حال بد از مشاهده خيانت ها
حال خوشي ندارم...از اينكه ميبينم بين ادمهايي زندگي ميكنم كه حرمت كانون خانواده و زندگي متاهلي بقيه براشون اهميتي نداره...به خدا بايد خجالت بكشيم...شرم داره...وقتي يه حيوون جفتش رو انتخاب ميكنه تمام حيووناي ديگه دور اون جفت رو خط ميكشن...اما ما ادما...يه خانم با يه اقاي متاهل...يه اقا با يه خانم متاهل...اين سراشيبي رو تا كجا ميخوايم ادامه بديم؟؟
اشرف مخلوقات داره به كجا ميرسه؟؟
من نگرانم...نگران زندگي و همسر عزيزم...نگرانم كه نكنه يكي از اين افراد سر راه زندگي اروم من پيدا بشه...نكنه وقتي جشن تولد بچه ام رو جشن ميگيرم همسرم با يه دوست معمولي در حال گشت و گذار باشه؟؟
متاسفم از بيخيالي و نامردي هم جنسان خودم...
متاسفم:316:
خدا همه مارو به راه راست هدايت كنه و حرمت خونه و خونواده رو يه بار ديگه به همه بفهمونه:323:
RE: حال و و احوال ياران همدردي (2)
سلام
اما اين فقط يك بخش از پازل مشكلي هست كه به آن اشاره كرديد.
اينجا يك مثلث معيوب وجود دارد. كه هر يك از سه زاويه آن بخشي از مشكل را به وجود مي آورند. (البته در اكثر اوقات اين سه سهم مساوي نيست. يعني نقص يك زاويه يا دو زاويه ممكن است بيشتر باشد.)
يعني:
يك زن
يك شوهر
و خانم سومي كه وارد مي شود.
فرمولهاي مختلفي مي توان نوشت مثلا:
1 - زن طرد كننده، مرد احساسي، خانم سوم جذب كننده.
2 - زن جذب كننده، مرد تنوع خواه جنسي، خانم سوم ساده لوح
3 - زن ساده، مرد فريب كار، زن ساده لوح
4 - زن غافل، مرد مهرطلب، زن فريب كار
و شايد بتوان صدها فرمول از اين دست نوشت.
تازه اين براي ساده سازي هست. وگرنه غير از اين 3 نفر متغيرهاي ديگري هم مثل خانواده ها، اعتقادات، فرهنگ،عادات، موقعيت ها و بيماري ها و ... را هم اگر اضافه كنيم مي توان n تا فرمول ديگر نوشت.
خلاصه:
ساده سازي هر مشكلي از جمله خيانت آقايون ، كمك كننده نيست، بلكه ممكن است چشم پوشي از ريشه مشكل باشد.
مثالي از يك خانواده كه شوهر با يك خانم ارتباط برقرار كرده بود مطرح مي كنم كه از مراجعينم هستند.
خانمي ساده و پرجنب و جوش و هيجان گاه و بيگاه از يكي از دوستان صميمي اش صحبت به عمل مي آورد كه: چه رقصي دارد و چه اندامي، وقتي او مي خواند ديوارها هم ساكت مي مونند. خوش مشرب هست و بهترين دوستم هست. خدا كنه شوهري پيدا كنه كه بهش بياد.
آقا پس از مدتها كم كم كنجكاو ميشه و تحريك و مي گويد:
مثل اينكه شما رفت و آمدتون به اندازه تعريف و تمجيدهاتون نيست.
و بعد مدتي اين زن و شوهر رفت و آمدهايي با خانم سوم پيدا مي كنند.
آقا تمايلات قوي داشته و كنترل كمي بر تكانه هاي احساسي. همچنين جذاب بوده. كم كم به بهانه هاي مختلف ارتباط شكل مي گيرد و مشكلاتي كه خودتون بهتر مي توانيد حدس بزنيد....
در مورد فوق مي توانيد سهم هر 3 اين افراد را در مشكل ببينيم. اگرچه ممكن است سهم بعضي ها خيلي كم و بعضي ها خيلي زياد باشد.
========
پاورقي:
اين پست و پست قبل و پستهاي در اين مورد منتقل خواهد شد.
RE: حال و و احوال ياران همدردي (2)
اين چرخه معيوب و ...به هر حال سر خانمي كه با هزار اميد و ارزو با يه پسر ازدواج كرده و زندگي ارومي هم دارن(ولو با وجود مشكلات كم و بيش...) خراب ميشه...به شخصه اگه خدايي نكرده روزي چنين زن يا دختري سر راهم سبز بشن بدون هيچ عذاب وجداني از روي كره زمين محوش ميكنم طوري كه انگار اصلا وجود نداشته!!!!!:324:
RE: حال و و احوال ياران همدردي (2)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط gh.sana
اين چرخه معيوب و ...به هر حال سر خانمي كه با هزار اميد و ارزو با يه پسر ازدواج كرده و زندگي ارومي هم دارن(ولو با وجود مشكلات كم و بيش...) خراب ميشه...به شخصه اگه خدايي نكرده روزي چنين زن يا دختري سر راهم سبز بشن بدون هيچ عذاب وجداني از روي كره زمين محوش ميكنم طوري كه انگار اصلا وجود نداشته!!!!!:324:
غزاله جان یه کم کوتاه بیا ،محوش میکنم یعنی چی؟
قتل؟:163::163::163:
بی خیال بابا
RE: حال بد از مشاهده خيانت ها
عنوان تغيير يافت. تا خدايي نكرده دلبندتون سكته نزنه:311:
RE: حال بد از مشاهده خيانت ها
جدی جدی هیچ راهی وجود نداره؟ یعنی نمی شه یه کاری کرد حداقل یه مقدار جلوی این خیانت ها گرفته بشه؟
من نمی دونم چرا واسه بچه دزدی تو اینهمه مجازات های سنگین وجود داره ،ولی برای شوهر دزدی هیچ مجازاتی نیست:163:
RE: حال بد از مشاهده خيانت ها
من با راه حل هاي ديگران كاري ندارم اما راه حل خودم رو قبلا براي دلبندم شرح دادم...:163:
جناب مدير ممنون كه عنوان رو تغيير دادين:72:
بعضي افراد امنيت فكري رو از زندگي سايرين ميگيرن...اخه نميشه كه علاوه بر نقش هاي پر مسئوليتي كه خانم ها در زندگي دارن نقش مامور حفاظتي رو هم بازي كنن تا مبادا يه خانم تازه از راه رسيده...دير بياد و زود بخواد بره...:324:
خب گل مريم من به عنوان يه خانم متاهل كه جونمو براي شوهرم ميدم اگه بفهمم كسي فريبش داده و ...خلاصه داره تالاپي ميفته توي زندگي من چي كار بايد بكنم؟؟
مني كه تمام حواسم به زندگي ام بوده و كوتاهي نكردم(يا اگر هم جايي كم گذاشتم صد در صد لايق كنار گذاشته شدن و ... نبودم)
همه اينها مثاله ها...دلبند من اصلا اهل اين حرفها نيست اولا به خاطر علاقه اش به من دوما هم از ترس جونش:311: