-
كمك لازم دارم
با سلام به همه دوستان،
من مدتي است كه با دختري ارتباط برقرار كرده ام، حدود 6 ماه. بسيار بهش علاقه مند شدم و بعد از گذشت 4 ماه از اين رابطه، او را به عنوان اينكه همسر من باشد، انتخاب كردم.
علاقه زيادي به هم داريم، بهتر است كه راحت باشم تا بتوانم جواب خوبي بگيرم. ما همديگر را بوسيديم، بقل كرديم، او با تمام وجودش من را ميبوسيد، من خيلي خوشحال بودم كه من را پذيرفته. به دليل اينكه من را ميبوسيد و حرفهايي به من ميزد كه من اطمينان پيدا كردم كه من را ميخواهد، مثل: "" عزيزم اين خيلي خوبه كه من و تو همديگر را پذيرفتيم، اين خيلي براي من مهمه. "" سعيد، تو مرد ايده آل من براي زندگي هستي، من ميتوانم كنار تو خوش بخت بشم، اما از خودم ميترسم، كه نكنه اين رابطه و عشق به تو برام تكراري بشه، تو دلمو بزني""". كه اينجا بود كه من با حرفهام آرومش كردم. از من فرصت خواست كه بهش وقت بدم تا از نظر اخلاقي و رواني درباره من به اطمينان برسه، همه چيز خوب داشت پيش ميرفت، تا اينكه، بعد از يك روز 5شنبه كه با هم بيرون بوديم، به من اس ام اس زد كه، سعيد نميدانم چرا آن شور و هيجاني كه بقيه دخترها دارند را من ندارم، نميدانم چرا، نميدانم چرا آنقدر كه بايد كشته مردت نيستم.
اينجا بود كه من بهش گفتم، آيا از قيافه من بدت آمده؟؟؟ كه با كمي من و من كردن گفت، زياد به دلم ننشستي!!!!
آيا اين حرف منطقي است كه بعد از 6 يا 7 ماه رابطه درست و حسابي كه من منتظر نتيجه بودم، اين حرف زده بشه؟؟؟ اين حرف يعني چي؟؟ من هر چه باهاش حرف ميزنم جواب درستي به من نميدهد، دارم آتيش ميگيرم، نميدانم بايد چه كنم.
به كمك نياز دارم.
سعيد
-
RE: كمك لازم دارم
من 25 سال دارم و شغلم برنامه نويس نرم افزار هست، حدود 5 سال هست كه كار ميكنم، تمام هزينه هاي درس را تا كارشناسي خودم به عهده گرفتم.
من كسي را دوست دارم به عنوان همسر، كه واقعا عاشقم باشه و دوستم داشته باشه، به من اعتماد داشته باشه، براش مهم باشم، من را همين جوري كه هستم بخواد. دوست دارم باهاش احساس آرامش كنم. باهاش لذت ببرم، از همه مهمتر بهم بياد و خيلي چيزاي ديگه...
-
RE: كمك لازم دارم
آخه چطور ميشه قبول كرك كه پشيمان شده باشه، درست تا روز قبلش همه چيز واقعا عالي بود، اي اينكه شخص ديگري را بخواهد كه بهش ايمان دارم اين كاره نيست. اما واقعا بايد چه كنم؟ خيلي دارم اذيت ميشم.
-
RE: كمك لازم دارم
سلام جناب سعيد !
به اين تالار خوش آمديد!من فقط بعد از اينكه بهتون توصيه ميكنم مقاله هاي اصيلي اين تالارو درباره عشق و ازدواج د و انتخايب همسر مطالعه دقيق بفرمائيد بهتون خيلي خواهرانه و صاذقانه ميگم احساس اين خانم به شما يه قليان احساسي نه به اسم عشق بلكه... .شايد بگيد تند ميريد ولي يه خانم خوب كه شما رو براي همسري بخواهد اول نگاه ميكنه ببينه شما با معياراش جور هستيد و حتما هم قراره بهتون برسه و بعد اينطوري خودشو در اختيار شما قرار ميده :300:.اين خانم حالشو كرده با شما و حالا از قيافه اتون هم نيست كه ايراد ميگيره .ايراد اينجاست كه اين خانم از اول انتخاب مناسبي براي ازدواج با شما نبوده.اميدوارم بيشتر فكر كنيد!
عشق و ايمان و تعهد باهمديگه بالهاي پرواز براي يه عشقو تشكيل ميدن .اين خانم عاشق شما نبوده و مورد مناسبي هم نيست!:316:تا نظر ساير دوستان چي باشه!:303:
موفق باشيد:72:
-
RE: كمك لازم دارم
به نظر من، الکی خودتو درگیر نکن. 6 ماه رو میشه یه جوری فراموش کرد... خدارو شکر کن همین اول بهت گفت و نموند بعد 5 سال بگه! :160: کُن!
-
RE: كمك لازم دارم
بعضی از دخترا این مدلی اند یک روز انقدر از دوست پسرشون خوششون میاد یهو میبینی فردا مثل دیروز احساس ندارند سرد هستند من شخصا خودم این مدلی هستم زود زده میشم زود هم دل میبندم و فرداش هم پشیمون میشم از اینکه چرا سرد برخورد کردم به نظره من این دوران سن ما هستند که اینجوری میشیم.
و مطمین هم باشید که از قیافه تون ایراد گرفته الکی بوده به نوعی بهانه گرفته.
-
RE: كمك لازم دارم
سلام سعید عزیز..
این خانم چند سالشونه؟
رفتار شما با ایشون به چه شکلیه؟
شما قبل از ایشون با شخص دیگه ای هم در ارتباط بودین یا نه و ایشون چطور؟
چطور به این نتیجه رسیدید که ایشون فرد مناسبی برای ازدواج هستن؟
...
ممنون میشم اگه به سوالهام جواب بدین..
:72:
-
RE: كمك لازم دارم
سلام برادر خوبم
دنبال دختری باش که شیفته سیرتت بشه نه مثل این خانم ظاهر بین باشه. به نظر من زن زندگی نیست. عاقلانه فکر کن و عاقلانه تصمیم بگیر تا فردا زندگی شیرینی داشته باشی.ممکن هست دوباره بیاد به طرفت ولی بهش اعتماد نکن چون این خانم دودل تشریف دارن و احتمال خیانت خیلی زیاد.
-
RE: كمك لازم دارم
به نظر من اين خانم به درد زندگي شما نميخوره !!! وقتت رو بيهوده تلف نكن
-
RE: كمك لازم دارم
سلام به همگي،
ببخشيد كه مدتي نبودم كه به نظرهايتان جواب بدم، دارم درون خودم غرق ميشم. رابطه من با آن خانم مدتي است كه به جاهاي باريك كشيده شده، به طوري كه او موبايلش را خاموش ميكند كه من بهش زنگ نزنم. جالب اينجاست كه بعضي وقتها كه باهاش حرف ميزنم و ازش ميپرسم كه آيا من را نميخواهي؟ آيا از من بدت مي آيد؟ سكوت ميكند و حرفي نميزند، و فقط ميگويد كه قصد ازدواج ندارد، كه من اين حرف را نميتوانم بپذيرم، چون واقعا اگر اينطور بود از همان اول ميگفت. بهتر است به شماها بگويم كه اشتباهي كه من انجام دادم در اين رابطه، اين بود كه او را تحت فشار گذاشتم براي جواب دادن به من، و از همه مهمتر اينكه من تا چند وقت ديگر عازم انگلستان هستم، يعني به آنجا بر ميگردم، حدود 1 سال و 6 ماه هست كه به ايران بازگشتم، چون كارهاي شروع زندگي ام را در آنجا انجام داده بودم و به دنبال همسر مناسب بودم كه با مشورت خانواده به ايران آمدم تا اين كار را انجام دهم، كه با اين خانم به اسم مينا آشنا شدم. خيلي به هم علاقه داشتيم، و اين براي هر دوي ما اثبات شده بود كه همديگر را ميخواهيم. اما من عجول بودم و چون خيلي دوستش داشتم بهش فشار مي آوردم كه تكليف من را مشخص كند. و يه مقداري هم مغرورانه رفتار كردم. خودم فهميدم. اما هر چه از او معذرت خواهي كردم كه به من فرصت دوباره بدهد، قبول نكرد. به من گفت كه براي مدتي تنهايش بگذارم، اين كار را كردم، اما فقط 3 روز. بعد از آن همان جواب را به من داد، كه قصد ازدواج ندارم. من كه اصلا باور نميكنم كه اين همان مينا قبلي باشد. در آخر بايد بگويم كه قبل از مينا با دختر ديگري به مدت 20 روز آشنا شده بودم كه تا بهش گفتم كه من در انگلستان زندگي ميكنم در ارز 3 روز آنچنان رفتاري از خودش نشان داد كه انگار 20 سال است كه با من زندگي ميكند، كه من از اين رفتارش بدم آمد چون كاملا معلوم بود كه قصد سو استفاده دارد، و با او بهم زدم، در ارتباط با مينا از وضعيت زندگيم به طور كامل شرح ندادم، حتي بهش نگفتم كه دقيقا چقدر درآمد دارم. چون ميترسيدم كه از دستش بدم، به اين دليل كه واقعا دوستش داشتم، اما وقتي ديدم كه كار دارد خراب مي شود، مجبور شدم كه واقعيت را بگويم، اما او عكس العمل خاصي از خودش نشان نداد.
به همين دليل هم تصميم گرفتم كه برگردم به همان جايي كه بودم، به مينا هم همين را گفتم، و در كمال نا باوري برايم sms زد كه "" خداحافظ، با آرزوي موفقيت "".
از همه شما كمك دارم، كه من را راهنمايي كنيد.