با مسئله ی بی کاری همسر چگونه برخورد کنم
سلام دوستان
من خواهرم یه مسئله براش پیش اومده، از این به بعد تا پایان تاپیکش، از نام کاربری من استفاده می کنه.
سلام به تمام دوستان همدردی.
راستش من الان 5 ماه عقد کردم، دو ماه هم دوران نامزدیمون طول کشید.
در دوران نامزدی، همسر به من گفتن:(( من به صورت قراردادی تویه یه شرکت کار می کنم، 12 سال سابقه کار دارم توی اون شرکت و سه ماه دیگه از قرار داد امسالم مونده، امکانش هست تمدید نکنن.))
از اونجائی که توی یه شرکت معتیر کار می کردند، من اصلاٌ این قضیه رو جدی نگرفتم، و کلاً یادم رفت با خونواده مطرح کنم.
گذشت و قرارداد تموم شد و تمدید نشد!!!!!!
الان ایشون هنوز بی کار هستن، خیلی با هم خدا رو شکر خوب هستیم و همدیگه رو دوست داریم، اما الان که 4 ماهه بی کارن، پدرم دائماً به من ایراد می گیرن، و می گن بش بگو زود بره سر کار!! هر چی می گم بابا خودش به من گفته بود اون اویل، فکر می کنن من دوروغ می گم.
دقیقاً سه روز پیش من بشون تذکر دادم که دنبال کار بگرده، بحثمون شد و گفت فکر می کنی من دنبال کار نیستم و خیلی ناراحت شد.
من نمی دونم چه عکس العملی باید نشون بدم در برابر بی کار بودنه ایشون؟آیا باید متذکر بشم یانه؟
خیلی خیلی ممنون می شم از اینکه منو راهنمائی کنین، من خیلی روی این موارد حساسم و روی کوچکترین حرفم هم فکر می کنم و بعد می گم.
RE: با مسئله ی بی کاری همسر چگونه برخورد کنم
leader_one محترم سلام
همسر شما مرد نازنینی است که از حساب احتمالات قبل از عقد با شما صحبت کرده است . حال این مسئله مهم است که شما چطور مسئله ی به این مهمی را در آن شرایط فاقد اهمیت قلمداد کردید و روی آن متمرکز نشدید ( احتمالا این بی توجهی در جای جای زندگی شما نسبت به مسائل مهم تکرار می شود و این مسئله در مورد شما بسیار مهم است و باید مورد بررسی جدی قرار بگیرد )
و در مورد همسرتان ایشان در نهایت صداقت و بسیار مسئولانه تصویری از احتمالاتی که امروز به یقین تبدیل شده است را با شما در میان گذاشته اند و این حرکت ایشان به هزار دلیل و از هزار جایگاه جای قدردانی دارد .
و اما
زمانی که همسر شما چنین مطلبی را عنوان کردند شما با بی توجهی خود در اصل به ایشان نشان داده اید که در پذیرش شرایط کاری ایشان در زمان آینده هستید !!
و امروز
رفتار شما تحت پذیرش و قبول صحبتهای پدر محترم نشان دهنده ی این مسئله است که شما نه تنها در پذیرش نیستید بلکه ایشان و توانایی های ایشان را هم باور ندارید .
حال بفرمائید همسر محترم شما
تلاش گر هستند و در جستجوی کار می باشند و خود نسبت به رفع این مشکل مسئولانه برخورد می کنند ؟!( اگر چنین است چه لزومی دارد که شما به روی ایشان بیاورید که ایشان بی کار هستند ؟!!!)
و آیا واقعا نیاز هست که شما به ایشان تلنگر بزنید آن هم در قالب حرف شنوی از پدر و نگرانی های ایشان ؟!!!!
و بعد یک توصیه
دوست من اگر پاسخ شما به قسمت اول سئوال بالا مثبت بود توجه داشته باشید که مسئله بیکاری در این مملکت تبدیل به یک اپیدمی مزمن شده است و برای رهایی از این مشکل شما می توانید به کمک پدر محترم برای ایشان زمینه های کاری را فراهم کنید نه اینکه این ضعف اجتماعی را به یک مشکل فردی تبدیل کنید و ایشان را آزار بدهید و متعاقبلا روابط خوب خودتان با ایشان را دچار اشکال کنید .
RE: با مسئله ی بی کاری همسر چگونه برخورد کنم
سلام دوست عزیز مردها نیازمند این هستند که همسرشون تاییدشون کنند نه سر کوفت بهشون بزنند
شوهر شما مرد کاری است چون 12 سال سابقه کار مدت کمی نیست و معلومه که ایشون مردی تلاشگر و آینده نگر هست
حالا که از این شرکت بیرونش کردند ایشون (چون تو اون شرکت یه شغل ثابت و دیگه احساس میکردند که همیشگی است و الان بیرونش کردند یه ضربه کوچیک روحی خوردند و نیازمند این هستند که یکی دستش را بگیره و اون کس کسی نیست جز همسرش که باید به اون اعتماد به نفس بده و او را امیدوار کند من شرط میبندم شما به او اعتماد به نفس بدید و او را به کار تشویق کنید و به او بفهمونید که شما میدانستید مردی که شغل آزاد داره هیچ وقت تو یه شغل ثابت نیست (منظورم اینکه به گفته آقای دکتر معظمی تو ده نمک گیر نکرده ) و تا آخر عمرش ممکنه چندین جور شغل عوض کنه و شما با همه این چیزها که میدانستید ایشون را پذیرفتید و دوستشان دارید زیرا ایشون را باور دارید و از توانایی های ایشون آگاهید
پس هرگز بهش سرکوفت و دیگران را به رخش نکش که با این کار نابودش میکنید
فقط بهش امید بدهید ایشون چون الان احساس مسئولیت میکنند و بیکار هم شدند همش تو فکر فرو میرند و این خیلی بده چون روز به روز اعتماد بنفسش پایین تر میاد و از لحاظ روحی آسیب میبینه و صبر و حوصله اش کم میشود
فقط امید بهش بدهید مطمئن باشید ایشون با این سابقه کاری که دارند حتما کار گیرشون میاد (مشکل مردها اینه فکر میکنند باید کار ثابت و تثبیت شده داشت که بشه زندگی کرد و دلایلش هم این است که از سن 8 سالگی که شروع یادگیری ضمیر ناخودآگاه ما انسان ها است والدین ما همش تو گوشمون خوندن که باید کار ثابت داشت و این در ذهن ما به یه باور تبدیل شده ولی نیاز به زمان داره که خودمان بتونیم درستش کنیم
بخاطر آن افکار نادرست است که شکست = مرگ تدریجی امروزه برای ما جوانان تبدیل شده
زیاد حرف زدم فقط کمی خواستم شما را آگاه کنم
یه سوال دارم شغل پدر شما چیست؟ این جور که حرف زدید من فکر میکنم پدر شما شغل دولتی داشته درسته؟
از قدیم گفتن که بیکاری بی عاری میاره و این فرآیند طی زمان طولانی برای یه شخص بیکار تبدیل میشه
ایشون دلیلی که کار گیرشون نمیاد اینه که فقط میخواند در تخصص خودشون کار گیرشون بیاد که امروزه با این اوضاع
بیکاری خیلی طول میکشه در تخصص خودت کار گیرت بیاد برای اینکه این باور که از قدیمی ها گفتند در شخص بیکار اثر نذاره باید خودشون را مشغول به یه کار کنند( هیچ کاری هم نباشه ولی کار بازاریابی هست که الان روزی نیست که شرکت های خصوصی بازاریاب نیاز نداشته باشند و حتی اگر بازاریاب حرفه ای هم نباشند وقتی بروند تو کار حرفه ای میشند و تا اونجایی که اطلاع دارم اگر تازه وارد باشند تو این کار حقوق 300 هزار تومان را در این کار صد در صد دارند و اگر حرفه ای بشند در این شغل حقوقی که از شرکت دریافت میکنند به 1 میلیون تومان هم میرسه و اگر خیلی حرفه ای بشند تو این کار میرند تو کار بازاریاب خارجی و صادرات و غیره که یه معامله سودش کم کم 6 میلیون است(البته باید تو کار بازاریابی هواسشون باشه که تو این کار بازاریابی بدهکارش نکنند چون این شرکت ها خیلی زرنگ تشریف دارند و اگر حواست نباشه میبینی 1 میلیون بده کار شدی ولی اگر بازاریابی نخواست پیک موتوری که هست اینم 300 هزار را در ماه داره و خطر و ریسکش هم خیلی پایین است و اگر بندازنش بیرون میره یه جای دیگه پیک موتوری ولی این یادتون نره که همین طور که به شغلی مشغول هستند که در تخصصشون نیست ولی به فکر شغلی باشند که در تخصصشان است چون واقعا حیف است ایشون که 12 سال سابقه کار دارند تو تخصصشون نباشند و به همه دوستان و آشنایان و حتی کسانی که تو شرکت قبلی با ایشون دوست بودند بسپارند که به فکر ایشون هم باشند و تا اونجایی که من خبر دارم وقتی به همه بگی که برات کار پیدا کنند مطمئن باش یکی بالاخره زنگ میزنه و میگی رفیق کار برات پیدا کردم پس اینکه میگند همه بیکارند دلیلش اینی بودن که گفتم البته این فقط یکی از دلایلش است و دلایل دیگری هم داره که به جامعه و غیره بر میگرده )و کلا حتی اگر کار گیرشون هم نمیاد تو خانه نباشند و بیرون باشند خیلی براشون بهتره و وقتی هم میایند خونه فقط همسرش است که میتونه او را به اوج امید و قدرت و سرشار از اعتماد بنفسش کنه یا اینقدر بهش چی بگه وگله و شکایت کنه و کم کم ضعیفش کنه و همون یه ذره اعتماد و باوری که از خودش داره را ازش بگیره و نابودش کنه
شما سعی کنید کمتر همسر خود را به خانه پدرتان ببرید چون اون نگاه های عجیب پدرتان و حرفهای سنگین مادرتان هم روی شما تاثیر میذاره و هم روی همسرتون و حتی ممکنه باعث بشه که شما همش با هسرتان دعوا کنید و اون احساس خوب همسرتون نسبت به شما از بین بره و اون کانون گرم خانواده تبدیل بشه به یه جای تاریک و تنفر زا
موفق و سر بلند باشید
در پناه حق پیش بروید
RE: با مسئله ی بی کاری همسر چگونه برخورد کنم
ممنون از دوستان که راهنمائی کردین.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ani
leader_one محترم سلام
همسر شما مرد نازنینی است که از حساب احتمالات قبل از عقد با شما صحبت کرده است . حال این مسئله مهم است که شما چطور مسئله ی به این مهمی را در آن شرایط فاقد اهمیت قلمداد کردید و روی آن متمرکز نشدید ( احتمالا این بی توجهی در جای جای زندگی شما نسبت به مسائل مهم تکرار می شود و این مسئله در مورد شما بسیار مهم است و باید مورد بررسی جدی قرار بگیرد )
همون طور که گفتم چون شرکتی که کار می کردند خیلی معتبر بود و ایشون سابقه کارشون زیاد بود، اصلاً فکر نمی کردم مسئله ی مهمی باشه! واقعاً اشتباه کردم. اما پدرم متاسفانه یه مقدار نسبت به ایشون بدبین شده و فکر می کنن خودشون می دونستن که قرار اخراج بشن، و به حرف های من اعتنائی ندارند و فکر می کنن به خاطر دفاع از ایشون من دروغ می گم!!
حال بفرمائید همسر محترم شما
تلاش گر هستند و در جستجوی کار می باشند و خود نسبت به رفع این مشکل مسئولانه برخورد می کنند ؟!( اگر چنین است چه لزومی دارد که شما به روی ایشان بیاورید که ایشان بی کار هستند ؟!!!)
واقعاً دارم می بینم تمام تلاشش رو می کنه، اما از اونجائی که قراره ما چند ماه دیگه ازدواج کنیم، می ترسم کار پیدا نکنن و پدرم با ازدواج مخالفت کنه!! یا این که پدرم با این دیدش با همسرم رفتار کنه و باعث ایجاد کدورت بشه!!!
RE: با مسئله ی بی کاری همسر چگونه برخورد کنم
ببخشید دوستانی که دارن Leader_one عزیز رو راهنمائی می کنن،
می شه بگین اگه همسر خودش به فکر سر کار رفتن نباشه چه عکس العملی باید نشون بدیم؟