+من از از جنسیتم متنفرم . خسته شدم
سلام دوستان خوبم
این تالار توسط یکی از دوستانم به من معرفی شده
من در حالی این مطلب رو برای شما می نویسم که از جنسیت خودم متنفرم . بذارین براتون کمی توضیح بدم . من نازنین هستم 26 ساله فوق لیسانس و کارمند دولت با حقوق مناسب . با اینکه خانواده شریفی دارم و شاید شرایط مناسب و همچنین امادگی و بلوغ فکری مناسب برای ازدواج و تشکیل خانواده ولی به دلیل جنسیتم تا این سن نتونستم ازدواج کنم . چون دختر در ایران باید منتظر بمونه ، و حتی اگر کسی نیاد تا اخر عمر مجرد و از داشتن نعمت خانواده و فرزند محروم
در حالیکه من اگر پسر بودم تا الان از شرایطم استفاده کرده بودم و تشکلی خانواده داده بودم . گاهی فکر میکنم شاید قیافه ام که اطرافیانم انرا خوب و یا متوسط توصیفش میکنند مانع این امر شده است . ایا این انصاف است عمری را باپاکی و توکل برخدا زندگی کنم ولی حسرت زندگی مستق در کنار خانواده ایی که خود تشکیلش دادم بر دلم بماند . ایا :302:
از زندگی تکراریم خسته شده ام ولی هیچ راهی ندارم و تنها میتوانم بگویم از جنسیتم متنفرم
RE: من از از جنسیتم متنفرم . خسته شدم
سلام نازنین بانو
به کلبه همدردی خوش آمدی...
شما نازنین هستید اگرچه بانو باشید...
شما انسان هستید و ارزشمند...
حالا اگر به خاطر مسائلی با مشکلات و تنگناهایی روبرو شده اید، به این معنا نیست که هیچ راهی وجود ندارد...
بلکه به این معناست که تلاش، فکر و صبر و استمرار و امید توام با توکلی نیاز دارد.
اتفاقا چند لحظه پیش داشتم به سئوال مشابهی جواب می دادم که یکی دیگر از اعضاء محترم تالار همدردی مطرح کرده بود.
من این پاسخ را در موضوع: « من خواستگار ندارم» ، نوشته ام، که شما می توانید اینجا کلیک کنید و همه پستهای این موضوع را مطالعه کنید.
همچنین با اجازه ، این موضوع را نیز به انجمن خواستگاری انتقال می دهم.
RE: من از از جنسیتم متنفرم . خسته شدم
سلام خواهرم
من هم خواهري دارم كه با نجابت و توكل به خدا كار ميكند شايد بخاطر قيافه و اندامش ازدواج نكرده و كسي دنبالش نيامده است.
ولي بگويم شما نجيبترين انسانهاي روي زمين هستيد.
انشاء الله هر چه زودتر به خواستهاتان برسيد و زندگي با عزت و مستقلي را در پيش بگيريد
شايد من نتوانم از لحاظ فكري كمكتان كنم ولي دعاي خيري براي شما ميكنم.
اميدوارم خوشبخت باشي خواهرم
RE: من از از جنسیتم متنفرم . خسته شدم
زيبايي به سيرت است نه صورت
همينطور:
در نظر كساني كه پرواز را كوچك مي شمارند، هر چه بيشتر اوج بگيري كوچكتر خواهي بود.
موفق باشي:72:
RE: من از از جنسیتم متنفرم . خسته شدم
از نظر من شما بايد به خود مسلط باشيد و به موضوعي كه شما را تا اين حد نا راحت مي كند
فكر نكنيد در ضمن اين جا به گفته ي خودتان خارج نيست كه دو نفر با هم رفيق شوند وازدواج كنند
شما بايد به مراسمات دعا مولودي هاي زنانه و غيره برويد و كمي خود را به عموم نشان دهيد
واز راه قانوني و اسلامي همسري با ايمان و خوب براي خود اختيار كنيد .
RE: من از از جنسیتم متنفرم . خسته شدم
نظره آقا فرشاد هم جالب بود!!!!
RE: من از از جنسیتم متنفرم . خسته شدم
سلام
خواهرم
تلاش خودت را بكن
پاك و با عفت باش
الله مع الصابرين
انشاالله كه همسر مناسبت پيدا ميشود
با تشكر برادرت وم
RE: من از از جنسیتم متنفرم . خسته شدم
سلام به نازنین عزیزم:
قبل تز هر چیز باید بگم...که آقا فرشاد خیلی حرف با نمکی زدن..شرکت در مجالس مولودی و روضه و غیره...باور کنین سر صبح تنهائی اینجا کلی خندیدم..البته قصد جسارت ندارم....اما خوب واقعا نظر جالبی بود..به نظر من نازنین عزیز با حضور در مجالسی که مناسب روحیه و یا حال واحوال خودت نیست و یا تناسب سنی با حاضرین اونجا نداری خودت رو گرفتار نکن... نازنین عزیزم به نظر من بهتره شما همگام با سنت پیش بری...یعنی از اوقات فراغت خودت در جهت شادی خودت استفاده کنی...شرکت در کلاسهای مورد علاقه... پر کردن اوقات در کنار افراد مورد علاقه...اینطور هیچگاه به این مساله با این دید نگاه نمیکنی..به هر حال هر دختری در سنی ازدواج میکنه// ولی این دلیل نمیشه که خودت رو با این فکر ناراحت کنی که من خواستگار ندارم..چون باید از لحظه لحظه زندگی به زیباترین شکل استفاده کنی چه متاهل چه مجرد.....
من خودم 26 سال دارم و مجرد..اما حقیقتش تا همین امسال اصلا اینقدر جدی در مورد ازدواج فکر نکرده بودم چرا که اولا کسی رو متناسب پیدا نکرده بودم...دوما خوب خودم کلی کار داشتم و هنوز به فکر ازدواج نبودم...پس عزیز من سعی کن از زندگی لذت ببری به نحوی که خدا راضی باشه.....چه متاهل چه مجرد... تو انسانی و شاد بودن در زندگی عبادت است.///
دوست دارم
RE: من از از جنسیتم متنفرم . خسته شدم
سلام nazaninbanoo
انشااله که خوب باشی
شما نوشتید از جنسیت تون متنفرید چرا؟
شما باید فقط به خودتون مسلط باشید همین
شاید حکمتی در کار خدا باشد 26 سال سنی نیست که .
شاید اگر پسر بودی از خدا میخواستی دختر باشی
چون مشکلاتی که پسران ما در امر ازدواج دارن بسیار زیاد است
مثلا: 1/ گرفتن دیپلم
2/ کنکور اونم اگه قبول بشی؟
3/ سربازی اونم 2 سال
4/ تازه اول بدبختی های یه پسره کار پیدا کنی / کار مناسب هم باشه خود شما میدونید با حداقل حقوق
بعد هم با این همه خرج باید خونه تهیه کنی خرج عروسی هست حرف شنیدن از مردم و.........
پس خدا رو هم شکر کن البته دخترا هم مشکلاتی دارن منکر نیستم .