میخواهم از نامزدم جدا شوم.
سلام
من و نامزدم مدت 4 سال است که عقد کرده ایم. مراسم خواستگاری و بله برون و تعیین مهریه و عقد ازدواج ما همه اش یک روز یا دو روز طول کشید. ما قبلا یکدیگر را نمیشناختیم و هیچ آشنایی با هم نداشتیم. قبل از او من یک دختر دیگر را میخواستم اما خانواده امم مخالفت کردند و با وعده ی پشتیبانی مالی مرا راضی کردند که با این دختر یعنی نامزد فعلیم ازدواج کنم. بعد از مدتی من متوجه شدم که ما با هم تفاهم نداریم راستش او مرا خیلی دوست دارد و به هیچ وجه حاضر نیست از من جدا شود اما من به چند دلیل میخواهم از او جدا شوم یک اینکه باهوش نیست و به سختی یک مطلب را یاد میگرد هوشیار و زیرک نیست من با خیلی از افراد مقایسه اش کرده ام اما آنها باهوشتر بودند به این خاطر از صحبت کردن با او هیچ لذتی نمیبرم و زود خسته میشوم و حتی گاهی از دستش عصبانی میشوم و از نفهمیش به ستوه می آیم. دوم اینکه از ظاهرش خوشم نمی آید. همیشه حسرت داشتن یک همسر زیبا و فهمیده را میخورم.
سال گذشته خواستم او را طلاق بدهم اما خانواده اش مانع شدند و مرا تهدید کردند که اگر را طلاق بدهم مرا خواهند کشت هرکدام از اقوامش به نحوی مرا تهدید کردند که میکشیم میزنیم چنین میکنیم و چنان میکنیم خودش هم میگوید من نمیتوانم بعد از طلاق حرف مردم را تحمل کنم و خودم را میکشم. این گذشت تا اینکه همین یک ماه پیش دوباره اختلافات من و نامزدم شدت گرفت و من تصمیم گرفته ام که هر طور شده از او جدا شوم و برای اینکه از تهدیدات خانواده نامزدم در امان بمانم میخواهم او را رها کنم تا خودش دادخواست طلاق بدهد اما خانواده اش نمیگذارند دادخواست طلاق بدهد و میگویند بگذار او خودش یعنی من اول اقدام کنم. میخواهم نظر شما اساتید گرامی را در مورد تصمیمم بدانم. آیا من تصمیم درستی گرفته ام؟ آیا کاری بهتر از آن میتوانم انجام دهم؟
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
با سلام
ببخشید که رک میگم ولی این کار شما چیزی جز نامردی نیست.. موقع خاستگاری و عقد که دست و پای شما رو نبسته بودن پس چرا قبول کردید؟؟؟ شما که هوش خودتون رو بالاتر از نامزدتون میدونید چرا موقع خاستگاری به عقلتون رجوع نکردید تا ایشون رو بهتر بشناسید؟؟؟... با خودتون هیچ فکر کردین که دارید با زندگیه یه انسان بازی میکنید؟؟؟؟
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
من از رک گویی شما بدم خوشم می اید چون خودم هم ادم رک گویی هستم. ا
خب اون زمان من جوان بودم و خام بودم و کله ام داغ بود تجربه قبلی هم نداشتم پدر و مادرم هم راهنمای خوبی برای من نبودند چون من بیشتر روی دانش و تجربه اونا حساب می کردم.
من فکر میکنم که شما منظورتون اینه که به این زندگی مشترک ادامه بدم یا اینکه سعی کنم اصلاحش کنم البته این هم یه راهه که باید بیشتر در موردش فکر کنم.
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط abuzar141592
سلام
من و نامزدم مدت 4 سال است که عقد کرده ایم.
چرا تا الان ازدواج نكرديد؟؟
میخواهم او را رها کنم تا خودش دادخواست طلاق بدهد اما خانواده اش نمیگذارند دادخواست طلاق بدهد و میگویند بگذار او خودش یعنی من اول اقدام کنم. میخواهم نظر شما اساتید گرامی را در مورد تصمیمم بدانم. آیا من تصمیم درستی گرفته ام؟ آیا کاری بهتر از آن میتوانم انجام دهم؟
اين كار اصلا صحيح نيست...دور از انسانيت و انصافه كه اين دختر بيچاره رو اين طور بچزوني!!!تا به حال فكر كرديد كه گناه اون دختر توي اين نقشه شما و خانوادتون چي بوده؟خانواده شما براي منصرف كردنتون از ازدواج با دختر مورد علاقتون رفتن سراغ اين دختر از همه جا بيخبر...اين نامرديه!!
در ضمن سنجيدن سطح هوش يه نفر به همين راحتي ها نيست كه من و شما بتونيم انجام بديم تست هاي خاصي ميخواد ازمون هاي خاصي ميخواد...
در مورد زيبايي ظاهري هم شما مگر روز اول ايشون رو نديدي؟؟چرا اون موقع متوجه ظاهرش نشدي؟؟
دو دليلي كه نوشتي بيشتر يه بهونه است تا دليلي منطقي!!
خدا اخر و عاقبت همه مارو به خير كنه!!
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
ببخشید اون در اون پست بالایی یک کلمه اضافی تایپ کردم منظورم این بود که من از رک گویی شما خوشم می آید.
در ضمن من تهدید به خودکشی نامزدم جدی نیست این فقط یه حربه برای منصرف کردن منه چون قبلا هم برای هدف دیگری چنین تهدیدی کرده بود ولی عملی نکرد من مطمئنم که او خودشو نمیکشه. در هر حال از پاسخگویی شما ممنونم
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
سلام....
به تالار همدردی خوش آمدید....
برادر گرامی مطلبی که شما بیان می کند از دو جنبه به نظر من قابل بررسی ست...
اول چون من خودم خانم هستم از دیدگاه یک خانم....
* اون خانم چند سال دارند؟
ببینید از دید اون خانم و خانواده شان که البته به نظر من هم تهدیدات آنها عملی نیست و بیشتر جنبه ترساندن شماست چون به هر حال مملکت قانون دارد و طلاق هم حق قانونی هریک از زوجین ولی ما همه انسانیم ..آیا شما هیچ به آینده این خانم فکر کرده اید؟
دوست من 4 سال مدت کمی نیست؟آن هم عقد کرده...اینکه تا کنون رابطه را به صورت عقدی ادامه داده اید خودش خطای بزرگ خانواده هر دو طرف است..
شما با این کار به خانم لطمه جبران ناپذیری می زنید و آینده ایشان را خدشه دار می کنید؟چقدر در این تصمیم به آینده طرف مقابلتان فکر کرده اید...؟
از دید شما اگر بخواهیم بررسی کنیم...شما چند سال دارید؟
ببین دوست من شما ذکر کردید که با قول حمایت مالی دختر مورد علاقه خود را رها کردید همین موضوع میزان پایبندی شما به مورد اول رو زیر سوال می بره....انتخاب همسر با معیارهای ناپایدار و عدم انتخاب صحیح که بر پایه منطق و معیارهای نوشته شده باشه و همین طور مراسم و انتخاب عجولانه به نظر من ثمره ای جز دلزدگی نداره برادر من ..دقیقا جایی که شما روی اون ایستاده اید....
اشتباهات شما و خانوداه:
-عدم معیار مناسب برای انتخاب همسر
- گوش سپردن به انتخاب دیگران بدون تحقیقات لازم و تنها بر پایه حمایت مالی که معیاری ناپایداره و دستخوش زمان.
-برگزاری مراسم به صورت فوری..
-عدم شناخت دقیق خانم قبل عقد
-طولانی کردن زمان عقد با وجود مشکلات موجود
-در نهایت عدم توجه به آینده ایشان و بهانه هایی که قابل برطرف کردن هستند..
-فکر به طلاق بدون رفتن سایر راهها
دوست من زندگی و آینده انسان ها اصلا و ابدا شوخی نیست..شما زن زیبا و فهمیده می خواستید خب به قول غزاله جان چطور از اول متوجه زیبا نبودن وی نشده اید که هر چند من معتقدم اگر ایشان از لحاظ درک و ... در حد لازم بودند شما هیچ زمان ظاهر نا زیبایش را نمی دیدید...
سیرت زیبا همیشه برتر بوده و هست...
و البته من فکر می کند که خانم هم مهارت لازم در جذب شما نداشته اند چون خداوند در گوهر وجودی هر زنی هنرهایی ذاتی برای جذب همسرش قرار داده که اگر خانم مهارت لازم را بکار ببره حتما در جذب همسرش موفق میشه ..و البته شما هم به نوعی..
من فکر می کنم شما معیارهای خودرا قبل از هر تصمیمی مجددا بنویسید و با معیارهایی که در خانم کنونیتان می بینید بسنجید.و سبک سنگین کنید و اگر دوست دارید برای ما هم بگویید.و در کنار اون به خصوصیات مثبت همسرتان هم اشاره کنید خصوصیاتی که موجب شده شما 4 سال عقد بمانید..و باز برای ما بگویید که چه فکر می کنید..
به نظر من ابتدا صبر لازمه و در نهایت بررسی همه جوانب رابطه و در نهایت حتی اگر تصمیم به هر راهی هست از یک مشاور حضوری به همراه همسرتان حتما استفاده کنید...
موفق باشید.
سارا:72:
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
[align=justify]ضمن تشکر از شما دوست گرامی
ایشان 21سال دارد و من 28 سال دارم من میتوانستم پیش از این عروسی کنم اما مهمترین دلیلی که تاکنون نامزد مانده ایم عدم علاقه من به ایشان است. اگر خانواده ایشان مانع نمیشدند ما همان سال اول از هم جدا میشدیم و به 4 سای نمیکشید.
به عقیده من دوران نامزدی دوران شناخت طرفین است و فلسفه بوجود آمدن دوران نامزدی این است که طرفین به این مهم برسند که آیا میتوانند یک عمر زیر یک سقف با هم زندگی کنند یا نه، و من از همان سال اول به این نتیجه رسیدم که ادامه زندگی مشترک ما اشتباه است. اما به دلیل ممانعت خانواده دختره نتوانستیم از هم جدا شویم.
طلاق که پایان زندگی نیست او هم میتواند برای خود شوهر مناسب تر از من پیدا کند. شوهری که او را دوست داشته باشد.
بله، همانطور که شما فرمودید من از ابتدا معیارهای منطقی برای ازدواج نداشتم. اما به هر حال این اتفاق اکنون رخ داده است و زمان به عقب باز نمیگردد. چاره چیست؟ آیا من باید با این زندگی بدون عشق و علاقه بسازم و بسوزم؟ آیا راه حل دیگری بجز طلاق وجود دارد؟ راستش یکی از راه هایی که بجز طلاق به ذهن من میرسید پیدا کردن یک دوست مؤنث بود که این راه را هم امتحان کردم اما دوستم هم بعدا بدلیل اینکه ابروی خودش را در خطر میدید از ادامه راه منصرف شد.
همچنین همانطور که فرمودید اگر ایشان از لحاظ مهارتهای دیگر غنی بودند من به زیبایی ظاهریش زیاد اهمیتی نمیدانم اما این مسئله هم هست که او هیچ هنری ندارد که من به آن دل خوش کنم.
درست است که من از ابتدا اشتباه کردم و خانواده من و خانواده نامزدم هم در این اشتباه سهیم هستند اما حالا باید چکار کنم؟
معیارهای من و خواسته من از یک همسر خوب، زیبایی ظاهری، درک و فهم در حد مناسب و شادبودن و پر انرژی بودن است که این موارد را در نامزدم نمیبینم.
سپاس از راهنمایی شما.[/align]
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
سلام و درود.
چرا اینقدر افکارتون منفیه؟ چرا روی اشکالات ایشون فکر میکنید؟ یعنی همسر شما هیچ خوبی و امتیازی ندارد؟ غیر ممکنه!
به نظرم هیچ تلاشی برای ایجاد این معیار هایی که ذکر کردید در ایشان نکردید.همچنین هیچ کوششی برای آفرینش عشق و علاقه در این مدت نکرده اید.
شما فقط روی افکار منفی خودتون و ایرادات جزئی و کلی ایشان تاکید دارید.
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط abuzar141592
[align=justify]ضمن تشکر از شما دوست گرامی
ایشان 21سال دارد و من 28 سال دارم من میتوانستم پیش از این عروسی کنم اما مهمترین دلیلی که تاکنون نامزد مانده ایم عدم علاقه من به ایشان است. اگر خانواده ایشان مانع نمیشدند ما همان سال اول از هم جدا میشدیم و به 4 سای نمیکشید.
به عقیده من دوران نامزدی دوران شناخت طرفین است و فلسفه بوجود آمدن دوران نامزدی این است که طرفین به این مهم برسند که آیا میتوانند یک عمر زیر یک سقف با هم زندگی کنند یا نه، و من از همان سال اول به این نتیجه رسیدم که ادامه زندگی مشترک ما اشتباه است. اما به دلیل ممانعت خانواده دختره نتوانستیم از هم جدا شویم.
طلاق که پایان زندگی نیست او هم میتواند برای خود شوهر مناسب تر از من پیدا کند. شوهری که او را دوست داشته باشد.
بله، همانطور که شما فرمودید من از ابتدا معیارهای منطقی برای ازدواج نداشتم. اما به هر حال این اتفاق اکنون رخ داده است و زمان به عقب باز نمیگردد. چاره چیست؟ آیا من باید با این زندگی بدون عشق و علاقه بسازم و بسوزم؟ آیا راه حل دیگری بجز طلاق وجود دارد؟ راستش یکی از راه هایی که بجز طلاق به ذهن من میرسید پیدا کردن یک دوست مؤنث بود که این راه را هم امتحان کردم اما دوستم هم بعدا بدلیل اینکه ابروی خودش را در خطر میدید از ادامه راه منصرف شد.
همچنین همانطور که فرمودید اگر ایشان از لحاظ مهارتهای دیگر غنی بودند من به زیبایی ظاهریش زیاد اهمیتی نمیدانم اما این مسئله هم هست که او هیچ هنری ندارد که من به آن دل خوش کنم.
درست است که من از ابتدا اشتباه کردم و خانواده من و خانواده نامزدم هم در این اشتباه سهیم هستند اما حالا باید چکار کنم؟
معیارهای من و خواسته من از یک همسر خوب، زیبایی ظاهری، درک و فهم در حد مناسب و شادبودن و پر انرژی بودن است که این موارد را در نامزدم نمیبینم.
سپاس از راهنمایی شما.[/align]
يا پيغمبر....:163:قلبم به درد اومد از اين همه بي وجداني و نامردي...:320:
فكرش رو كردي اگه كسي با خواهر خودت اين بازي رو ميكرد چه به روزش مياوردي؟؟:81:
RE: میخواهم از نامزدم جدا شوم.
چیکار کنم دوستش ندارم. البته نکات مثبتی هم دازه این که منو دوست داره . و وفاداره. اما اینا به چه درد من میخوره وقتی دوستش نداشته باشم؟
من به خواهرم چیکار دارم. خواهرم اگه با شوهرش سازگاره با هم کنار بیان وگرنه از هم جدا بشت زندگی بدون عشق دوجانیه بی فایده است.