حس بد , سردرگمی...اشتباه گذشته! کمکم کنید..
سلام دوستان.
سلام.دختری 22 ساله هستم و مجرد.مدتیه از ناراحتی روحی ناشی از عذاب وجدان اشتباهاتم در گذشته رنج میبرم.
نمیدونم نیازی هست که اشتباهاتم رو مو به مو تعریف کنم یا نه ولی با همه ی اینها در فشار روحی و روانی بسر می برم.
میخوام بدونم تا چه حد میشه با همسر آینده صادق بود؟آیا باید تمام اشتباهات گذشته رو براش گفت؟آیا این کار مفید هستش؟
راستش من تو سن ازدواج هستم و میخوام بدونم که اگه همسر آینده ام از گذشته ی من ازم پرسید باید باهاش روراست باشم؟
خیلی روراستی رو دوست دارم ولی میترسم با تعریف اشتباهاتم نسبت به من دلسرد بشه و در ادامه ی زندگی کلی مشکل پیش بیاد...از طرفی میترسم اگه روراست نباشم یه روز خودش پی به اشتباهاتم ببره و ...خیلی میترسم.
و اما اشتباه(اشتباهات) من!
من یه بار تو سن 17 سالگی با یه پسری آشنا شدم(اینترنتی)و عکسمو بهش نشون دادم(سر و صورت بدون حجاب)
یه بار هم همین پارسال این اتفاق برام تکرار شد
ولی قضیه این دومیه فرق میکرد چون فکر میکردم قراره با هم ازدواج کنیم..ولی نشد.
به هرحال عذاب وجدان داره خفم میکنه..احساس میکنم خیانت کردم در حق کسی که قراره بعدا وارد زندگیم بشه..چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چطوری با خودم کنار بیام..چی بهش بگم؟
توروخدا کمکم کنین..دارم پیر میشم
راستی در مورد مشکلی که نوشتم یادم رفت بگم که رابطه دوم من 4 سال طول کشید و طی این مدت رابطه تلفنی داشتیم.(فقط تلفنی و نه بیشتر)
رابطه ای که شاید بشه اسمشو رابطه دوستی گذاشت همین آخری بود..
RE: حس بد , سردرگمی...اشتباه گذشته! کمکم کنید..
سلام عزیزم
خوش اومدی
شما عکستو فقط نشون دادی یا اینکه اون اشخاص امکان داره بازم عکس شما رو داشته باشن؟
کسانی که باهاشون دوست شدی شما رو کامل میشناسن؟میتونن دسترسی بهتون داشته باشن هر وقت خواستن؟چه حضوری یا تلفن.آدرسی چیزی ازتون دارن؟
لازمه بیشتر توضیح بدین در مورد اطلاعاتی که اونا ازتون دارن
در ضمن اگه دوستان قبلیتون سو نیت نداشته باشن نسبت به شما،یا اینکه تا حالا مزاحمتی نداشتن و خودشون با اتمام رابطتون موافق بودن زیاد جای نگرانی نداره:72:
RE: حس بد , سردرگمی...اشتباه گذشته! کمکم کنید..
سلام.ممنونم
اون اولی عکسمو براش ایمیل کردم..ولی نزدیک 5 سال از اون قضیه میگذره و تا حالا اتفاقی نیفتاده..البته موقعی که میخواستم اینکارو کنم ازش قول گرفتم که اگه یه وقت تصمیم گرفتیم از هم جدا شیم کاری با عکسم نداشته باشه و اونو پاک کنه.اون هم قبول کرد و حتی موقع خداحافظی با اینکه مایل به جدا شدنمون نبود حرفی از عکس نزد و به قولی تهدیدم نکرد.من با این آقا پسر تو یه فروم آشنا شدم که برادرم هم اونجا بود.نمیدونم اشتباه یا درست ولی اونموقع بهش گفتم که برادر من تو این فروم فلانی هستش.اون اول جاخورد.چون با برادرم تو فروم دوست بود و هر از چند گاهی میتینگ خارج از نت هم میذاشتن.ولی پسر لجبازی به نظر نمیرسید و از برادرم هم خیلی حساب میبرد و اهل درست کردن دردسر نبود.
و اما رابطه دومی من عکسمو نشونش دادم ولی میشد سیوش کنه.همون لحظه ازش خواستم سیو نکنه و اونم قبول کرد.پسر بدذاتی نبود.ما توافقی جدا شدیم و البته اصرار اون برای این جدایی بیشتر بود.بعد مدتی(تقریبا 2 ماه)حالم خیلی بد شد.فشار روحی داشت دیوونم میکرد.مجبور شدم یه بار دیگه بهش اس ام اس بدم.بهش گفتم حالم بده و دلیلشم گفتم.اونم گفت مطمئن باشم که عکسمو سیو نکرده.دیگه رابطه مون تموم شد.ما زیاد از هم نمیدونستیم و اطلاعات محرمانه و مهمی راجب هم نداشتیم.
در هردومورد ارتباط اولش اینترنتی بوده و بعد تلفنی.اولی 5 ماه طول کشید و دومی 4 سال.در هر دومورد هم شهر محل سکونتمون یکی نبود.
RE: حس بد , سردرگمی...اشتباه گذشته! کمکم کنید..
کسی نمیخواد کمک کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:302::325:
RE: حس بد , سردرگمی...اشتباه گذشته! کمکم کنید..
اولش كه اين تاپيك رو خوندم فكر كردم قراره از روابط دوستي (:163:)گذشته ات يا خدايي نكرده رابطه جنسي ات بنويسي!!!
اولا كه هر ادمي ممكنه اشتباه بكنه تو هم در عالم بچگي يه عكسي به يكي دادي و حالا بعد از 5 سال هيچ اتفاقي هم نيفتاده...پس نبايد بيخودي واسه خودت مشكل بتراشي...
در مورد دوم هم اشتباهت اين بوده كه حساسيتت رو نسبت به عكست به اون اقا هم فهموندي و راه تهديد و احيانا باج گيري رو براش باز كردي...اما مطمئن باش هيچ اتفاقي نميفته...
به خواستگارت هم ميتوني خيلي راحت و ريلكس (نه طوري كه غيرت طرف بيدار بشه و بزنه همه چي رو خراب كنه) همه چي رو بگي...كاري كه تو انجام دادي در حد عكس العملت نبوده تعجب ميكنم كه چرا اين قدر نگراني...شايد هم ما همه چي رو نميدونيم!؟!؟
كسي به خاطر اينكه 5 سال پي عكسي به كسي داده اعدام نشده و نخواهد شد!!
RE: حس بد , سردرگمی...اشتباه گذشته! کمکم کنید..
غزاله جان
شاید دلیل ترسش اینه که یا از خانواده مذهبیه یا اینکه اصلا اینجور چیزا رو خانواده ش قبول نمیکنن
در ضمن
فکر نکنم به ریسکش بیارزه که به خواستگارش بگه
شاید خواستگارش مذهبی باشه
یا غیرتی
و نتونه تحمل کنه
علاوه بر اون ممکنه بدبین بشه و شک کنه که جز عکس چیزای دیگه هم بوده
یا خواستگارشو از دست میده
یا اگه ازدواج کنه همسرش همش بهش شک میکنه و مشکل ایجاد میشه سر هیچ و پوچ
حالا که بعد از 5 سال اصلا خبری هم ازت نگرفته دوست اولیت حتما از این به بعد هم دردسر ایجاد نمیکنه
دومی هم که اصلا عکستو نداره
هر دو هم تو شهر دیگه ای هستن
لزومی نداره نگران باشی
جز راست نباید گفت*****هر راست نشاید گفت:72:
RE: حس بد , سردرگمی...اشتباه گذشته! کمکم کنید..
درسته..خانواده ی من روی موضوع عکس حساسن...من تازه درسمو تموم کردم و قبلش به این شدت استرس نداشتم.نمیدونم یهو چی شد.با هر خواستگاری که میاد دلم آشوب میشه.حرف مهتاب خانم رو قبول دارم ولی میترسم بعد یه مدت همه چی لو بره..اونوقت چی؟
اصلا همه اینا به کنار...با خودم چطوری کنار بیام.نمیشه یک عمر رو با اضطراب سپری کرد.نمیدونم شاید تا اونموقع حالم بهتر شه ولی اگه نشد چی؟این اضطراب من کاملا توی رفتارم داره خودشو نشون میده..ولی همه فکر میکنن طبیعیه .حرفمو به هیشکی نمیتونم بگم..خیلی سخته تحملش.چیکار کنم.
RE: حس بد , سردرگمی...اشتباه گذشته! کمکم کنید..
نقل قول:
نوشته اصلی توسط lvlahtab
فکر نکنم به ریسکش بیارزه که به خواستگارش بگه
شاید خواستگارش مذهبی باشه
یا غیرتی
و نتونه تحمل کنه
علاوه بر اون ممکنه بدبین بشه و شک کنه که جز عکس چیزای دیگه هم بوده
یا خواستگارشو از دست میده
یا اگه ازدواج کنه همسرش همش بهش شک میکنه و مشکل ایجاد میشه سر هیچ و پوچ:72:
:104::104::104::104::104::104::104:
سلام
اين موارد بيشتر مربوط به وسواس فكري ميشه كه با مراجعه حضوري به يك روانشناس باليني مي توانيد حلش كنيد.
ربطي به عكس و ازدواج و از اين حرفها ندارد.
البته اين طبيعي هست كه ما هر فعاليتي بكنيم احتمالا با پيامد آن رفتارها مواجه خواهيم شد. اما در مورد شما اينطور كه توضيح داديد مشكل حادي نيست.
اين روزها كپي و سيو كردن يك عكس در اينترنت كار مشكلي نيست.
ممكن است شما عضو يك فروم باشي و عكست را آنجا گذاشته باشي يا در پروفايلت در ياهو عكست را قرار بدهي و بعضي ها ذخيره كنند.
در ضمن مراجع گرامي ، شما با اين ميزان اضطراب و حساسيت بايد سعي كنيد اين مسائل را براي خودتون تكرار نكنيد. شما تجربه اول را مجددا تكراري كردي. پيشهاد مي دهم از اين بعد در اين موارد احتياط كنيد. و در موارد گذشته هم نگران نباشيد.
:305:
RE: حس بد , سردرگمی...اشتباه گذشته! کمکم کنید..
ببین خواهر من ، مگه اشتباه تو چقدر بزرگ بوده که بخوای اصلا نگرانش باشی یا حتی عذاب وجدان داشته باشی ،اتفاقا نه تنها دختر خوبی هستی تازه خیلی هم پاکی که از یه ارتباط تلفنی ناچیز عذاب وجدان داری (البته اگه تو همون ارتباط فقط دوست بوده باشین و فراتر نرفته باشین)
در مورد عکس هم که اصلا نگرانی وجود نداره ، الان که ملت خودشون عکساشونو میذارن تو پروفایلشون ،تازه اونم چه عکسای بی حجابی و اینا ،یه سر به فیس بوک بزنین به عمق فاجه پی ببرین!
اصولا رابطه حدود داره،حدودشم یا با توجه به دین و ایمون طرف تعیین میشه یا پایبنیدیش به اخلاقیات،
در مورد گفتنش یا نگفتنش به خواستگار:بابا جان خود اسلام داره میگه لزومی نداره بگین ، باز ما کاسه داغ تر از اش میشیم واسمشو میذاریم صداقت ،همینکه از کارت پشیمونی کافیه که صداشو در نیاری .
RE: حس بد , سردرگمی...اشتباه گذشته! کمکم کنید..
فکر کردم چه فجایعی اتفاق افتاده!!!! :311:
اصــــــــــــلاً فکرشم نکن ، (با توجه به این که تهدیدی هم برات اتفاق نیفتاده می گم) لزومی
هم به گفتن نداره چون شما کاری نکردی که نیازی به گفتن داشته باشه.
به قول یه جمله ای توی همین سایت: " نگرانید مردم در مورد شما چه فکری می کنند،
به احتمال زیاد مردم اصلاً در مورد شما فکر نمی کنند "!!! کسی اونقدر بیکار نیست که
بخواد برای شما دردسر درست کنه تا شما هم نگران بشی که اگه همسرم بفهمه
چی می شه! :72: :72: :72: