مقابله با افسردگی

قبل ازاین مشکلم را بگم می خواستم نهایت تشکر را بکنم از مدیر همدردی و دوستای خوبه همدردی به خاطر این سایت پر انژی و جو خیلی سالم و تایپیک هایی باعث میشه موقتاً غم و غصه را فراموش کنیم و بخندیم.

من دختري هستم 25 ساله 5 سالي هست افسردگي دارم از سال دوم دانشگاه تا الان اين مشکل را پيدا کردم.
امکانش نيست که به روانپزشک مراجعه کنم از مدير همدردي و دوستان خواهش مي کنم کمکم کنيد و هرکس تجربه مشاوره پزشکي هم داره در اختيارم بذاره و هر سوالي هم که لازمه ازم بپرسيد تا جواب بدم.

مقاله هاي تالار و سايت هاي ديگه را هم خيلي خوندم تلاش هم جهت بهبود کردم مثلاً مدتي کلاس ورزشي مي رفتم اما بعد از چند جلسه ول کردم يه مدت سرکار رفتم نتونستم ول کردم شايد ظاهرم خيلي نشون نده ولي از درون خيلي اوضاعم خرابه همه اش دلم مي خواد تنها تنها تو خونه باشم ،از اين که فرصت هام را دارم از دست مي دم خيلي ناراحتم مي ترسم با ازدواج هم مشکلم حل نشه نه مي تونم درس بخونم براي ارشد چون تمرکز «دارم نه دنبال کار ميرم نه کارهاي هنري که قبلاً علاقه داشتم . کارم شده فقط غصه خوردن و نگراني ،احساس خستگي زياد ميکنم
قبلاً خيلي اجتماعي بودم و شوخ طبع اما حالا از کنار مردم بودن اذيت ميشم و مهموني ها و مراسم ها واسم عذاب آوره.[/color]
[color=#4682B4]کمکم کنید.

kooch2000 عزیز

به تالار همدردی خوش آمدید نازنین

-چند وقت است که این حالت را تجربه می کنید؟

-چه عواملی باعث از دست دادن "انگیزه و هدف " در شما شده است ؟

-برای تجربه چنین حسی پریود زمانی خاصی دارید یا به شکل دائم ؟

-بیشتر چه حالتهایی را تجربه می کنید و مشخصات افسردگی شما چیست ؟

-از کجا مطمئن هستید که این حالت شما به افسردگی مربوط است ؟

-اگر لطف کنید و یک کوچولو هم از محیطی که در آن زندگی می کنید ( خانواده ) تعریف کنید سپاسگزار می شوم .

-فرزند چندم خانواده هستید و وضعیت خانواده شما چگونه است ؟

سلام

خوشحالیم که تالار و پستهای دوستان نشاط را در دلت و لبخند را بر لبت نشانده .

نگران نباش ، با عزم و اراده بدترین دردها را هم میشه از خود دور کرد ، کافیه بخواهی و بعد اراده کنی ، که اومدن شما به تالار و مطرح کردن این موضع نشونه اینه که خواسته اید پس خواهی توانست ( خواستن ، توانستن است )

میزان افسردگی شما چه حد است ؟ ، ان شاء الله که حاد نیست .

چرا امکان مراجعه به روانپزشک را نداری ؟
خانواده ات در جریان هستند و حالات شما را متوجه شده اند که افسردگیست ؟ عکس العملشان چطوره ؟

عزیزم ، افسردگی در سطح عادی و معمول نگران کننده نیست و تقزیباً شایعه ، اما این به معنی توجه نکرده به اون نیست ، پس بهتره به روانشناس بالینی یا روانپزشک حتماً مراجعه کنی .

آیا در خانواده و فامیل شما سابقه افسردگی یا ناراحتیهای اعصاب وجود داره ؟

ممنون از آنی عزیز

-چند وقت است که این حالت را تجربه می کنید؟
خیلی وقته شاید نزدیک به 5 -6 سالی میشه

-چه عواملی باعث از دست دادن "انگیزه و هدف " در شما شده است ؟
نمی دونم چه شکلی باید به این سوال جواب بدم چون عامل های زیادی بوده که به مرور ذهنم را از درگیر کرده و مرا به آینده بدبین کرده ، وقتی کوچک بودم آینده را اونطور که می خواستم برای خودم ترسیم می کردم و شاد بودم و اما حالا ...

-برای تجربه چنین حسی پریود زمانی خاصی دارید یا به شکل دائم ؟
زمان مشخص نه اما یه موقع هایی بدتر میشم (الان حالم بهتر از دیشبه) بعضی وقتها توی جمع که هستم تحمل می کنم و ظاهرمم اصلاً نشون نمی دهم و دوستم دارم زودتر تنها بشم. تا تنها میشم اینقدر گریه می کنم تا یکم اعصابم راحت بشه. اما خیلی زود هم شاد میشم زود گذر.

-بیشتر چه حالتهایی را تجربه می کنید و مشخصات افسردگی شما چیست ؟
یک روز نیست که گریه نکنم، با اینکه رابطه ام با خدا خوبه اما خیلی ناامید و ناشکرم، حوصله هیچ کاری را ندارم ، همیشه ازدست خودم ناراحتم ،فقط بدیها و نقاط ضعفم را مبینم . بعضی وقتها میگم بذار بشینم فکر کنم ببینم مشکلم چیه شاید یه ساعتی می گذره و اصلاً یادم نیست این مدت به چی فکر می کردم یا اینکه اصلاً فکر می کردم .

-از کجا مطمئن هستید که این حالت شما به افسردگی مربوط است ؟ از مقاله هایی که خوندم.

-اگر لطف کنید و یک کوچولو هم از محیطی که در آن زندگی می کنید ( خانواده ) تعریف کنید سپاسگزار می شوم .
من آخرین فرزند هستم و مشکل حادی با خانواده ام ندارم . نمی دونم چه توضیحی باید بدم....


ممنون از فرشته مهربان

میزان افسردگی شما چه حد است ؟
نمی دونم حاد یا نه فکر می کنم مزمن شده اما احساس می کنم داره فرصت ها را ازم می گیره و تا الان هم گرفته .
چرا امکان مراجعه به روانپزشک را نداری ؟
نمی دونم چرا نمی تونم جنبه های مالی اش به کنار حس می کنم قدرت بیان ندارم .
خانواده ات در جریان هستند و حالات شما را متوجه شده اند که افسردگیست ؟ عکس العملشان چطوره ؟
بله برادرم بهم پیشنهاد دادند که به روان پزشک مراجعه کنم . چون همه توی خودم هستم یا غمگینم زیاد حرف نمی زنم و ...

آیا در خانواده و فامیل شما سابقه افسردگی یا ناراحتیهای اعصاب وجود داره ؟ بله مادرم از جوونیشون ناراحتی اعصاب داشته اند و الان هم به پزشک مراجعه می کنند.

kooch2000 عزیز و محترم


اینکه انگیزه ها و اهدافت را بنا به دلائلی گم کرده ای مسئله مهمی است که باید روی آن به شکل تخصصی و حضوری کار بشود و ریشه یابی بشود و در این مسیر می توانی از یک دکتر کمک بگیری .

اما افسردگی

حتما خودت می دانی که نام دیگر افسردگی سرماخوردگی روحی است . مسئله ای که ضمن شایع بودن بسیار قابل کنترل و قابل درمان است و برخلاف گذشته که گمان می رفت غیر قابل درمان است امروزه باور پزشکان و متخصصان بر این است که این بیماری کاملا قابلیت ریشه کن شدن دارد . به هیچ عنوان در روانشناسی مدرن به وراثت امتیاز ویژه ای جهت دوام و بقا به این بیماری نمی دهند . تو فقط روحت سرماخورده است . همین .

در درجه ی اول - علم امروز خوشبختانه به جایگاهی رسیده که داروهای خوب و مفیدی برای ریشه کنی این بیماری وجود دارد پس از نزد پزشک رفتن غافل نباش .

دوم اگر به لحاظ مالی دچار مشکل هستی می توانی از پکیج سی دی های دکتر فرهنگ هلاکویی جهت کمک گیری آگاهی و در مراحل ابتدایی درمانی استفاده کنی .


اما باز توجه داشته باش که به نوعی دچار آزردگی هستی که باید آزردگی هایت را شناسایی و پاسخ و راه حل هایی در خور ، در جهت رفع آنها پیدا کنی .

برای خودت برنامه ی منظمی تعیین کن و خودت را موظف کن که به آن توجه کنی و اهمیت بدهی و انجام بدهی . کارهایی به ظاهر ساده اما مهم و کمک کننده .

توجه داشته باش که هر یک از ما بر حسب عادت کارهایی را انجام می دهیم ( فکری - احساسی - عملی ) و برای اینکه توضیحی بر عادات داشته باشیم از فاکتور هایی استفاد می کنم در کلامی عامیانه اسم این فاکتورها را می توانیم بگذاریم "بهانه ". در مورد این مورد بعدا با هم مفصل صحبت خواهیم کرد .

در جمع جوک تعریف کن.
آرایش کردن را در حد معقول هر روز انجام بده .
برای خودت برنامه ی ریزی کن روزی نیم ساعت برقص
با صدای بلند آواز بخوان ، شعرهای کودکی که دوست داشتی و بازنوازی خاطرات خوش کودکی است
به پارک برو و روی تاب بنشین و تاب بازی کن
از دیگران خواهش کن تا تو را در آغوش بگیرند و به تو محبت مستقیم و مثبت بکنند .
کارتون یا فیلمی را که در کودکی خیلی دوست داشتی هر روز به اندازه ی چند دقیقه اش را تماشا کن
سعی کن دست به قلم شوی و آزردگی هایت را بنویس و برای رفع آزردگی هایت راه حل بنویس و خودت را مقید به انجام راه حل ها کن .

دو سی دی راز را بگیر و هر روز با دقت به قسمتهای کوچکی از آن نگاه کن و نت برداری کن .

آرزوها و اهدافت را روی یک مقوا خیلی بزرگ بنویس و به دیوار اتاقت بچسبان

با افراد مثبت اندیش و خوش روحیه ارتباط نزدیک بگیر


راستی برای امروز یک برنامه ریزی داشته باش . همین الان و همین جا برنامه ات را بنویس و همان را اجرا کن .

مثلا
- موهای تو نیاز به کوپ دارد و نیاز به کوتاه شدن دارد از آرایشگاه وقت بگیر و خودت را مقید کن که حتما سر ساعتی که باید به آنجا بروی و کاری را که مد نظر داشته ای انجام بده
- با دوستانت قرار بگذار استخر بروی با انگیزه ی اینکه آب سرد و شنا کردن برای تمدد اعصاب و روحیه ات خوب است و کمک کننده است و همان را اجرا کن
- همین امروز تصمیم بگیر یک کتاب را شروع به خواندن کنی و برای خواندن کتاب زمان تعیین کن و در ضمن مطالعه به خودت قول بده که از مطالب خوب و جالب کتاب نت برداری کنی .
- همین امروز تصمیم بگیر که فردا غذایی را که خودت دوست داری را درست کنی و به خانواده ات با صدای بلند اعلام کن برای خودت می خواهی جشنی ترتیب بدهی و خودت را خوشحال کن و آنها را در خوشحالی خودت سهیم کن
و.....



تو موفق خواهی شد چرا که گام اولیه که همان حضور درتالار همدردی است را برداشته ای . به مرور همه چیز بهتر می شود اگر بخواهی که می خواهی .


راستی رشته ی تحصیلی ات چیست ؟ چه خوانده ای ؟ برای اینده چه برنامه ای داری ؟

دوست عزیزم

نگران این که نمیتونی حرفات رو بزنی نباش ، روانپزشک یا روانشناس بالینی خودش کمکت می کنه که حرف بزنی .

توصیه می کنم که اول نزد روانشناس بالینی بروی ، که تشخیص میده نیاز به روانپزشک و دارو درمانی داری ، یا با مشاوره بالینی قابل رفعه .

بنا به شواهدی که بیان کردی ، حاد نیست اما نگذار حاد بشه ، خوبه که برادرت توصیه کرده نزد پزشک بری این یعنی این که خانواده همراهیت می کنند .

عزیزم اینجا می تونی بیایی و حرف بزنی ،دوستان هم باهات همدلی می کنند ، اما شما نیاز حتمی به مراجعه حضوری به متخصص داری

نگران نباش ، مطمئنم با عمل به دستور العملهای روانشناس یا روانپزشک که مشخصه اهل عمل هم هستی ، به زودی این مشکل رفع میشه .

شاد و سرافراز باشی .

به این لینک هم مراجعه کن ، دلت وا میشه و قلبت شاد

کلیک کن <<< باغ همدردی

خیلی ممنون از آنی گرامی و فرشته مهربان دیشب حال روحی خیلی بدی داشتم خیلی
وقت بود این شکلی نشده بودم و همین قدر که شروع به نوشتن کردم کمی تخلیه شدم و صحبت های شما هم خیلی خیلی بهم آرامش داد.

اون موقعی که عضو این تالار شدم (بهمن ماه) حال روحی خیلی بدی داشتم دیگه همه چی واسم تموم شده بودم فقط به مرگ فکر می کردم(یه نوع شکست عشقی خوردم)
اما با اومدن به تالار فهمیدم خیلی ها مشکل من را دارند و حتی خیلی بدتر و سعی کردم از تجربه های دوستان استفاده کنم و از صبوری اونها درس بگیرم فکر می کنم تا حدودی مشکل اخیرم حل شده اما افسرده گی قدیمی ام هنوز حل نشده.

اما باز توجه داشته باش که به نوعی دچار آزردگی هستی که باید آزردگی هایت را شناسایی و پاسخ و راه حل هایی در خور ، در جهت رفع آنها پیدا کنی .
درسته خیلی سعی کردم و موقعی که منطقی هستم یا حال روحی ام بهتره به حکمت های هر مسئله فکر می کنم اما مواقعی که حالم بدتر میشه همه اش با خودم درگیر میشم...

توجه داشته باش که هر یک از ما بر حسب عادت کارهایی را انجام می دهیم ( فکری - احساسی - عملی ) و برای اینکه توضیحی بر عادات داشته باشیم از فاکتور هایی استفاد می کنم در کلامی عامیانه اسم این فاکتورها را می توانیم بگذاریم "بهانه ". در مورد این مورد بعدا با هم مفصل صحبت خواهیم کرد
خیلی دوست دارم بیشتر در موردش صحبت کنید.

در جمع جوک تعریف کن.
آرایش کردن را در حد معقول هر روز انجام بده .
برای خودت برنامه ی ریزی کن روزی نیم ساعت برقص
با صدای بلند آواز بخوان ، شعرهای کودکی که دوست داشتی و بازنوازی خاطرات خوش کودکی است
قبلاًهر موقع تنها بودم این کار ها را میکردم ولی یه مدتیه حسش نیست.

راستی رشته ی تحصیلی ات چیست ؟ چه خوانده ای ؟ برای اینده چه برنامه ای داری ؟
نرم افزار خوندم .متاسفانه مشکل همین جاست هر ساعت یه برنامه دارم بارها شده بعضی وقتها هم که هیچ برنامه ای ندارم .

فرشته مهربان خیلی سخته واسم پیش روانشناس برم نمی دونم علتش چیه فعلاً سی دی های دکتر فرهنگ هلاکوبی را میگیرم شاید بتونم مشکل مراجعه به روانشناس را هم حل کنم.

به این لینک هم مراجعه کن ، دلت وا میشه و قلبت شاد
کلیک کن <<< باغ همدردی

تایپیک باغ و تایپیک های طنز را همیشه دنبال می کنم. :104::72::72::72:

قرار نشد بعد از اینکه با تو در مورد برنامه ریزی و...حرف می زنیم به پاسخ حسش نیست برسیم .

تو اینجا هستی که درخودت تغییر ایجاد کنی حتی اگر برایت سخت باشد .

حسش نیست یعنی به نوعی برگشت به مود افسردگی و کاملا جمله ی حسش نیست یعنی بهانه تراشیدن . همان که دوست داری در موردش بیشتر بدانی . :46:

مشکل بیکاری مشکل همه ی جوانان و حتی میانسالان است بهتر است وقت خودت را با مطالعه کردن و تفریح و ..پر کنی و از این زمانها برای ارتقا سطح آگاهی ات استفاده بهینه بکنی .

سعی کن در لحظه نقش موثر و سازنده داشته باشی و فرصتهای زندگی ات را با بهانه ی بی حالی و بی حوصلگی و بیکاری و ...از دست ندهی . زندگی هر لحظه اش شکوه و عظمت است . تو که اهل دل و اهل رد گیری حکمت هستی باید بهتر از من این مسائل را بدانی و رعایت کنی .


رو به فرشته نوشته ای

خیلی سخته واسم پیش روانشناس برم نمی دونم علتش چیه

علتش این است که نمی خواهی مثبت و موثر باشی و خودت را به اندازه ی کافی دوست نداری و به اندازه ای که باید برای خودت احترام قائل نیستی و در نتیجه از خودت مراقبت نمی کنی . در حالی که در هستی هر چیز ی که وجود دارد بهترینش مال توست نه کمترینش . سی دی های دکتر فرهنگ هلاکویی بسیار عالی است و من دستان دکتر هلاکویی را بوسیدنی می دانم اما همراستا با دکتر روانشناس بالینی .


یادت باشد تو هر اندازه مشکل داشته باشی راه حل هر مشکلی کنار دست خود آن مشکل است و برای حل آن باید از توانایی و آگاهی و مهارتهای خودت مدد بگیری و خلاقیت را چاشنی روزمرگی زندگی ات بکنی . سنی نداری که کرکره ی حوصله را کشیدی پائین !!!


بلند شو و برای خودت جشن بگیر . در این مرحله لازم نیست به حکمت آزردگی هایت فکر کنی بلکه کافی است که به خودت فرصت بدهی تا از اعماق وجود خوشحالی و رضایت را تجربه کنی . تو نیاز به خوشحالی داری .
پا شو دختر خوب .

من به سن مادر تو هستم و روحیه ی بزن و بکوب و بترکون دارم .
پاشو یک آهنگ خوب بگذار و برقص .

خواهشا ساسی مانکن و سوسن خانم چشم عسلی ( اسمال آقا چشم عسلی ) و ....این آهنگهای مخ تریت کن نباشد. یا بگذار من بروم بعد از این آهنگها گوش بده و حرکات ناموزون از خودت در وکن :46::311: