*تمایل یک طرفه برای ازدواج (کمکم کنید )
سلام
من پسری هستم 22 ساله که مدت یک سال است عاشق همکلاسی ام در دانشگاه شده ام و مرتب دو دل بودم که آیا صحیح هست که برم و در این مورد بهش بگم یا نه ! تا اینکه اواخر فروردین ماه امسال موضوع رو بهش گفتم و گفتم که قصد دارم با شما بیشتر آشنا شوم . اونم بعد از یک هفته که فکر کرد قبول کرد که ارتباط تلفنی داشته باشیم. من مستقیما بهش گفتم که شما رو برای ازدواج میخوام و واقعا عاشقت هستم روزای اول زیاد علاقه ای به ارتباط با من نداشت اما پس از یک مدت که متوجه عشق واقعی من به خودش شد اونم نظرش رو داد و گفت هیچ مشکلی برای ازدواج با من نداره و بارها بهم گفت که دوسم داره! ما حتی وارد بحثهای آینده خود نیز شده بودیم که بیشتر در مورد زندگی مشترک و از این جور مسائل بود. قرار شده که چند بار هم یک جائی قرار بذاریم و با هم صحبت کنیم تا بتونیم بیشتر با خصوصیات اخلاقی هم آشنا شویم و اونم هیچ مشکلی نداشت . همه چیز داشت خوب پیش می رفت تا اینکه یه روز SMS داد و گفت که اصلا دوست نداره رو در رو منو ببینه و قرار ملاقات داشته باشیم و یه جورایی یهو سرد شد و وقتی دلیل این کارا و رفتار رو پرسیدم گفت که دوست نداره زیاد صمیمی شویم و چیزی که منو حیرت زده کرد این بود که گفت ما فقط یه دوست هستیم نه بیشتر و نه کمتر و نمیخواد رابطمون از این بیشتر بشه و دوست داره فقط یه دوست و همکلاسی باشیم!!!
من خیلی ناراحت شدم و بعدا فهمیدم که پس از صحبت کردن با خواهرش طرز فکرش عوض شده و اینقدر تغییر کرده ( خواهرش از خودش بزرگتره و ازدواج هم کرده و البته خارج از کشور زندگی می کند )
هر چند بار که ازش می پرسیدم چرا نمیخواد با من ازدواج کنه و آیا از من خوشت نمیاد مرتب پاسخ میداد که نه من اصلا نمیخوام ازدواج کنم و قصد ازدواج ندارم و میخوام برم پیش خواهرم !!!! من مطمئنم که طرز تفکرش کاملا تغییر کرده چون قبلا از اینکه با خواهرش صحبت کنه اون از من بیشتر نسبت به ازدواج راغب بود و مرتب بهم می گفت که کدوم شهر زندگی کنیم و ...
بعد از این اتفاقات خیلی افسرده شدم و چند بار تصمیم گرفتم رابطم رو باهاش کاملا قطع کنم اما عشق و علاقه زیادی که بهش دارم هر بار باعث می شد این کارو نکنم و از اون روز تا حالا که یک ماه گذشته مثل دو تا دوست با هم هستیم و فقط ارتباط تلفنی باهاش دارم . اما من این رابطه رو اینطوری نمیخوام من این دختر رو واسه زندگی آیندم میخوام
نمیخوام فقط دوست دخترم باشه بلکه میخوام باهاش ازدواج کنم . چند بار ازش پرسیدم که تو منو دوست داری ؟ هر بار میگه آره خیلی دوستت دارم و واقعا از تو خوشم میاد اما هر بار که سعی میکنم بحث رو به سمت رابطه ای صمیمانه تر یعنی ازدواج بکشونم دوباره تاکید میکنه که ما فقط یک دوست هستیم!!!
من دیگه واقعا گیج شدم ! نمی دونم باید چی کار کنم!! از طرفی وابستگیم و میزان علاقم روز به روز داره بهش بیشتر میشه از طرفی احساس می کنم اگر همین وضعیت ادامه پیدا کنه و این دختر که واقعا عاشقش هستم روزی منو ترک کنه دچار یک شکست بد در زندگیم میشم و از لحاظ عاطفی ضربه می خورم..
لطفا کمکم کنید و یک راه مناسب بهم بگین
ممنونم
RE: تمایل یک طرفه برای ازدواج
این دختر اگر تمایلی به رابطه نداره کاملاً عاقلانه عمل می کنه .
مگر شما شرایط ازدواج رو داری ؟ اگر داری راهش این گونه ارتباط داشتن نیست بلکه رسماً خواستگاری رفتن هست . اگر هم شرایط ازدواج را ندارید رابطه برقرار نکنید و در تنور احساسات ندمید .
ادامه این رابطه به این شکل کلاً عاقلانه نیست و توصیه دارم به ترک رابطه .
یعنی اگر شرایط ازدواج هست که با در جریان قرار دادن خانواده ها اقدام رسمی کنید . اگر هم شرایطش نیست ، از این وابستگی و رابطه دست بکشید که عوارض آسیب زایی براتون خواهد داشت .
این لینک را هم مطالعه کن ، مفیده
اگر شرایط ازدواج ندارید ، دمیدن در تنور احساسات ممنوع
RE: تمایل یک طرفه برای ازدواج (کمکم کنید )
نقل قول:
ادامه این رابطه به این شکل کلاً عاقلانه نیست و توصیه دارم به ترک رابطه .
ممنون "فرشته مهربان" بابت پاسخگویی ... من یک مدت نبودم امروز اومدم شرمنده که دیر شد.از رضا عزیز نیز ممنونم
ببینید من سربازی رفتم و در حال حاضر دانشجو هستم لذا طبیعتا بی کار هستم! اما "فرشته مهربان " وقتی من این خانم رو ترک کنم و به قول شما رابطه ام رو قطع کنم اگر اونو از دست بدم چی؟ من نمیخوام اونو از دست بدم... من با تمام وجودم دوسش دارم ... خب اگر ارتباطم رو قطع کنم اون موقع اگر خواستگار خوبی واسش بیاد ازدواج کنه چی؟ از طرفی من فعلا شرایط ازدواج ندارم نمی تونم برم خواستگاری ! پیش خودم اینطور میگم که دانشگام که تموم شد و یه کار خوب پیدا کردم اون موقع برم خواستگاری... من میخوام فعلا باهاش دوست باشم و به این فکر میکنم که اینقدر خوب باشم که عاقه اونم به من زیاد بشه و خیالم راحت باشه که عشقی که من به اون دارم اونم به من پیدا کنه. البته اون همیشه بهم میگه عاشقمه
لطفا شرایط و علاقه زیادی که به این خانم دارم رو درک کنید و بگید باید چی کار کنم؟؟
در ادامه بگم که من قصدم فقط و فقط ازدواج با این خانومه و واقعا عاشقش هستم و اگر الان شرایط ازدواج رو داشتم صد در صد میرفتم خواستگاری اما با توجه به اینکه شرایط ازدواج رو فعلا ندارم از شما سوال می پرسم باید چی کار کنم؟؟ کدوم یکی از راه های زیر رو برم؟
1 - همین دوستی معمولی رو تا آخر دانشگاه ادامه بدم و بعد از اتمام دانشگاه که شاغل شدم برم خواستگاری ایشون
2 - همین الان برم خواستگاری و اگر ایشون پذیرفتند فعلا نامزد کنیم تا آخر دانشگاه ( اینو بعید می دونم بپذیره !! )
3 - واسه همیشه فراموشش کنم:302: ( چیزی که واسم خیلی خیلی سخته )
راه دیگری هست؟!
RE: تمایل یک طرفه برای ازدواج (کمکم کنید )
سلام بر شما
کم پیدائید برادر!!
از راه هایی که خودت ترسیم کردی اولویت اول با راه شماره 2 و اولویت بعدی با راه شماره 3 در صورت عملی نشدن راه 2 است .
ادامه دوستی و در آب نمک خواباندن تا شرایط شما فراهم بشه کاملاً خودخواهانه و بدور از انسانیت است ضمن این که رابطه دوستی هم آسیب زا است ، گذشته از آنکه کشش های طبیعی بین دو جنس سطح رابطه را گسترده و به آسیب بیشتر می کشاند ، با این احتمالات که ممکنه دیدگاه ها عوض بشه یا وقایع غیر منتظره و پیش آمدی و یا مخالفت خانواده ها موجب عدم تحقق ازدواج بشه ، وابستگی های پیش آمده ، عذاب وجدان بخصوص در دختر از روابط صمیمانه و نزدیک و به مخاطره افتادن ازدواج وی در آینده ( که خواستگاران پیشینه ایشان مبنی بر رابطه داشتن با یک پسر را نپسندند ) و .... همه و همه بخشی از آسیب های جدی ادامه این رابطه به شکل شماره 1 است و اصرار شما بر ادامه ، پشت پا زدن به عقل و ایضاً بی انصافی شما در حق این دختر است با توجه به این که آسیبهای بیشتر را وی متحمل خواهد شد .
اینم توجه داشته باشید ، عشق حقیقی صرفاً در پی وصال نیست بلکه در اصل با فداکاری و در نظر گرفتن مصلحت معشوق همراه است نه خواست خود .
اگر با این تفاسیر آینده و مصلت او را در نظر گرفتی و قطع رابطه کردی یا رسماً به خواستگاری رفتی عاشق واقعی هستی ، اگر نه اینها احساساته که اتفاقاً با وصال فروکش می کنه و سرخوردگی پیش میاره که چرا دیگه مثل قبل همو دوست نداریم ..... ( این حرف بسیاری از عاشقانه ازدواج کرده هاست البته بگذریم از موارد به طلاق روانی یا فیزکی کشیده ها ، که همه بیانگر اینه که اونچه اتفاق افتاده بود عشق نبود تنها نام آنرا برخود داشت )
موفق باشی