-
از همه چیز خستم
سلام دوستان خوبم. من در مورد فرزندم بسیار دچار مشکل هستم بسیار بیشتر از بسیار. به طوری که خودم به شدت عصبی شدم. حتی دچار خود زنی شدم.:302: و حتی زندگی زناشوییم و هم تحت تاثیر قرار داده در بخش کودکان نمی تونم سوالم و مطرح کنم کجا باید بنویسم؟ راهنماییم کنید لطفا.
-
RE: از همه چیز خستم
سیسیلی عزیز
نیاز به توضیح بیشتری هست ، مسئله چیه ؟ چه رفتار و عملکردی از سوی فرزندت برات مشکل ساز شده ؟
-
RE: از همه چیز خستم
سلام فرشته مهربون. و همه دوستان. من یک پسر 4 ساله دارم بسیار لجباز است حرفم و گوش نمی ده وقتی مخالف میلش عمل می کنم یا چیزی رو بخواد و من بهش ندم در و به دیوار می کوبه من و می زنه دیگران و می زنه سلام نمی کنه در حالت عادی بچه خوبیه اما وقتی قاطی می کنه واقعا دیوانه می شه دیگه هیچ کس و هیچ راهکاری حریفش نمی شه مشاور رفتم خیلی راهکار داده و من عمل کردم اما فایده نداره تا حالا چندین بار مهدی که گذاشتمش من و خواسته و تذکر داده اما من واقعا حریف رفتارهاش نمی شم و از این بد تر اینه که همسرم همه مشکلات و بر سر من خراب می کنه و می گه این بچه هر چی بشه تو کردی باور کنید من خیلی براش وقت می ذارم شاید باورتون نشه پسرم وقتی دوسال و نیمش بود 9 تا سوره قران و 7 تا شعر اصول الدین و دعای فرج و.. حفظ بود اما الان حاظر نیست هیچ کدوم و بخونه و وقتی هم که راضی بشه بخونه می بینم همه رو فراموش کرده:302: وقتی یه جا می ریم و حرف من و گوش نمی ده و شوهرم همه چیز و سر من می کوبه دیونه می شم . من ادم صبوری بودم وتوی صبوری تقریبا زبانزد بودم اما حالا عصبی شدم چند روز پیش وقتی مهد پسرم من و خواست و هشدار داد که اگه به کاراش ادامه بده دیگه مهد نیارینش اومدم خونه انقدر خودم زدم اونقدر گریه کردم که خدا می دونه فکر میکنید رفتار همسرم چی بود بهم خندید و مسخرم کرد و گفت بچس مهم نیست این مهد نشد یه مهد دیگه یا اصلا مهد نمی ذاریمش . من واقعا دست تنها این بچه رو بزرگ کردم مادر خودم مرحوم شده پسرم از کنترل من خارج شده و من به شدت از نوجوونی و جوونیش می ترسم:302: کمکم کنید خواهش می کنم:316:
-
RE: از همه چیز خستم
سلام عزیزم
چند تا سوال دارم
رفتار شما و شوهرت در مقابل بچه چطور هست؟ زیاد بحث و مشاجره دارین؟
محیط خانه شما به اندازه کافی آرام هست؟
پسرتون را چطوری تنبیه می کنید؟ آیا تشویش هم میشود؟
آیا پسر شما تا گریه میکند نیازش را برآورده میکنید؟
آیا در تربیت و چگونگی رفتار با پسرتون با شوهرتون هماهنگی دارید یا هر دو ساز مخالف میزنید؟
آیا پسر شما بازیهای کامپیوتری دارد از چه نوع؟ هوشی یا خشن؟
لطفا به اینها جواب بدین تا ایشالا چاره ای اندیشیده بشه.
-
RE: از همه چیز خستم
سلام دوست عزیزو مرسی که وقت گذاشتی.
رفتار شما و شوهرت در مقابل بچه چطور هست؟ زیاد بحث و مشاجره دارین؟
محیط خانه شما به اندازه کافی آرام هست؟
بله خانه ما ارامش داره اما نه کافی چون بالاخره گاهی من و همسرم با هم بحثمون می شه در جای گفتم که همسرم تازگیها دست بزن پیدا کرده می گه تو رو اروم بزنم بهتر از اینه که داد و بیداد کنیم و حسین (پسرمون) بفهمه. البته حسین به شدت از به من حساسه مثلا چند روز پیشا من زمین خوردم او داد می زد من زمین و می کشم که تو زمین خوردی من ال می کنم و بل می کنم که تو زمین خوردی.
پسرتون را چطوری تنبیه می کنید؟ آیا تشویش هم میشود؟
در تبیه پسرم همسرم با ارامش و نهایت داد زدن تنبیه می کنه اما من گاهی به قدر عصبی می شم که تنبیه بدنی هم می کنم منتها اروم / 90% مواقع روی دست یا پا اما 10% هم به صورتش البته اروم می زنم:163: بله تشویق هم تا دلتون بخواد می شه.:227:
آیا پسر شما تا گریه میکند نیازش را برآورده میکنید؟
آیا در تربیت و چگونگی رفتار با پسرتون با شوهرتون هماهنگی دارید یا هر دو ساز مخالف میزنید؟
بله کاملا هماهنگیم. اگرم مشکلی باشه بین خودمونه.
نه اصلا این طور نیست همیشه بهش می گم هر وقت مودب و در نهایت ارامش خواستت و گفتی بهت می دم در غیر این صورت می بینی ساعتهاس داره گریه می کنه و داد می زنه اما من چیزی بهش نمی دم.
آیا پسر شما بازیهای کامپیوتری دارد از چه نوع؟ هوشی یا خشن؟
نه. فقط یه سی دی ارین داره که در واقع اموزش ابتدایی ریاضی و علوم و رنگها و گرما و سرما و ... است.
-
RE: از همه چیز خستم
برای تست بیش فعالی نزد روانشناس بالینی ببریدش .
ضمن اینکه بعضی رفتارهای سن چهار سالگی را به نظرم طبیعیه که داره و البته نیازه که بیشتر مطالعه کنی در مورد ویژگیهای رشد در سنین مختلف و رفتار طبیعی را از غیر طبیعی جدا کنی و متناسب باهاش رفتار کنید .
.
-
RE: از همه چیز خستم
سلام دوست عزیز
به نظر من به جای خود زنی و عصانی شدن سعی کنید کتابهای روانشناسی کودک رو بیشتر بخونید و همسرتون رو هم بیشتر وارد تربیت کودکتان کنید بالاخره اونم پسره و به پدرش بیشتر احتیاج داره.
آیا لزومی داره که کودک شما در این سن حتما بتونه سوره های قرآن رو بخونه؟ شاید خوندن اینها براش سخته و یا چون نمیفهمشون و یا آهنگین(مث شعرهای کودکانه) نیستند دیگه تمایلی به این کار نداره. شاید هم شما ازش خواستین جلوی دیگران بخونه.
اکثر بچه ها وقتی حتی بهشون میگیم یه شعر جلوی دیگران بخونن نمی تونن، مضطرب می شن و یا خجالت میکشن. بهتره هر شعری و یا هر چیزی هر چند کوتاه میخونه تشویقش کنید. بیشتر براش کتاب بخرید و خودتون براش بخونید بعد که کتاب رو یاد گرفت با همدیگه شعرهاشو بخونید.
کودک شما خیلی به شما علاقمنده. با کمک همین علاقه پیش برید. شاد باشید:72:
-
RE: از همه چیز خستم
سلام عزیزم
ممنونم از اینکه به طور کامل سوالام جواب دادی
اولین مشکل شما که حتما حتما باید حل بشه نحوه تنبیه شما و شوهرتون هست " نهایت داد زدن تنبیه می کنه اما من گاهی به قدر عصبی می شم که تنبیه بدنی هم می کنم" به شوهرتون بگید دیگه به هیچ عنوان موقع تنبیه کردن داد نزنه چون داد زدن یکی از عوامل اصلی عصبی شدن بچه هست. بچه ای که هنوز سلولهای عصبی اون به قدر کافی رشد پیدا نکردن چطوری باید داد زدن یک مرد بالغ را تحمل کنه و این باعث عصبی شدنش میشه و برای آینده خودش هم مخرب هست و یاد میگیره که هر چیزی را با داد زدن به دست بیاورد و اما در مورد خودتون تا پسرتون کوچکترین کار خوب را انجام داد براش دست بزنید و تشویقش کنید. باهاش بازی کنید و بزارید در بازی نقش ایفا کنه مثل مامان بازی . در بازی بچه ها میشه به خیلی چیزها پی برد .تا میتونید او را در آغوش بگیرید. و اکیدا از داد زدن خودداری بشه.تو خونتون همیشه یک موسیقی ملایم خوانده بشه.با بچتون یه بازی را شروع کنید مثلا بگو مامان بیا امروز من و تو با هم مسابقه بدیم ببینیم کی میتونه داد نزنه و ساکتتر باشه و فقط بازی کنه هر کی برنده شد جایزش یه خوردنی خوشمزش.
-
RE: از همه چیز خستم
سلام به همه دوستان
چیزای که می خوام الان بنویسم ربطی به مشکل قبلیم نداره اما حس کردم اینجا مخصوص منه و می تونم هر چی که دلم خواست و بنویسم. مشکل پسرم هنوز حل نشده دارم می برمش مشاوره و فعلا هر دو تحت درمان مشاور هستیم اما ای کاش همسرم قبول می کرد بیاد مشاور یا لااقل تغییری در رفتار و گفتارش ایجاد کنه. می دونید من هر سال چند بار خانواده همسرم و دعوت می کنم که یکی از این دعوتها در ماه مبارک رمضان هست حدود 18 نفرن و من تنها از اینا پذیرایی می کنم حتی گاهی ظرفها رو هم تنها می شویم گاهی به همسرم اعتراض می کنم چرا وقتی من براشون ارزش قایل می شم و دعوتشون می کنم یکیشون به روی خودش نمیاره که باید اونا هم ما رو دعوت کنن چرا واسه من وظیفه شده که باید دعوت کنم؟ تازگیا همسرم نوعی رفتار جدید با من پیش گرفته مثلا می گه تو بی لیاقتی یا می گه تو دعوتت بالاخص در ماه رمضان به خاطر خدا نیست اگه به خاطر خدا باشه نباید توقع دعوت داشته باشی گاهی می گه تو منت می ذاری در حالی که من فقط توقع دعوت دارم اونم نه در مقابل هر بار دعوت من بلکه حداقل هر 3-4 بار که میان یه بارم دعوت کنن. همسرم هیچ کدوم از مهمونیایی که من دادم به یادش نمی مونه اما کافیه فلان سال یکی از خواهراش ما رو دعوت کرده باشه همیشه اونو به رخ من می کشه. اشتباهات مامانش به چشمش نمیاد مثلا ماه رمضان پارسال ما کلا 2 بار رفتیم خونه مادر شوهرم وقتی ما رفتیم یه افطاری ساده و خالی بی شام بود اما بار دوم که برادر شوهرم و دعوت کرده بود و ما هم به خاطر اونا رفته بودیم هم شام و هم افطار اونم حسابی. می گه تو ناراحت شدی برو بگو من ناراحت نمی شم. و چندین بارم شده که ناراحت شده از کاراشون و به من گفته خودت بگو من نمی گم. البته بحث من در ارتباط با فامیل شوهر نیست می دونم این موضوعات باید در جای دیگه نوشته بشه مشکل من در مورد خود شوهرمه که برای من ارزش قایل نیست حتی گاهی وقتی پسرم با من بد رفتار می کنه با طعنه می گه حقته چون بی لیاقتی. یا یه بار موقع بد مینتون بازی کردن توی پارک پاشته کفشم شکست:311: جلوی همه گفت دلم خنک شد حقته. بی دلیل هم گفت که جاریم بهش گفت یعنی چی چرا دلت خنک شد مگه چیکارت کرده؟
امشب خیلی دلم گرفته از کاراش و حرفاش خوبیهای من و نمی بینه همش سر کوفت همش مقایسه با دیگران ای خدا خیلی خستم
شما فکر کنید تنهایی برنامه ریزی یه مهونی و بکنید و خرید کنید زحمت بکشید اخرش از یاد شوهرتون بره و بگه تو برکت و از خونه من بردی چون نمی ذاری مهون بیاد:302: خستم خدا خستم.
-
RE: از همه چیز خستم
سلام عزیزم
حدس میزدم که با شوهرت مشکل داشته باشی چون بچه ها به دلایل همین درگیریها عصبی میشن .ببین عزیزم تا زمانی که تو و شوهرت به آرامش نرسیده باشی و مشکلاتتون رو حل نکنید هیچ مشاوره ای در پسرت موثر نیست بهترین مشاور خودت هستی سعی کن سوئ تفاهمها رو از بین ببری و از خانواده شوهرت توقع نداشته باش که دعوتتون کنن چون هر کسی دیگه باشه فکر میکنه که شما به خاطر دعوتی که قراره بشی مهمونی میدی. اگر آینده پسرت رو دوست داری حتما جو خانواده ات را آرام کن چون اگر این وضع ادامه پیدا کنه شرایط روحی پسرت بدتر میشه و اول از همه خودت با شوهرت برو مشاور.