این زندگی رو میشه ادامه داد؟

شوهرم مرد حساسی منم همینطور, ولی در طول یک سال زندگی مشترکمون تا حالا همیشه از من خواسته که من حساسیتهای اون را در نظر بگیرم در اغلب موارد میگه تو اشتباه فکر میکنی این کار باید اینطوری باشه اون کار باید اونطوری باشه.یه اختلاف اساسی که با هم داریم سر خانواده هاست با بعضی از اعضای خانواده من اختلاف اعتقادی وسیاسی داره وقتی جایی دعوت میشیم اگه اونا هم باشن نمی یاد میگم تو اون جمع کسای دیگه ای هم هست که با اونها سرگرم بشی قبول نمیکنه وبرای رفتار تک تک اون جمع ایراد میزاره .من میگم به خاطر من یک ساعت رو تحمل کن منم دوست دارم کنار شوهرم در جمع خانوادم باشم اون وقت میگه عشق من رو نسبت به خودت شرطی نکن و تو از دوست داشتن من سو استفاده می کنی. به همه ایراد میگیره چون انتظار داره همه مطابق انتظارات و علائق او رفتار کنند. سر این موارد خیلی با هم جر وبحث کردیم گفته اگه یک بار دیگه سر رفت وامد با من بحث کنی طلاقت میدم من اینجوری هستم وحاضر نیستم هیچ رفتار و اعتقادم رو به خاطر تو عوض کنم انتخاب با خودت.در ضمن همیشه به من میگه تو همسر خیلی خوبی هستی نه خوب عالی ولی حاضر نیست به خاطر این همسر خوب از یه فکر ونظرش دوری کنه. شما رو به خدا کمکم کنید من چی کار کنم ایا من اشتباه میکنم؟ در ضمن من با خانواده ی همسرم رابطه خیلی خوبی دارم.

با سلام خواهر گرامي
ببخشيد
ولي زندگي را نمي‌توان خيلي كوچك و محدود به اين كرد چون همسرم به اين مهماني و غيره نمي‌آيد مي‌شود ادامه داد يا نه
زندگي فراتر از اينهاست
به نظر من هر كسي در انديشه خودش محترم است حالا اگر او ناراحت است چرا به مهماني مي‌رويد.
لزومي هم ندارد.
بايد او را آزاد بگذاريد
به نظر من او شما را دوست دارد بسيار هم دوست دارد.
اين مسئله حاشيه‌اي را به مسئله اصلي تبديل نكنيد و طلاق را نقل گفتگوهايتان قرار ندهيد.
خواهر من هر كسي هم كه با شما زندگي كند طرز فكري دارد
بايد راهي پيدا كنيد كه مشكل را حل كند نه اين كه ناپسندترين حلال خدا يعني طلاق را پيش روي خود قرار دهيد
شما مشكلي نداريد ولي بايد اين مسئله را حل كنيد از راه درست نه ناپسند.
خواهر گرامي شما هم به خاطر شوهرتان كوتاه بيايد
رفت و آمدها اختياري است نه اينكه شرطي باشد
يكجانبه رفتار نكنيد جر و بحثها را كم كنيد
جر و بحثها موجهاي دريا هستند خروشان و تخريب كننده آرام مي‌شوند ولي به چه بهايي
به تعادل برسيد و به زندگيتان فرصت رشد و نمو دهيد حالا به خاطر فلاني و فلاني زندگيتان را نپاشانيد.
برادرتان وم

سلام به تو دوست عزیز
ببین میخواستم یه چیزی بهت بگم. نگذار به خاطر هر چیزی اسم طلاق توی خونت و زندگیت برده بشه .حرمتها را حفظ کن. مردها بی حرمت تر از ما هستند و به این حرفها عادت می کنن.در کل با نظر آقای وم موافقم. زندگی خیلی با ارزش تر از این حرفهاست. ولی تو هم حق داری. توقعی از شوهرت داری.به نظر من زیاد بهش نشان نده که برات مهمه. اون فهمیده که تو حساسی.بیشتر لج میکنه. صبر کن بر اثر مرور زمان وقتی ببینه تو هم اون برات مهمتر از دیدن اقوامت به راه میاد مردا دوست دارن حرف حرف خودشون باشه البته در ظاهر. اگر ببینن تو حساس نیستی .بیخیال میشن.
زندگی رو راحت بگیر.این تجربه من. ببخشید خیلی خودمونی حرف زدم دوست عزیزم

با سلام

دوست عزيز من كه متن شما و جوابهاي دوستان رو خوندم فكر كردم بد نباشه منم نظرم رو بگم . اول اينكه به نظر من خواسته شما درسته و در تاييد صحبت دوستان به نظر من هم زندگي با ارزش تر از اينه كه با اين مشكلات جزيي بخواد خراب بشه . اما راستش با راه حله آقاي وم اصلا موافق نيستم . چرا كه ايشون فقط از شما مي خوان كه اين موضوع رو تحمل كنيد و من مطمئنم كه تنها تحمل كردن ممكنه در زمان كوتاهي جواب بده اما در بلند مدت نه . بلكه شايد باعث بشه همسرتون از شما بخواد به خاطر اون از بعضي ديگه از انتظاراتتون هم بگذريد .
اما با ساني در مورد اينكه زياد در اين مورد حساسيت نشون ندي موافقم . شايد در اين باره بهتر باشه با يه مشاور صحبت كني .

ofogعزيزم سلام
به جمع دوستانت خوش اومدي
ولي عزيزم به نظر من اصلا عنوان خوبي رو براي طرح مشكلت انتخاب نكردي يعني وقتي ادم يه تاپيك رو با اين عنوان ميبينه منتظر خوندن يه مشكل حاد و لاينحله . هنوز خيلي زوده كه بخواي به مشكلت با اين ديد نگاه كني.
ميدوني دختر خوب توي زندگي مشكلاتي وجود داره كه با كمي حوصله و درايت ميشه ساده حلشون كرد . يه چرخي تو تالار بزن ببين همين دوستهاي هم تالاريت با چه مشكلات ريز و درشتي توي زندگيشون دست به گريبونند و چه جوري دارن براي حل مسائلشون تلاش ميكنن اونوقت متوجه ميشي كه براي مشكلي كه توي زندگي داري و تجربه كوتاهت در زندگي مشكلت هنوز هزار راه نرفته تا فكر كردن به اونجايي كه از الان تو فكرشي وجود داره.
عزيز دلم خوشبختانه اونطوري كه از خوندن پستت استنباط كردم همسرت دوستت داره و تو ميتوني با درايت و سياست از اين امتياز بزرگ براي بدست اوردن خواسته هاي منطقيت استفاده كني.
بلاخره بين اعضاي خانوادت كساني هستند كه همسرت از مصاحبت اونها لذت ميبره ميتوني از ارتباط با اين افراد شروع كني .
معمولا اقايون هميشه نيازمند تاييد و احترامند فكر ميكنم چون همسرت بدليل اعتقادات خاص و متضادي كه با اعضائ خانوادت داره اين حس تاييد و احترام رو از اونها نمي گيره و به همين دليل از جمعشون دوري ميكنه سعي كن زمينه هاي مشتركي بين اونها پيدا كني و در اجتماعات خانوادگي بحث رو به سمتي سوق بدي كه دو گروه با هم تفاهم دارن اين هم ميتونه براي تقويت ارتباط موثر باشه
موفق باشي

با سلام وتشکر از دوستان عزیزم به خاطر راهنمائیهاتون, یه مشکله دیگه ای که دارم وقتی شوهرم عصبانی میشه بددهنترین مرد دنیا میشه رفتاری که از زمان کودکی ازش متنفر بودم.چند بار بعد از اینکه آروم شده ازش خواستم که بد دهنی نکنه و ازش خواستم به عنوان یه ادم تحصیل کرده این الفاظ زشت رو به زبان نیاره چون هر بار که بد دهنی میکنه اون عزت و احترامی که پیشم داره کم کم , کم میشه( در ضمن وقتی تو جمع این کار رو میکنه من از خجلت اب میشم وقتی هم شاره میکنم یه کم به عصابت مسلط باش میگه برای من تعیین تکلیف نکن من هر چی دلم بخواد میگم چه کسی ناراحت بشه چه نه). گاها به زبون میاره که کار زشتی میکنه ولی متاسفانه دوباره وقتی یه مشکل کوچک چیش میاد شروع میکنه. البته ایشون از اونجایی که خیلی حساس با کوچکترین کار بر خلاف میلش ناراحت میشه و عصبانی میشه و این مشکل رو تقریبا چند روز یکبار داریم. نمیدونم چه کار باید کرد که این رفتار زشت ترک کنه؟ وقتی هم که زیاد پیله میکنم میگه این که عیب نیست من که به ناموس مردم چپ نگاه نمیکنم همیشه به فکر خونه و زندگیمم و تمام این کارها رو که یه مرد باید بکنه برا خودش امتیاز میدونه و هر وقت به یه کارش اعتراض میکنم ( خیلی ملایم نه به تندی) زود اینارو مطرح میکنه و میگه بابا ولمون کن مثل اینکه خوشی زده زیر دلت اگه منم مثل مردهای دیگه این کار میکردم اون کار میکردم خوب بود.در یه کلام میگه من تو همه چیز عقل کلم وهر کاری که فکر کنم درسته انجام میدم و تو خودت بکشی هم من اینم که هستم.

سلام
با هم بسازيد گذشت كنيد كه اين كار بهتر از هر جنگ و دعوايي است.
با تشكر برادرتان وم

سلام عزیزم
چرا این قدر سخت می گیری ، خوب بنده خدا لابد یک رفتارهایی رو نمی تونه تحمل کنه، چرا الکی زندگی تو تبدیل می کنی به جهنم و بحث و دعوا. یک جوری برخورد کن که شوهرت احساس تنهایی نکنه. اگه از کسی خوشش نمی یاد خوب نمی یاد دیگه نمی تونه تحملش کنه. لابد یک کارهایی می کنن که این قدر زده شده . خوب بیشتر سعی کن با اونایی رفت و امد کنید که نه شما و نه همسرتون باهاشون مشکلی ندارن. با خانواده همسرت هم الهی شکر مشکلی نداری . به زندگیت بچسپ به شوهرت بچسپ. براش ارزش قائل باش و ازش بخواه که چرا از فلانی بدش می یاد اگر منطقی بود قبول کن و اگر هم نبود بیخیال باش. با خنده و عشق ورزیدن زندگی خودتو شیرینتر کن. موفق باشی

همسران باید در تمامی لحظات به خاطر هم در کنار هم باشند
شوهر شما کمی زیادی حساسه

با صحبتهای لیدا موافقم این مشکلی که شما دارید متاسفانه یکی از نزدیکان من دچارشه و هنوز هم مشکلش حل نشده ولی حداقل به این نتیجه رسیده که نباید خیلی هم در مقابل شوهرش کوتاه بیاد چون وقتی سکوت می کنه یا اهمیت نمیده شوهرش وقیحانه تر و پررو تر از دفعه قبل برخورد بدتر و بغرنجتری انجام میده خیلی مشتاقم ببینم که شما چی جور می تونید با این مشکلتون کنار بیایید و حلش می کنید تا شاید این عزیز مهربان منهم بتونه همون کار رو بکنه و مشکلش رو حل کنه
در پناه حق