+سوال از مشاور ازدواج (به پسري علاقه دارم چه كار كنم)

با سلام و خسته نباشید دختر 21 ساله ای هستم از زمانی که وارد دانشگاه شده که حدود سه سال است علاقه عجیبی به یکی از همکلاسی هایم پیدا کردم شروع کننده این مسئله خود او بود با یه نگاه و حرکات عجیبش و توجه اش به من باعث شد که شیفه او شوم ولی من اصلا به روی خودم نمیاورم وهمه فکر می کنن من انسان بی احساس و خونسردی هستم ولی این طور نیست من لحظه ای نمی توانم او را فراموش کنم او هم احساس دائمی ندارد من حتی از حرف زدن با جنس مخالف خودداری می کنم چون بسیار آدم معتقدی هستم این احساس بعد از سه سال من را اذیت میکند و از احساس او مطمعن نیستم با اینکه فقط هنوز هم که هنوز است به من نگاه میکند و دیگران هم می گوید به تو احساس دارد من واقعا خسته شدم به هیچ کس نمیتونم این مسئله رو بگم که واقعا به اون علاقه دارم خواهش می کنم من را راهنمایی کنید

با سلام
علاقه شما ناشي از احساس نياز شما به مسائل عاطفي هست.
از آنجا كه مرتب ذهن بافي كرده و در خيال خود به اين علاقه آب مي دهيد و به آن مي پردازيد روز به روز بزرگتر مي شود.
واقعيت اينست كه تا وقتي بحث خواستگاري مطرح نشده است، اين دل بستن ها فقط سوهان روحتون مي شود. و اگر ارتباط پيدا كنيد باز هم بر مشكلاتتون افزوده مي شود.
شما به جاي خيالبافي كردن در مورد ايشون بهتر هست، انرژي خود را معطوف به ساير علاقمندي ها، تحصيلات و ... بكنيد.
اگر يك روزي او پا پيش گذاشت و سر صحبت ازدواج و علاقه را باز كرد شما مي توانيد خيلي خلاصه فقط جمله اي شبيه جمله ذيل را به بگوييد:
سلام، با توجه به اينكه ما خانواده معتقدي هستيم، هيچگونه ارتباط غير رسمي، پنهاني و... را نمي پسندم. ليكن اگر قصد ازدواج داريد مي توانيد به منزل ما تشريف بياوريد تا پس از شناخت يكديگر نسبت به هم نظر بدهيم.

توجه كيند:هر گونه ادامه دادن بحث تحت هر عنوان و بهانه اي، زمينه ساز وابستگي بيشتر مي شود.
بهانه هايي مثل اين جملات را رد كنيد:
- مي خوام ببينم نظر شما نسبت به من چيه؟ (بايد جواب بدهيد من هيچ شناخت دقيقي از شما ندارم بايد پس از خواستگاري جواب دهم.)

- مي تونم جزوه فلان درس را از شما داشته باشم.(خير، از كس ديگه اي بخواهيد.)

دوست من حسی که تو داری فقط یه جورنیازه،چون ارتباطی با جنس مخالف نداری،به سمت اون جذب شدی
یه چیز تو همین مایه های چیزی که میگی من تجربه کردم،یه حس مسخره،که وقتی زمان میگذره و دیگه طرفو نمیبینی،تموم میشه.
باور میکنی منم فکر میکردم عاشقشم،ولی وقتی دانشگام تموم شد ودیگه ندیدمش همه چی یادم رفت،ولی دوست داشتن واقعی اونه که اگه طرفو نبینی هم فراموشش نکنی یا حداقل بازم ادم خوب و دوست داشتنی بدونیش.

در مورد احساس اون پسره هم اینو بدون که پسرا میتونن فقط از یکی خوششون اومده باشه،همینو بس،بدون هیچ قصدی؛اینو به شدت تجربه کردم وبهش اطمینان دارم،ولی مادخترا وقتی کسیو دوست داریم،با اعماق وجودمون میخوایمش حتی دلمون میخواد تو ذهنومونم بهش وفادار باشیم!
حقیقتا این جمله چقدر صحیحه:
دل دخترا مثل قبرستونه،هرکی بیاد دیگه خارج نمیشه-دل پسرا مثل هتل 5ستاره است ،همینطوری ملت میان ومیرن:311:

سلام نظر آقای سنگتراشان و flag عزیز رو کاملاً تأیید می کنم ؛ مخصوصاً اون قسمت ممنوعیت خیالبافی و وابستگی
اما نظرم اینه که جمله ی آخر چندان درست به نظر نمیرسه ، خب بنده خدا جزوه میخواد! چه گناهی کرده مگه؟:311: که بهش بگه نخیـــــر!:300: ایشون باید عادی رفتار کنه و به اصول اخلاقی که پیش از این داشته پایبند بمونه ، تأکید روی خواستگاری و فرآیندهای معمول بهترین راهه و تردیدی در این نیست
(امیدوارم باز هم مث آخرین بار که پست گذاشتم ، بی‌دلیل خط خطی قرمز روی متنم نکشین)
__________________
" دل دخترا مثل قبرستونه ، هرکی بیاد دیگه خارج نمیشه-دل پسرا مثل هتل 5ستاره است ،همینطوری ملت میان ومیرن "
آدم‌ها با هم فرق دارن و توی هر دسته ای آدم خوب و بد پیدا میشه

اگر من ناظم بودم روی « خب بنده خدا جزوه ... » یه خط قرمز می کشیدم.مطمعن باش وقتی پسری از دختری جزوه

می خواد هدفش یه چیز دیگست.مگر تک پسر کلاس باشه یا بقیه پسرا جزوشون بد و خط ناقص باشه.

سلام
<strike>

تو این سه سال احتمالا تا حدودی آشنایی با اخلاقیات و شخصیتش پیدا کردی . اگه احساس میکنی پسر با درک و فهم و شعوری هست میتونی باهاش راجب این مساله حرف بزنی . مثلا ازش بپرسی قصد و هدفش از اینهمه نگاه و توجه نسبت به تو چی هست . ( دو حالت پیش میاد یک میگه اشتباه برداشت کردی و یا میگه دوست داره ) .
اگه گفت اشتباه احساس میکنی و توجهی به تو نداره که هیچ و اگرم گفت دوستدارم باهاش بیشتر حرف بزن و بگو حاضر به دوستی باهاش نیستی و اگه میخواد میتونه بیاد خواستگاریت </strike>

(ويرايش توسط مدير همدردي: اين جواب مورد تائيد نيست ، لطفا روي جوابي كه به شما دادم متمركز شويد. )

<strike>

خودت ازش نپرس ، راه ديگه اي هم هست كه بفهمي احساسش رو
از دوستت بخا كه وقتي نيستي نظر اون رو درباره تو بپرسه و اگه اون واقعا دوستت داره چرا اقدامي نميكنه، يه جوري تحريكش كنه،مثلا بگه خواستگار داري و ازين حرفا..... كه اگه احساسي در ميون باشه واسه ازدواج پا پيش بزاره </strike>

(ويرايش توسط مدير همدردي: اين جواب مورد تائيد نيست ، لطفا روي جوابي كه به شما دادم متمركز شويد. )

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط imans

سلام

تو این سه سال احتمالا تا حدودی آشنایی با اخلاقیات و شخصیتش پیدا کردی . اگه احساس میکنی پسر با درک و فهم و شعوری هست میتونی باهاش راجب این مساله حرف بزنی . مثلا ازش بپرسی قصد و هدفش از اینهمه نگاه و توجه نسبت به تو چی هست . ( دو حالت پیش میاد یک میگه اشتباه برداشت کردی و یا میگه دوست داره ) .
اگه گفت اشتباه احساس میکنی و توجهی به تو نداره که هیچ و اگرم گفت دوستدارم باهاش بیشتر حرف بزن و بگو حاضر به دوستی باهاش نیستی و اگه میخواد میتونه بیاد خواستگاریت .
دل دروازه و گاراژ نیست که هرکی دلش خواست بیاد و بره . باید اونی رو که میخوای نگه داری .

---

هیچ وقت این کار رو نکنیا،:163:
به صد دلیل،
- مردم یه عمر باهم زندگی می کنن بازم همدیگه رو نمی شناسن، اون وقت با چند تا برخورد بدون کلام توی کلاس از کجا می خوای بفهمی پسر با درک و با شعوریه! اگه اشتباه فهمیده باشه و بخواد سوء استفاده کنه چی؟

ما داریم اینجا می گیم حتی اگه جزو هم خواست بهش نده و نذار به هیچ دلیلی رابطه ایجاد بشه، اون وقت شما می گین برو بش بگو!!!!! جلل خالق!

- ببین، 1990 اگه فرضم بذاریم که پسر خوبی باشه ولی به شما علاقه نداشته باشه و شما اشتباه متوجه شدی، می دونی چه شکستی می خوری؟ روحیت بدجور داغون می شه! دختر با پسر فرق داره، نیبین آقایون صدتا جا می رن خواستگاری نه می شنون هیچی شون نمی شه!

- فرض بعدی اینکه پسر خوبی باشه و به شما علاقه داشته باشه و اما این رفتار شما رو درست ندونه و منصرف بشه!!!

- فرض بعدی اینکه پسر خوبی باشه و به شما علاقه داشته باشه و پیشنهاد بده با هم آشنا بشیم، شمام که خودتون مقدماتش رو فراهم کردین و همون مشکلات وابستگی و ایجاد علاقه و..... که باعث می شه شناخته درستی از طرف مقابلت پیدا نکنی و از روی علاقه تصمیم بگیری و به غیر این صد تا مشکل دیگه، امکان داره خونواده ها مخالف باشن یا یکدوم منصرف بشه و اون یکی ضربه بخوره.....

- و مهم ترین فرض همون که اون بالا گفتم و اینه که اون آقا سوء استفاده کنه!!!!!

سلام عزیز دلم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرهنگ 27

اگر من ناظم بودم روی « خب بنده خدا جزوه ... » یه خط قرمز می کشیدم.مطمعن باش وقتی پسری از دختری جزوه

می خواد هدفش یه چیز دیگست.مگر تک پسر کلاس باشه یا بقیه پسرا جزوشون بد و خط ناقص باشه.

---

با فرهنگ27 موافقم. چون فرض کن تو یه کلاسی که حداقل 10 تا پسر هستن پسره مگه مریضه بیاد از یه دختر جزوه بگیره:311: مگه این که هدفش چیز دیگه ای باشه و با این کار بخواد منظورش رو برسونه.
و این که هم سن خودتم و عین خودت دانشجو و تجربه همچین نگاه هایی رو تو محیط دانشگاه داشتم ازت می خوام سعی کن تا وقتی بهت پیشنهاد ازدواج(تاکید می کنم ازدواج نه صرفا دوستی) ندادن دلبسته این نگاه ها نشی.
گفتی واقعا به او علاقه داری. باشه قبول شرایط رو فراهم کن که بیاد جلو.
تو دانشگاه وقتی متوجه نگاهش شدی طوری رفتار کن که اگر واقعا قصد ازدواج داره این آرامش و اطمینان رو پیدا کنه و جرات کنه باهات صحبت کنه.
طوری رفتار نکن که حس کنه نسبت بهش کاملا بی تفاوتی.
بعضی دخترا با دیدن یه پسر طوری رفتار می کنن که ازش متنفرن و این رفتار رو حس اون پسر ممکنه تاثیر گزار باشه و شک و دودلی ایجاد کنه.
نمی گم تو هم تابلو نگاه کن یا بهش نشون بده که علاقه ای این وسط هست. نه اصلا. فقط طوری نشون نده که انگار ازش متنفری یا کاملا بی تفاوت.
عزیز دلم فکرت رو درگیرش نکن و تو محیط دانشگاه هم طوری رفتار کن که فرصت جلو اومدن پیدا کنه. اگر قدمی از طرف اون برداشته نشد یا پیشنهاد دیگه ای به جز ازدواج داد با این که برات سخت خواهد بود ولی خواهشا سعی کن فراموش کنی.:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط خیلی تنها

....
اما نظرم اینه که جمله ی آخر چندان درست به نظر نمیرسه ، خب بنده خدا جزوه میخواد! چه گناهی کرده مگه؟:311: که بهش بگه نخیـــــر!:300: ایشون باید عادی رفتار کنه و به اصول اخلاقی که پیش از این داشته پایبند بمونه ....

(امیدوارم باز هم مث آخرین بار که پست گذاشتم ، بی‌دلیل خط خطی قرمز روی متنم نکشین)

---

با سلام
معمولا اگر وقت باشد بايد پاسخ هر عضو كه صحيح نيست ، نقل قول گرفت و كاملا در مورد آن توضيح داد كه به خاطر ضيق وقت امكانش نيست، لذا ما روي جواب اشتباه يك خط مي كشيم كه مراجع خدايي نكرده زندگيش به خاطر راهنمايي اشتباه تباه نشود.

بازي جزوه

اين بازي تقريبا يك مدل قديمي شروع و تداوم ارتباط دختر و پسر مخصوصا براي كساني هست كه عزت نفس كافي براي بيان اصل مطلبشون ندارند.(البته در موارد بسيار نادري ممكن است غرضي نباشد، اما ممكن است حتي در همين موارد طرف مقابل به اشتباه بيفتد)

اشكال اول:
اينگونه روش ها ايجاد ذهن خواني مي كند. آنچه كه آسيب شناخت دختر و پسر مي شود.

اشكال دوم:
ايجاد وابستگي بدخيم و مزمن در طرفين هست. به نحوي كه گاهي خود دختر و پسر متوجه نمي شوند چرا كسي را كه حتي در اول قبولش نداشتند به مرور به او وابسته شدند.

اشكال سوم:
عدم تعهد در اينگونه ارتباط هاست. در حاليكه اگر تاپيك هاي دختر و پسر را در اين انجمن مطالعه كنيد، صدها يا هزارها مورد مي بينيد كه وقتي دختر يا پسر ارتباطش را با ديگري قطع كرده و به كس ديگري متمايل مي شود ، طرف مقابل فريادش بلند مي شود. گويا طرف مقابل در تعهد او بوده است.

اشكال چهارم:
احساساتي كه گاها در بين همين جزوه ها با روشهاي رومانتيك هندي جابجا مي شود، موجب تحريف ارتباط شده و در نهايت اگر همه چيز عالي پيش برود يك ازدواج تك معياري (علاقمندي)، ايجاد مي شود و پس از ازدواج ساير معيارها خودشون را نشان مي دهند كه ديگر كاري نمي توان كرد.

اشكال پنجم:
بحث درس، جزوه و مسائل كاري تمركز و دقت خودش را مي خواهد، از بين بردن مرزها و بازي هاي غير مرسوم رواني به بهانه درس ، منجر به افت تحصيلي و فراز و نشيب هاي غير معمول در درس طرفين مي شود. گاهي مراجعي را در اين تالار مي بينيد كه هر ترم يك جور نمره مي آورد....

اشكال ششم:
بحث حيثيتي كه پيش مي آيد. دختر و پسراني كه انحصار جزوه دادن به هم را دارند بزودي در محيط علمي و دانشگاه تابلو مي شوند. حالا اگر حتي يكي از آنها قصد عقب نشيني داشته باشد ، موجب افتادن بر سر زبانها مي شود. و اين جو فشار بدي را براي طرفين ايجاد مي كند كه حتي اگر بخواهند يكديگر را فراموش كنند در چنين محيطي به سادگي امكان ندارد.
و خيلي مسائل ديگر كه خودتون حديث مفصل بخوانيد از اين مجمل

هر چيزي راه و روش خودش را دارد.
ازدواج هم مهارت و آگاهي مي خواهد. لطفا توجه داشته باشيد.