با حسادت شوهرم چه برخوردی کنم؟

درود بر همه دوستان عزیز
من با همسرم یه مشکل عمده دارم.من فعالیت اجتماعیم زیاده و میل به پیشرفت و یادگیری دارم ولی اون به نسبت، این حسش کمتر از منه.این تفاوت مشکل ما نیست چون اصلا مانع یک سری فعالیتهای من نمی شه ولی این فکرش که دوست نداره من از اون بالاتر برم از هر نظر مشکل ساز شده.با اینه که من اصلا هیچ غروری داشته هام ندارم و حتی اون را تشویق می کنم به یادگیری و پیشرفت.تو هر چی دوست داره سعی می کنم همراهش باشم که پیشرفت کنه .اون هم این کار را می کنه ولی یهو ایون فکر درونیش چند روزی زندگی ما را داغون می کنه تا دوباره نرمال بشه.مثلا من تو کارم خیلی موفقم، تو قسمت خودم رییس شدم و تو شرکتم خیلی قبولم دارند.این مورد هر از گاهی یه بهانه است به شکلی که من سعی کردم از کارم کم کنم.یه مورد مشکل ساز دیگه بحث درامد ماست.من تقریبا هر ماه کمی از اون بیشتر حقوق می گیرم، چون دوست نداشت من برای خودم پس انداز کنم و من برای این که بهش بگم بهش اعتماد دارم و فکر نکنه این یه مورد برتری منه، همه حقوقم را چند ماهیه میریزم تو حسابش(البته این خواسته اون بود و من قبول کردم) ولی این ماه شرکت بهم پاداش داد و حقوق من حدود سه برابر اون شد و من همه اش را ریختم تو حسابش و با شوق رفتم خونه(دو روز پیش)....ولی بی دلیل شروع به بهونه گیری کرد و بعد دعوا را انداخت و وقتی من می خواستم از اتاق برم بیرون که به دعوا ادامه ندم ، من را گرفت و پرتم کرد.آخرش که داشت می رفت سرکار ، بهم گفت درسته پولداری ولی چیز مهمی نیست و من تازه فهمیدم این بهونه گیری از کجاست!!!! خیلی فکر کردم که من حرفی زدم، دیدم نه، من که همش را به حسابش واریز کردم و اصلا هم نگفتم مال منه ...از اون روز دلم نمی خواد باهاش حرف بزنم ، اون هم میره و میاد بهم میگه خانم پولدار ...
من تازه می خوام ادامه تحصیل بدم، فکرکنم اگر قبول بشم سر این مورد هم مشکل داشته باشم.یکبار بهم گفت اگر قبول شدی هزینه تحصیلت با خودته،فکر کنم نمی خواد ادامه بدم ولی نمی گه.
خیلی به هم ریخته ام، نمی دونم با این فکرش چیکار کنم.این فکر خانوادگیشه که زن باید تابع مرد باشه و ... واصلا همخوانی با تفکرات خانوداگی من و خصوصیات من نداره و بااین فکرهاش من روز به روز دارم ازش فاصله می گیرم.کمکم کنید.من واقعا عاجز شدم چون هر بار که حرف می زنیم تا حدی خوب می شه تا دوباره یه موردی پیش بیاد.هرچقدر هم میگم پیشرفت من و تو به هم پیوسته است، قبول نداره .

سلام محمدم عضو جدید
امان از دست این مردا.به نظر من اگه مشکل مالی نداری و دوست داری ادامه تحصیل بدی بذار یه مدت بگذره تا شوهرت از اب و اتیش بیفته و بگو هرچی تو بگی.خواهر من زندگیت واجب تره بخاطر یه مدرک که بعدا میتونی بگیریش زندگیت خراب نکن.هیچ وقت شوهرتو با دیگرون مقایسه نکن.
اگر منطقی حستش بشین باهاش حرف بزن مشکلت بهش بگو
اگه نه باید یکم زبون بازی کنی قربونت برم و هرچی تو بگی و از اینحرفا
تاکید دارم روی <<هرچی تو بگی عزیزم>>همینکه خواست بهونه گیری کنه بگو
ازشم دوری نکن مرد به محبت زنش زندس

بازم خودت سبک سنگین کن
انشاا... که درست میشه

مرسی از راهنماییت ولی من مطمئنم که شوهرم را با کسی مقایسه نمی کنم و اهل من من کردن نیستم و مشکل این نیست که من درس بخونم یا نه.مشکل مقایسه اون وحسادتشه.من که رقیبش نیستم و فکرم هم اینه که هر کدوم از ما پله ای بالا بره پله نفر دیگه است.من عاشق پیشرفت اونم.من تا الان به خاطر اینکه پابه پاش تو مسائل مالی شریک بودم تا بتونیم خونه بخریم هیچ وقت به خودم و خواسته هام فکر نکردم.هرچند اون این جوری نیست.وقتی باهاش صحبت می کنم،می گه من حسادت نمی کنم ولی تو نباید از من بیشتر داشته باشی.... من به خاطر اون درخواست انتقالی از قسمتم را دادم و دارم پستم را تحویل کس دیگه ای می دم.من هر قدمی بر میدارم ولی مسئله اینه که تواناییهام و فعالیتم بیشتره و این را نمی تونه تحمل کنه.میگم اخه به پولی که تو زندگیمون خرج می شه نه برای من،چرا حسودی می کنه؟؟!!من که برای خودم نگه نمی دارمو هیچ ادعایی هم ندارم.برای پولی که ریختم تو حسابش چرا باید جواب پس بدم؟

سلام

خوش اومدین

این حسی که شما میگین فقط متعلق به همسر شما نیست . مردها همینطور هستن . مرد میخواد بالاتر ، قدرتمندتر ، و تکیه گاه باشه .

ممکنه شما به زبون نیارید اما تمام این چیزهایی که اینجا گفتین رو همسرتون احساس کرده یعنی درامد بیشتر ، موقعیت شغلی بهتر . این که درامدت رو به حساب من بریز بهانه ای است برای به دست آوردن جایگاه مردانه .

همسر شما الان احساس میکنه خونه ای که دارین از کمک های مالی شماست ، شما در خرج خونه سهیم هستین ، درامد دارین و برای مخارجتون هیچ نیازی به اون ندارین و دقیقا تمام اینها حس مردانگی رو از اون گرفته و اون از این وضعیت عصبانی هست .

اگر از شما خواسته که درامدت رو کامل به حسابش بریزی به این دلیله که حداقل به خودش بگه شما پولی از خودتون ندارین و برای مخارجتون از مرد خونه طلب پول کنین . خوب چرا همسرتون به این روند رو آورده .
حتما شما زمانی که درامدتون در دست خودتون بوده هیچ درخواستی نداشتین و هرچیزی لازم داشتین خودتون تهیه کردین ، تو زندگی و هرچی لازم بوده از پول خودتون گذاشتین . شاید شما نگین پول من اما ایشون تمام مدت این حس رو داره که این پول مال شماست .
شما اگر هم در زندگی خرج می کنید باید سیاست های خاصی بلد باشید تا عزت نفس و اقتدار مردتون رو حفظ کنید .

اگر به شما میگه خانم پولدار شما در جواب از لفظی استفاده کنید که به اون ارزش شخصیتی بالا بده . بگذارید مرد زندگیتون باشه بهش قدرت و توانایی هاش رو گوشزد کنین بگذارید با حرف های شما احساس قدرت و اقتدار کنه .
اگر موقیت کاری شما رو با کنایه بهتون میگه بهش بگین که رئیس من تو زندگی تو هستی . تو یک مرد قدرتمندی که من میتونم تا آخر عمرم بهش تکیه کنم . هیچ وقت تو اون زمینه ای که همسرتون با کنایه میگه ادامه ندین و بحث رو وارد جزئیات نکنید فقط احساسش رو درک کنید و بهش احساس قدرتمندی و مردانگی بدین .

هرچیزی که لازم دارین چه برای خودتون چه زندگی از ایشون درخواست کنید اون هم با حالتی عاطفی و صمیمانه ، امور زندگی رو به دستش بدید و به هیچ وجه خودتون کارهای مردونه رو انجام ندین .
در مورد ادامه تحصیل حتما زمانی این کار رو بکنید که شوهرتون کاملا پذیرش داشته باشه و حتی حمایتتون کنه و الان بهتره که کلا بگذارید برای زمانی دیگه چون در حال حاضر تنش در زندگی تون هست .

فکر می کنی ایرادی داشته باشه اگه مقداری از حقوقت رو برای خودت نگه داری؟ شاید بد نباشه که گاهی موفقیتهاتو پیش خودت نگه داری و درموردشون به همسرت نگی. نه یه چیزی مثل مخفی کاری . یعنی اونهایی که به زندگیت خللی وارد نمی کنه نگو. مثلا سمت شما بالاتر شده و حقوق بیشتری می گیرید اما ساعت کاری شما تغییری نکرده.
من معتقد نیستم دادن تمام حقوق به مرد نشان از صداقت و همراهی باشه.:72:

باران و آفتابگردون عزیز سپاس از راهنماییهای ارزشمندتون و از اینکه برای این موضوع وقت گذاشتین.
آفتابگردون عزیز راستش منم قبول دارم که صداقت این نیست که همه چیز را به همسرت بگی حتی چیزی که ناراحتش کنه.واقعیت اینه که من فکر نمی کردم بالارفتن سمت و پاداش اون ماه من به جای خوشحالی باعث ناراحتی می شه.مسئله دیگه ای که هست سیستم کاری ما گونه ایه که هر خبری تو شرکت ما بشه ، شوهرم می فهمه چون هم از نظر مکانی شرکتها کنار همند و هم از بعضی همکارهام ، دوستاشند و و این مسائلی که شما بیان کردید را نمی شه مخفی نگه داشت.هرچند من هم به فکر مخفی کردن نبودم وگرنه می تونم کامل نگم چقدر حقوق می گیرم ولی چون داریم پس انداز می کنیم و برام فرقی نمی کرد هر چی گرفتم به جز یه مقداری برای نیاز ماهانه ام ، ریختم تو حسابش.
باران جان باورت نمی شه من خیلی سعی می کردم این قضیه را رعایت کنم.احساس می کنم زیادی بهش توجه کردم و ازش تعریف کردم. چون اگر یه روز کمتر بشه ، خودش می گه.راستش ما از اول توافق کردیم و برای خرید خونه اقدام کردیم و تا زمانی به خاطر اقساط خونه، هیچ پولی از حقوق من نمی موند و حالا که قسطها کمتر شده و من بخش از حقوقم دستم میاد این مشکلات پیش اومده .من هم اصلا اهل بریز و بپاش برای خودم نیستم و بیشتر به فکر این بودم که برای قسط بعدی خونه پس انداز کنیم.
راستش الان از نظر روحی خیلی داغونم.آخه من انقدر از پیشرفتش خوشحال می شم و هرکاری می کنم که تو چیزهایی که دوست داره باهاش همراهی کنم تا بتونه به خواسته اش برسه ولی اون ...
باورتون می شه از اون روز باهام سرسنگینه و تا مجبور نباشه حرف نمی زنه ....

ببینید خودتون هم گفتین از وقتی که مقداری از درامدتون براتون میمونه اخلاقش عوض شده . شما هم گفتین که مقداری رو نگه میدارید برای نیازهای خودتون و بقیه رو به حساب همسرتون میریزید .

اینکه پذیرفتین و حقوقتونو به حساب شوهرتون میریزین کار درستی نیست اما کاریه که شده و یک دفعه تغییر رویه دادن ممکنه اوضاع رو خرابتر کنه باید باسیاست پیش برید و به مرور این روند رو ترک کنید چون در عین حال که حقوقتونو میریزین به حسابش دارین این حس رو بهش میدین که پول شما رو نیاز داره و باید از شما پول بگیره .

ببینید تو پست قبلی هم گفتم که همسرتون نمیخواد پولی تو دستتون باشه تا نیازهاتون رو از اون بخواین تا مرد زندگی شما باشه ، شما زمانی تمام پولتون برای قسط خونه خرج میشده و ناچار بودین که نیازهاتون رو از ایشون بخواین اما الان خودتون دارین نیازهاتون رو برآورده میکنین و حس مردانگی رو از اون گرفتین .

باور کنید که این نشانه بسیار خوبی است که همسرتون علاقه مند هست تا مسئولیت ها و هزینه های زندگی تو دستش باشه و در غیر این عصبی میشه . اینجا خیلی ها از بی مسئولیتی شوهرشون ناله میکنند . شما اگر به این روند ادامه بدین و عزت نفس همسرتون از دست بره در نهایت تبدیل میشه به کسی که احساس مسئولیتی در قبال زن و زندگیش نمیکنه .

بازم میگم شما باید این حس رو در همسرتون تقویت بکنید نه اینکه ازش بگیریدش پس بگذارید اون برای زندگی و زنش خرج کنه . و ازش بخواید که براتون هزینه کنه ، نیازهاتون رو تامین کنه . باور کنید این خواستن زن احساس خوبی به مرد میده . احساس قدرتمندی و تکیه گاه بودن ، احساس مرد بودن . پس ازش خواسته هاتون رو بخواید از خرید کفش و مانتو و لباس و.... گرفته تا خرید های منزل .

علاوه بر مطالبی که دوستان گفتن خوبه که این مسئله رو با خودش رودرو در میون بذارید و با هاش حرف بزنید که آیا واقعا با کارکردن شما مخالفه یا نه. اگر مخالفه دلیلش چیه؟شاید دلیلش چیزی غیر ازاونچه که شما برداشت کردید باشه. و اگر هم دلیلش همون چیزی باشه که شما برداشت کردید،بهتره که با زبان نرم و ملایم و به دور از قهر و تنش مشکلتونو با همسرتون حل کنید. سعی کنید فضای خونه طوری باشه که احساس بکنه شما بهش ایمان دارید و اونو قبول دارید و اینکه موفقیتتونو مدیون خودش می دونید.(امیدوارم مشکلتون حل بشه.)

http://ahlekhaneh.ir