* عشق یا هوس؛تو رو خدا کمکم کنید
سلام
با دیدن مقاله عشق یا هوس توی سایت
کاملا دودل شدم
من تقریبا ده روزی هستش که یه خانومی رو توی دانشگاه دیدم
از همون روز به بعد تقریبا از خواب و خوراک افتادم
با هر بار دیدنش اینقدر دست و دلم می لرزه که حتی جرات نزدیک شدن رو هم ندارم
حالا میگید من چیکار کنم؟
این عشقه یا هوس؟
RE: تو رو خدا کمکم کنید.....
سلامdigitech:72:
digitechعزیز آرام باش و هیچ گونه دلهره به خود راه نده. ما برای راهنمایی شما به اطلاعات بیشتری نیاز داریم.. لطفا به سوالات بنده و سایر دوستان پاسخ دهید تا بتوانیم با یاری یکدیگر را مشکل را حل نمایم.
1>شما چند سال دارید؟
2>وضعیت خانواده شما در چه سطحی هست؟(از نظر اقتصادی و فرهنگی)
3>دانشجوی ترم چندم هستید؟
4>آیا تا بحال مسئولیتی یا وظیفه ای را برعهده داشته اید؟
5>هدف شما از ارتباط با ایشان(خانم مورد نظر) چیست؟ ازدواج؟ دوستی؟
6>ملاک شما برای انتخاب ایشان؟؟ ظاهر...مالی...ادب..و....
با سپاس
RE: تو رو خدا کمکم کنید.....
سلام
ممنون از لطف تون
من سعی می کنم آروم باشم اما هیجان و استرسی تو وجودم هست که بهم اجازه نمی ده
من 23 ساله ام
و دانشجوی ترم آخر
من از سربازی معاف شدم
بعد اینکه خانواده ما از نظر اقتصادی در سطح متوسطیه
من چند وقتیه که به صورت پاره وقت مشغول کارم اما وضعم آنچنان خوب نیست که بخوام الان تشکیل زندگی بدم
جواب سوال پنجمتون رو هم که قبلا داده بودم من اصلا به دوستی فکر نمی کنم و فقط به دنبال قرد ایده آلم برای زندگی می گردم (که فکر می کنم ایشونه)
مشخصا ابتدا رفتار و متانت و بعد ظاهر ایشونه که باعث شده من بهشون علاقمند بشم(هر چند زمان زیادی از وقتی که من ایشون رو دیدم نمی گذره)
خواهش می کنم کمکم کنید که بتونم خواسته ام رو با در نظر گرفتن چیزایی که تو پست اول ذکر کردم به ایشون بگم
RE: تو رو خدا کمکم کنید.....
سلام
خوب اگر قصدتون ازدواجه و شرایطش رو هم دارید از طریق خانواده اقدام کنید .
و بعد بقیه ی شناخت های لازم رو کسب کنید.
البته باید یک مقدار این احساساتتون رو کنترل کنید تا بتونید شناخت درستی کسب کنید و این احساسات چشم های شما رو روی حقایق نبنده.
RE: تو رو خدا کمکم کنید.....
من مسلما به ازدواج فکر می کنم اما همونطور که گفتم شرایطش رو در حال حاضر ندارم
و البته فکر می کنم ابتدا باید یه شناختی از طرف مقابل پیدا کنم تا بعد برسه به خواستگاری
من توی همین مرحله مشکل دارم
یعنی نمی دونم چه طوری به ایشون بگم که می خوام بیشتر باهاشون اشنا بشم اما برداشت بد نکنن
با اون وضعیتی که توی برخورد اول پیشومد اصلا توان جلو رفتن مجدد رو هم ندارم
تو رو خدا یکی بهم بگه چه طوری این کارو بکنم
RE: تو رو خدا کمکم کنید.....
سلام:72::
به تالار همدردی خوش آمدید..
برادر گرامی این همه هیجان شما ادم را به وجد میاره و احساس خوبی به انسان میده...
برادر خوبم اولین و مهمترین کار کنترل احساس خودتون هست...اول شما باید مثل یک مرد واقعی به همه این احساسات و هیجانات خود مسلط بشید و گرنه نه تنها نمی تونید قدمی پیش بذارید بلکه باز ممکن است کاری انجام دهید که مورد پسند نباشد و منجر شود رفتار شما در دید ان خانم سوی رفتار برداشت شود .کما اینکه اگر منم بودم بار اول کسی با شماره سراغم می امد اصلا اصلا نگاه هم بروش نمی کردم و تو لیست سیاه فکریم هست..
همین نشون میده که خانم مورد انتخاب شما احتمالا ( امیدوارم ) خانم پایبند اخلاقی هستند..
منتها من متوجه نشدم...شما آنقدر هیجان دارید که درست و کامل بیان نکردید..آیا شما در مورد ان خانم.خانواده .مذهب ...اخلاقیات...معاشرت.دوستانش. .تحقیق کرده اید؟
وقتی آقایی قصد پاپیش گذاشتن به نیت ازدواج دارد اولین قدم این است که خودش کاملا به اطمینان رسیده باشدووتمام سرگذشت ان خانم را تا حدی که می شود و مهم است استخراج کرده باشد بعد قدم جلو بگذارد..از نظر من این اولین قدم است ..
آیا شما این کار را کرده اید ؟نتیجه چه بود؟
قدم دوم اینکه شما حتما و حتما قبل از ارائه پیشنهاد ازدواج به یک خانم باید اول با خانواده خود مشورت کنید..حالا منظور من این نیست که انان پا پیش بگذارند.دنیای امروز اغلب اول خانم و اقا خودشان اشنا می شوند ولی از نظر من مهم است که از اولین صحبت هم خانواده شما در جریان اشنایی شما باشند هم خانواده دختر که خدای نکرده بعدها مشکلی رخ ندهد...و سو برداشت نشود...
نهایتا اگر همه چیز درست است..دو حالت دارد ..اگر در تحقیقات شما خانم جز خانواده هایی است که موافق آشنایی اول دختر و پسر نیستند باید اول خانواده شما با یک تلفن ساده اجازه ملاقات شما و دختر خانم را در هر مکانی که صلاح خانواده است بگیرند.این هم احترام به شخصیت دختر و خانواده وی است هم نهایتا احترام به خودتان و خانواده تان و شما با اجازه انان شروع به صحبت کنید..
اگر نه دختر از خانواده ایست که اجازه شروع صحبت در رابطه به ازدواج را به دختر خود داده است که خودتان محترمانه با اطلاع خانواده پا پیش بگذارید...
و از همان ابتدا از دختر خانم بخواهید برای احترام هم شده موضوع را با خانواده خود مطرح کند و وقتی خانواده ایشان اجازه دادند بسته به سنت هر دو خانواده ادامه مسیر را یا هم تعیین کنید..
حالا می ماند اینکه شما چطور با ایشان صحبت کنید...
هیچ کار سختی نیست.اگر تحقیق خوبی کرده باشید همه چیز راحت است...منتها باید با تحقیق باشد..
به نظر من هر خطا در بیانات بالا می تواند رابطه صحیح را خراب کند و باز بدبینی به بار بیاید..
حالا شما بگوید تا کجای مسیر بالا را رفته اید؟
سپس در یک فرصت مناسب ..کاملا با شخصیت از ایشان درخواست یک صحبت را بکنید ..اصلا هم نترسید..اصلا سخت نیست...برخی خانم ها مثل خود من !! ظاهرا جدی هستند ولی اگر صادق باشید می فهمند..البته خواهشا صادق باشید...:72:
البته این هم من نفهمیدم این شماره تلفن دادن مال چه زمانی بوده است؟شاید ایشان اصلا شما را یادش نباشد ...
چون معمولا خانم ها این اتفاقات را فراموش می کنند ..اگر یادشان نیست در جلسه اول تنها اطلاعاتی از خود بیان کنید..
اگر یادشان است که ابتدا مودبانه بیان کنید که چرا دفعه قبل انقدر عجولانه رفتار کردید و اکنون درخواست خود را منطقی بیان کنید...
ببینید طرز صحبت شما و صادق بودن شما خیلی مهم است..از توی چشمهای فرد خانمها خیلی خوب متوجه می شوند...پس صداقت پیشه کنید..دقت کنید شاید وی در محیط دانشگاه تمایلی به صحبت نداشته باشد ..اول از وی اجازه بگیرید و بگویید اگر مشکلی نیست صحبت کنیم اگر نه موافق نیستند بگویند چطور راحتند و آیا راحتند اول شما به خانواده وی بگویید..
باید ثابت کنید قصدتان ازدواج است..تا ان ذهنیت بد پاک شود..
البته موارد بالا نظر من است..حتما سایر دوستان بهتر راهنمایی خواهند کرد...
موفق باشید..:72:
RE: عشق یا هوس؛تو رو خدا کمکم کنید
بازهم از لطف تمامی دوستان تشکر می کنم
شاید عجیب باشه اما باید بگم خونواده ما طوری بار اومدن که به رسم حیا گفتن این مطالب توش اون هم تو سن من یه جور گستاخی حساب میشه
می دونم که این رسم اصلا رسم خوبی نیست اما کسی هم نتونسته این رسوم رو تا به حال زیر پا بذاره
علاوه بر این من سه برادر مجرد بزرگتر از خودم هم دارم که همگی شرایط ازواج رو دارن اما اقدام نمی کنن
و تاکید دیگه توی خونواده ما اینکه حتما باید اول بزرگترین برادر ازدواج کنه
با این شرایط من در حال حاضر نمی تونم چیزی رو با خونواده در میون بذارم
چون زمان زیادی از آشنایی من با این خانوم نمی گذره مسلما نمی تونم بگم که شناخت خوبی از ایشون دارم
اما حیا و رفتار شون باعث شده بهشون علاقمند بشم
به هر حال بازم از دوستان تشکر می کنم
و از مدیرهمدردی هم معذرت خواهی
خوشحال میشم بازهم نظرات تون رو بدونم