راهنمایی تصمیم گیری ازدواج

سلام من یه دختر22 هستم یه آقایی که یه سال ازم بزرگتره مدتهاس به من پیشنهاد ازدواج داده ، من اون اوایل با قاطعیت کامل میگفتم نه . ولی با اصرارای زیادش مردد شدم . میدونین، داشتم مشکلات بقیه رو می خوندم که نوشته بودین اگه خیلی اصرار میکنه و میگه من ، اون چیزی که ازش دم میزنه عشق نیست . اون اوایل میگفت من و فقط خودش مهم بود. میگفت باید بشه . باید!!!!!قبول کنی . یه مدت که گذشت منم که گفته بودم نه . یه کم هم براش توضیح داده بودم که چرا میگم نه .ولی باز قانع نشد .یه مدت طولانی نزدیک به دو سال گذشت و اون باز اصرار میکرد و منم همون جواب قبلی . میترسیدم که اون چیزی که اون بهش میگه عشق ، فقط یه احساس زود گذر باشه که بعد ازدواج تموم شه. این مدت اتفاقای زیادی افتاد و اون نا آگاهانه اذیتم کرد ، از نظر روحی خیلی اذیت شدم!! اون حالا انگار عاقل تر شده میگه ببخشید اشتباه کردم . میگه نمی فهمیدم چه کار میکنم !! دیگه کاری بهم نداره ولی باز هم چنان رو حرفش هست و میگه میخوام .من نمی تونم به همین سادگی گذشته رو یادم بره و بهش اعتماد کنم!! کارایی که کرده از رو سادگی و بچه گی کرده میدونم.ولی...
من نمی دونم میشه بهش اعتماد کرد یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟ به حسش؟؟ به مونده گاریش؟؟؟ میخوام کمک کنید.بهم بگید چه کار کنم ؟؟ چه جوری باید بفهمم؟؟؟

سلام

خيلي مبهم نوشتي...نگفتي چه طور تورو باهات اشنا شده؟

استارت اشنايي شما توي چه سني زده شده؟

چرا جوابت منفي بوده و هست؟خانوادت در جريان نيستن؟

چه طور تورو ناخواسته اذيت كرده؟اگه ناخواسته بوده چرا داره عذر خواهي ميكنه و .....

اينها بايد روشن بشه...

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط heart sore

من نمی دونم میشه بهش اعتماد کرد یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟ به حسش؟؟ به مونده گاریش؟؟؟ میخوام کمک کنید.بهم بگید چه کار کنم ؟؟ چه جوری باید بفهمم؟؟؟

---

Heart-Sore عزیز
به تالار همدردی خوش اومدی.

بنظر میرسه ملاکهای ازدواج رو برا خودتون تعیین نکردید. همچنین شناخت تون از این آقا کامل نشده باشه. با یه سری اتفاقات و یا اصرار طرف مقابلتون نمیشه این انتخاب رو انجام داد.
به نظر خودتون چطور میشه به کسی اعتماد کرد؟ چه ملاکهائی برا اعتماد دارید؟
تا اینجای کار که شما پاسخ منفی داده اید ، چه مواردی باعث این پاسخ منفی شده؟
اگه ملاک ومعیار دارید به اونها اهمیت بدید ، صرف اصرار شخص دلیل خوبی برا پاسخ مثبت نیست.
بهرحال مراقب باشید در فرایند انتخاب همسر بدون بررسی، دقت و اندیشه و از روی احساس صرف تصمیم نگیرید.
ضمنا امیدوارم هر چه زودتر پسوند نام کاربیتون رو با یه مفهوم مثبت جایگزین کنید:72:

تو دانشگاه!
3 سای پیش اومد بهم گفت.
من یه سری ملاک دارم که بعضی از اونایی رو که مهم هستن رو نداره . میدونین از کارایی که کرده به نظرم میاد هنوز آمادگی ازدواج رو نداره . یه سری کارای بچه گونه که اون موقع اصلا متوجه نبود چه کار میکنه. مثلا سر کلاسام ، همیشه ، همه جا بود . میدونین این نبود که فقط باشه ، با رفتاراش ، با حرفاش ، همه متوجه میشدن . کارای بچه گونه ای که من عذاب میکشیدم و نمی تونستم کاری کنم یا تو اون موقعیت چیزی بگم بهش چون مجبور بودم اون لحظه چیزی نگم که اوضاع بدتر بشه ، یه کاری بکنه که جلو بقیه بد بشه . همه فهمیده بودن ، رفتارش آزارم میداد.
حالا میگه من اون موقع نمی فهمیدم چه کار میکنم یه عشق کور!!! میگه الان متوجه شدم . معذرت خواهی میکنه ولی من که این رفتارا رو ازش دیدم ، چه جوری بهش اعتماد کنم.
آره در جریانن. خودش باهاشون حرف زده. تلفنی!!
اونا میگن ظاهراً بد نیست.
اعتماد؟؟ اینکه بدونم واقعا دوست داشتنش عمیقه!! اینکه منو فقط برا پر کردن تنهاییش نخواد!! آخه تو خونوادش خیلی احساس تنهایی میکنه!!
آدمی باشه که بتونم بهش تکیه کنم. اون سعی کرده که اون طور که من میخوام باشه ،مثلاً بهش گفتم زود عصبانی میشی سعی کرده که اینطور نباشه ،درست بشه . ولی من یه آدم پخته تر ، آگاه تر میخوام . اون سعی کرده ولی اونی نشده که من میخوام .
همه ی این شکا دلیل مخالفتمه. احساس میکنم هنوز کار داره تا بخواد یه زندگی رو تشکیل بده،
میخوام بدونم من باید چه کار کنم؟؟ آشنایی بیشتر مساویه با امیدواری بیشتر اون .چون من اون اولا جوابشم نمیدادم ، اصلا برا م مهم نبود حالا اگه بگم آشنایی بیشتر که دیگه ...!!!
اون هنوز امیدواره ، منم یه کم نسبت بهش احساس دارم . دوست دارم بیشتر آشنا بشم باهاش ولی نمیشه .
موقعیت های بهتر دارم ولی همش مقایسه میکنم با این . از یه چیز دیگه هم میترسم اینکه اون حساس باشه یا یه حس مالکیت داشته باشه نسبت به من . تو دانشگاه گاهی اوقات میشد که حساسیت نشون بده . میترسم محدودم کنه.
چطور باید بفهمم؟؟ چه برخوردی باید کنم؟؟ احساسمو چه کار کنم؟؟ اصلا چه کار کنم؟؟

خواهر گرامی به نظر بنده شما دچار تردید و دو دلی شدید
بهترین راه اینه که بر اساس عقل و منطق جلو برید.
اینطور که شما توضیح دادید به نظر میرسه اون پسر واقعا به پختگی کامل برای ازدواج نرسیده
باید ببیندید ایا واقعا اون عاشق شما هستش یا فکر میکنه عاشق شماس
یه حس واقعی هرگز نمیزاره معشوقش آزار ببینه.
اگر آزاراش بچگی بوده پس حسش هم در همون دوران بچگی شکل گرفته و ناقصه چون درک درستی نداشته.
به هر حال امیدوارم اگاهانه و عاقلانه تصمیم بگیرید

انشالله موفق باشید

سلام
ممنون اما میشه یه کم ریزتر. یه کم جزیی تر بگید. من واقعا نمی دونم چطور؟؟
آره دچار تردید شدم ولی چه کار کنم رفع بشه. چه کار کنم که بتونم بفهمم؟؟
دوستان کمک کنید، لطفاً!!!

سلام heart sore

ببینید وقتی وارد رابطه ای شده ایم یا می خواهیم با کسی آشنا شویم باید به طبقه بندی ملاک ها بپردازیم.

آیا من فردی را دوست دارم که جدی باشد،،مسئولیت قبول کند،،با ادب باشد،، بتوانم به آن تکیه کنم

خب این ملاک من است... باید دید طرف مقابل چگونه است؟

جدی است....می توان بدان تکیه کرد،،، در نظر داشته باش تو باید کسی را انتخاب کنی که در حال حاضر ملاک های تو را دارد نه اینکه امیدوار باشی در آینده تغییر کند.


زیرا تغییرات در فردی که عاشق ماست می توان نشات گرفته:: از جاذبه ما... تلاش برای رسیدن ما..و شیفتگی کوتاه مدت بوده و پایدار نباشد.

اما مهم تر از همه ابتدا باید خودت و ویژگی های وجودیت را بشناسی.

اگر تو فردی هستی پرجنب و جوش که می خواهی همسر آینده ات مانند پدر برایت باشد ولو بدون شرط و شروط تو را قبول کند و ایراد نگیرد
نباید بدنبال فردی باشی که بسیار جدی و منظبت و جزئی نگر است..نباید بدنبال فردی باشی که در خانواده ای سخت گیر بوده

بنابراین شناخت خود لازمه شناخت و اعتماد به دیگری است

نقل قول:

---

آره دچار تردید شدم ولی چه کار کنم رفع بشه. چه کار کنم که بتونم بفهمم؟؟

---

تنها به آمید تغییر فردی در آینده با او وارد زندگی مشتر نشو.

موفق باشی:72: