ثبات در رفتار همسر اينده

با سلام
خدمت مشاور عزيز مدتي است از يك خانم خواستگاري رسمي كردم و با اجازه خانواده هامون قرار شد كه بيشتر با هم اشنا بشيم و بعد جواب بدن تو اين فاصله6 ماهه ما بارها در مورد مسايل مختلف صحبت كرديم و به توافقاتي هم دست پيدا كرديم و قرار شد كه به خانواده هامون هم اعلام كنيم ولي متاسفانه ايشون در لحظه اخر پشيمون ميشدن و بهانه اي ميتراشيدن كه به عقب بيفته اين اتفاق 5 بار افتاد و من هر بار موافقت كردم و به ايشون فشار وارد نكردم البته در اين مورد باهاشون صحبت كردم و دليل پشيموني ايشون رو پرسيدم كه اوايل موضوع شناخت بيشتر و يقين در مورد انتخاب را مطرح كردن ولي در اخرين بار گفتن نميتونن تصميم بگيرن سخته براشون نه ميتونن جواب منفي بهم بدن نه جواب مثبت. ميگن دوستم دارن ولي عاشقم نيستن و يعضي وقتا از نظر عاطفي و علاقه به من تو شرايط خوبي هستن و بعضي وقتا علاقشون فروكش ميكنه و بي تفاوت ميشن به هر حال با توجه به اين اوصاف من چون به اين نتيجه رسيدم نميتونم قهرمان زندگي ايشون باشم و به طور كامل نتوستم نظرشو جلب كنم. چون اگه اينطور بود بايد تا الان موفق ميشدم و ترديد ايشون به خاطر اينه كه نتوستن منو به صورت كامل قبول كنن بهتر موضوع منتفي بشه و اين موضوع رو هم مطرح كردم ولي ايشون به نوعي پشيمون شده و ميگه من اشتباه فكر ميكنم و منو قبول داره. ايا با توجه به عدم ثبات در تصميم گيري ايشون و همچنين عدم ثبات عاطفي ادامه دادن اين موضوع و ازدواج با ايشون درسته و اين ترديد و بي ثباتي دوباره در زنگي اينده تكرار نميشن؟ و از طرفي ايشون ادم ايده الگرايي هستند و به قول خودشون از خيلي از معيارهاشون به خاطر من گذشتن ايا اين معيارهايي كه الان ايشون ميگن ازشون گذشتن فردا دوباره براشون مهم نميشن؟ به عنوان مثال ايشون يه مقطع تحصيلي از من بالاتره و فوق ليسانسه كه در مورد همين مدرك در ابتدا گفتن برام مهم نيست ولي بعدا چندين بار از من خواستن كه بايد ادامه تحصيل بدم و براشون خيلي مهمه چقدر ميشه به حرفاي الان ايشون كه و در زماني كه من خواستم قضيه منتفي بشه ميشه حساب كرد؟ وكلا ايا اين رفتار طبيعي هست اگه اره تا چه حد؟ ممنون از اينكه منو راهنمايي كرديد

سلام
برادر گرامی خوش آمدید:72:

فکر میکنم این تاپیک رو قبلا دیدم نظر هم دادم ! اما اینجا تکرار شده...

بهتره هرچی که برای شما و این خانم مهم و معیار هست همین حالا و قبل از ازدواج در موردش به توافق برسید نه اینکه به امید تغییر و تحولات اینده ازدواج کنید و بعد نتونید فرد مورد نظر همدیگه باشید.
اگه این خانم در کل شما رو قبول داره و نمیخواد شما رو از دست بده خب باید در مقابل یه مزیت شما از یه معیار دیگه که ممکنه نداشته باشید بگذره و کوتاه بیاد.
میتونید خودتون بهش پیشنهاد بدید معیارهاشو اولویت بندی کنه و به هر کدام نمره ای اختصاص بده و در صورت کسب نمره قبولی نسبی تو هر معیار به شما جواب مثبت بده .
و اگر موردی خیلی براش مه هست الان نباید نادید بگیره و بعد پشیمون بشه.

به نظر من یه مدت کوتاه بهش فرصت بدید و بگید خوب فکر کنه و بعد تصمیم نهاییش رو بهتون بگه تا قضیه بیشتر از این الکی کش پیدا نکنه و از بلاتکلیفی در بیاید.

موفق باشید

سلام دوست عزيز به اگر بنا به نظر شما اينكار رو انجام دادم و به توافق رسيديم چه تظميني وجود داره كه دوباره پشيمون نشه يعني الان بخاطر اينكه با هم ازدواج كنيم از معيارش بگذره بعد از ازدواج دوباره برگرده سر نقطه اول. از اين مسله خيلي ميترسم چون د رمورد بعضي مسايل قبلا به توافق رسيده بوديم ولي بعدا ايشون از حرفش برگشت اين عدم ثبات ناشي از چي ميتونه باشه؟

اگه اشکالی نداره منم نظر خودم رو ارائه میدم چون یه جورایی نتونستم جلو اظهار نظرم رو بگیرم...
از نظر من این خانم بیشتر از اونی که به شما حس عاطفی پیداکرده باشه به شما وابستگی پیداکرده که به تعبیری میشه گفت عادت کرده از طرفیم نمیتونه پا روی علایق وسلایقش بزاره بنابراین ازدواج با شمارو مشروط بر ارتقای شما در بسیاری از مسائل میدونه که این یعنی
واقعا لیسانس با فوق لیسانس چقدر میتونه توفیر داشته باشه که به خاطرش ادم حس کنه با طرف مقابل به خاطر چند ترم بیشتر درس خوندن دچار اختلاف سطح فکری شده!
اگه واقعا مقطع تحصیلی اینقدر مهمه پس باید فاتحه ی خیلی از رابطه ها خونده بشه چون گاها خانم دیپلمه و اقا لیسانس به بالاست یا حتی الان خیلی از اقایون در حد دیپلم و خانمها به خاطر داشتن وقت ازاد بیشتر مدارج عالی تحصیلی رو طی میکنن...
تنها زمانی میشه به این مسئله به عنوان مشکل نگاه کرد به هیچ وجه سطح فکری وفرهنگی طرفین برای درک متقابل هم جوابگو نباشه...!
اما گاهی درک متقابل و تفاهم و تایید طرفین فراتر از تحصیلات و این جور چیزاهاست و کلا ارزشهای انسانی باید مهمتر باشه که باز از فردی به فرد دیگه میتونه متغیر باشه...
منم با دوستمون موافقم به ایشون یه فرصت کوتاه بدین برای تکمیل فکر و خواست و ایده هاش و درنهایت تصمیم قطعی ...
خوبه که ایشون نکته سنج هستن و چشم بسته تن به ازدواج نمیدن و این وسواس فکری ایشون طبیعیه اما ایشون حق ندارن چیزی رو به شما تحمیل کنن و شما رو به اون مجبور کنن چرا که شما انسان ازادی هستین و ازادین یه زندگی اروم و بی دغدغه داشته باشین نه اینکه تمام عمر در پی براوردن نیازهای و توقعات کسی باشید به علت ذهن فعال و تنوع طلب دیگری درحال تلاش بی وقفه و گاها خسته کننده باشین...
اینکه بعداز ازدواج تضمینی برای تغییر رویه ایشون هست یا نه باید بگم من با توجه به تجربم میگم نه نیست!تضمینی نیست! چرا که تاتقی به توقی بخوره فیل طرف یاد هندوستان وامال و ارزوهایی میکنه که شما از نظر ایشون با خودخواهی هاتون اونها رو به باد دادین و با عمرو احساس ایشون بازی کردین و اینجاست که هزار مشکل دیگه مثل دعواهای پی در پی امان ادمو میبره و بعدهم عواقب بعدیش
اگه اونقدر دوسش دارید که زیر بار خواسته های ایشون رفتن واسه شما سهله بسم الله...
اما اگه کسی رو میخواید که همدم شما باشه و درکتون کنه و به شما دائم سرکوفت نزنه و فشار نیاره بیشتر فکر کنید و در تصمیمتون برای ادامه تجدید نظر کنید....
ایشون هم شاید تقصیری نداشته باشن ونیاز به کمک بیشتری داشته باشن اما اگه نسبت به خواسته هاشون پافشارری میکنن از نظر من ادامه بی فایده هست.
خیلیا بعد از ازدواج تمام قول وقرارشون رو زیر پا میگذارند و چهره واقعیشون رو رو میکنن پس از ایشون بخواید که به شما اصلا دلایلش رو برای دوست داشتن شما مطرح کنه و اصلا ببینید چی در شما باعث شده شما رو دوست داشته باشه و چی میتونه باعث بشه بیشتر شما رو بخواد یا حتی عاشقتون بشه... اینطوری به چیزی که در فکرش هست و در کل طرز فکر و برداشتش نسبت به فرد و دوست داشتن و عشق مشخص میشه و شما میتونید بهتر گام بردارید.
شاد باشید

شما و ایشون نیازه به اتفاق نزد مشاور برید ، و اونجه که مورد سئوال شماست و دغدغه شما در مورد ایشان را از طریق بررسی های مشاوره ای بفهمید .

سلام برادر عزیز
به نظر من ایشون شما رو دوست داره ولی تحت تاثیر حرفهای اطرافیان قرار گرفته اول خودش تحصیلات شما براش مهم نیست ولی وقتی 2 یا 3 تا حرف از مردم میشنوه تردید به هم میزنه. این خانم هنوز کامل رو شما شناخت پیدا نکرده به نظرم بیشتر از اینها باید بهش فرصت بدین تا رو هم شناخت پیدا کنید. شک و تردید این خانم به خاطر همین هست و چون شناخت کافی نداره حرف مردم زود روش تاثیر میزاره و ترسیده میشه. بهتره اگر فرصت کمی دارین با رفتن به یک مشاور مطمئن بشید به درد هم میخورید یا نه اگر مشاور تایید کرد و این خانم هنوز تردید داشت باید یه جورایی در مورد ازدواج با این خانم تجدید نظر کنید

سلام

به نظر من باید شناخت بیشتری از همدیگه پیدا کنید .

نیاز هست بیشتر با هم صحبت کنید .

با تشکر از دوستان من به اتفاق ایشون پیس مشاور رفتیم مشاور از من خواست که بیشتر بهش محبت کنم و زمان بیشتری بهش بدم چون معتقد بود طرفم ادم روشن و با درکیه ولی در تصمیم گیری تردید داره و تصمیم گیری براش سخته و خواست یک جلسه دیگه با هم صحبت کنن ولی متاسفانه ایشون از مشاوره خوششون نیومد و میگه من بهش گفتم کمک کنه که بتونم تصمیم بگیرم و کمکم کنه چطوری بر خشمم و عصبانیتم غلبه کنم ولی هیچ کمکی در این زمینه به من نکرد و حاضر نیستم دوباره پیش این مشاور برم از طرفی با صحبتی که من با ایشون داشتم ایشون صادقانه گفت که من ادم انتقاد پذیری هستم ولی نمیدونم چرا نمیتونم انتقادهای شما را که میدونم وارد هستن بپذیرم خواهش میکنم که در زمینه موارد بالا اگه کسی راه حلی رو میدونه بگه چون تصمیم گرفتم خودم کمکش همچنین از مدیر سایت میخوام که ایشون نظر خودشون رو بدن