحالا موندم با چه رویی به چشمای خونواده عموم نگاه کنم .خجالت میکشم. میترسم به همه فامیل بگن یا بیان و رفتار زشتی از خودشون نشون بدن . چطوری به زندگی عادی خودم با وجود این نگرانیها ادامه بدم . من مدرس کامپیوتر و دانشجو هستم .لطفا راهنماییم کنید.
RE: با چه رویی به خونواده عموم نگاه کنم؟با این موضوع باید چه برخوردی
سلام عزیزم
کاش قبل از این موقع یه اطلاعی به خونوادت می دادی یا ایشون
ولی خوب حالا تصمیم خودت چیه وپسر عموت در مورد خودتون.... این مهمه ؟
ایشون وشما چند سالتونه شرایط پسر عموت به چه صورته ؟
شما با ایشون (پسر عموت) دعوا کردی راجب اطلاع خونوادش از رابطتون یعنی چی نمی فهمم دلیل دعواتون چی بوده ؟
حالا خانوده عموت با این موضوع مخالفن یا ازاین که بی خبر از اونها با هم حرف زدین ...دلیل ناراحتی یا اختلا فشون چیه ؟
ارتباط خانوادگی شما وپدرتان با عموت چه جوریه ؟
ایا من باید از این موقعیت خوب چشم پوشی کنم؟من خیانتکارم؟
خانواده های ما با ازدواج ما مخالفن و تازگیا از این زابطه هم باخبر شدند.حالا واسه من یک موقعیت خوب واسه ازدواج بوجود اومده که از نظز خودم و خونوادم موقعیت خوبیه.حالا من باید چیکار کنم به این مورد جدید فکر کنم یا پایبند پسری باشم که باهاش تلفنی حرف میزنم.ناگفته نماند که که پسری که باهاش تلفنی حرف میزدم فامیل من هست.ایا من خیانتکارم؟یا بی عاطفه؟ایا اگه من با نفر دوم ازدواج کنم چوب خدارو میخورم؟
RE: ایا من باید از این موقعیت خوب چشم پوشی کنم؟من خیانتکارم؟
لی لی عزیز
به اون آقای فامیل بگید که بصورت رسمی بیان خواستگاری و در این راستا کار رو جلو ببرید.
چه بسیار این وعده وعیدهای بدون پشتوانه و تعهد که حداقل آسیبشان هدر رفتن وقت و از دست دادن فرصتها بوده.
اگر مناسب بودند از جمیع جهات که ... مبارکه!
واگرنه اجازه بدید که موقعیتهای دیگه جلو بیان.
خوشبخت باشین
RE: ایا من باید از این موقعیت خوب چشم پوشی کنم؟من خیانتکارم؟
من با پسرعموم یک سال بود که به صورت پنهانی فقط با تلفن حرف میزدم و ما قصد ازدواج داشتیم بعد از یک سال اون تصمیم گرفت تا با خونوادش در مورد من صحبت کنه و این کار رو کرد مامانش که زنعموی من باشه گفت باید استخاره بگیره درست بعد از 2زور از این ماجرا خونواده عموم از رابطه ما مطلع شدند و با ارسال اس ام اس به من فهموندن که از این رابطه اطلاع دارن و از من خیلی ناراحتن.بعد از این ماجرا چند بار سعی کردم با دخترعمهام حرف بزنم که اصلا جواب من ندادن.وقتی قضیه مطلع شدن خونواده عموم با پسرعموم در جزیان گذاشتم اون اضهار بی اطلاعی کرد و من که از این خونسردی پسرعموم خیلی ناراحت شده بودم برخلاف میل اون باهاش قطع رابطه کردم .و تمام این موضوع رو برای پدرم تعریف کردم و بابا گفت به هیچ وجه دیگه رابطه ای برقرار نکنم .خونواده عموی من ساکن تهران هستن.لطفا کمکم کنید.من مدرس کامپیوتر هستم و دانشجو .لطفا کمکم کنید
RE: ایا من باید از این موقعیت خوب چشم پوشی کنم؟من خیانتکارم؟
سلام
اگه همدیگه رو قبول دارید و ایشون شرایط ازدواج رو داره فکر نکنم کار جالبی باشه و خوبه آدم مقایسه کنه ولی مقایسه هم حد و اندازه داره و باید اول تکلیفت رو با خودت مشخص کنی .
یه مثال بزنم . فرک کن الان با نفر دوم ازدواج کنی و بهد یه مدت این نفر دوم ببینه یه دختر شرایط بهتر از تو داره و تو رو طلاق بده و بره کسی با موقعیت بهتر رو انتخاب کنه . به نظرت شدنی هست ؟
قول ها و حرفاهایی که بین آدما هست همون عقد محسوب میشه و به نظرم هیچ تفاوتی نداره و بخاطر یه مسائلی عقد رو ثبت میکنن و رو کاغذ میارن .
تصمیم با خودتون هست . موفق باشید .
RE: ایا من باید از این موقعیت خوب چشم پوشی کنم؟من خیانتکارم؟
لی لی خانم به تالار همدردی خوش آمدی:72:
با تفاسیری که از پسرعمویت و خانواده عمویت گفتی، خیلی نمی توان نسبت به این تصمیم شما دو نفر جدی نگاه کرد. بنظر من بهتر است خیلی جدی موضوع را به پسرعمویت بگویی که خواستگار داری و می خواهی واقع بینانه برای ازدواج تصمیم بگیری.
به او بگو اگر قصدش واقعا ازدواج است خیلی رسمی با خانواده اش برای خواستگاری اقدام کند تا شرایط همدیگر را در حضور خانواده ها و با همفکری آنها بررسی کنید. و در غیر اینصورت برایش روشن کن که همه چیز بین شما تمام شده تلقی خواهد شد.
مطمئن باش اگر قصدش ازدواج باشد، حتما جلو می آید.
در ضمن هیچگاه برقراری این دسته روابط در سطح فامیلی، درست و شایسته نیست و ممکن است در فامیل بپیچد و بعدها رابطه ات را با همسرت تحت الشعاع قرار داده و مشکل ساز شود.
به پدرت اعتماد کن و همه چیز را به او واگذار کن. از هرگونه ارتباط جدیدی با پسرعمویت بطور کلی حذر کن مگر اینکه رسما و با خانواده اش به خواستگاری بیاید.
موفق باشی
RE: ایا من باید از این موقعیت خوب چشم پوشی کنم؟من خیانتکارم؟
ازش خواستم به صورت رسمی به خواستگاری بیان ولی اون گفت شرایطش نداره و گفت تو هم خیلی عجله داری اون به من گفت مامانش راضی نیست و نمیتونه خونواده اش تحت فشار بزاره .ولی من یه دخترم تا یه زمانی موقعیتهای خوب دارم وقتی بهش گفتم خواستگار دارم گفت با دست من پس میزنی با پا پیش میکشی .لطفا راهنمایی کنید.مامانم از رابطه ما با هم خبر نداره واسه همین نمیتونه درک کنه چرا موقعیتام از بین میبرم و اصرار به قبول کردن این موقعیت داره منم نمیتونم واسه این موقعیت اشکالی وسط بیارم.لطفا کمکم کنید
توی این مدت اونم خیلی به من وابسته شده نمیخوام اذیت بشه.اون به من گفت رسیدن ما به هم گذر زمان میخواد نمیخوام خار بشم و زندگی اینده مو با اصرار بدست بیارم.مخصوصا حالا که خونواده اش هم از رابطه ما باخبر شدن