این دوگانگی رو چگونه حل کنم؟؟
سلام مهربانان. من 29 سالمه 6 ساله که ازدواج کردم و بچم 4 سالشه. از نظر تحصیلات و خانواده من از اعضای خانواده همسرم سر تر هستم ( البته ببخشید اینقدر راحت و بی تعارف می گم می خوام شما هم یه شمه ای از این زندگی دستتون بیاد ) من لیسانس زیست هستم پدرم سرهنگ بازنشسته هست و مادرم دیپلم و خانه دار.:310: اما خانواده همسرم خواهر و برادر بزرگش زیر دیپلم دو تا خواهر دیگه هم دیپلم پدر و مادرش هم بی سواد:163: خودش لیسانس حسابداری. اما نمی دونم چرا با وجودی که تحصیلاتش از دیگر اعضای خانوادش بیشتره اما درامدش از بقیه کمتره. در اکثر مواقع که خانواده همسرم می خوان برن بازار من نمی رم چون می دونم نمی تونم چیزی بخرم. یا در جمع مهمانیها لباس های من و همسر م تقریبا ساده هست اما اونا لباسای ان چنانی می پوشن باور کنید برای من سر سوزن هم اهیت نداره اما حرفاشون اذیتم می کنه. مثلا وقتی می خوایم جایی بریم مادر شوهرم به من زنگ می زنه ومی گه تمیز لباس بپوش می دونم منظرش اینه که شیک بپوشم من اصلا نمی خوام به همسرم در ارتباط با این چیزا فشاری بیارم بارها وقتی با اونا صحبت کردم بهشون گفتم که پسر شما وسعش همینه منم نمیخوام بیشتر بهش تحمیل کنم اون خودش به فکر هست اما اونا طعنه می زنن. که پولاتون و چیکار می کنید مگه می شه تو حتی یه انگشتر اضافه تر از حلقت نداری. اولا حس خوبی داشتم فکر می کردم به فکر منن که می خوان منم شیک بپوشم اما الان فهمیدم این طور نیست مثلا اونا با جاریم بیشتر پز می دن در واقع جاریم با نوع تیپ هایی که می زنه باعث سر بلندی اوناس اما من با تیپهای سادم اما افکارم هنرم و .... باعث سر افکندگی اونام .شاید باورتون نشه اما خیلی از موارد من بعدا می فهمم اونا دور هم بودن و من و دعوت نکردن.:302: یه بار به همسرم گفتم تو حسابداری سابقه کار هم داری دو جا کار کن از پنجشنبه و جمعت هم استفاده کن اما اونقدر همسرم ناراحت شد که نگو و نپرس. گفت من که کل هفته نیستم این 2 روزم استراحت نکنم. البته می دونم اگر کار خوبی براش پیشنهاد بشه می ره اما نمی دونم چرا جبهه گرفت منم هیچ وقت ادامه ندادم. برام تیپ زدن خدم و طلا و .... اصلا مهم نیست. اما خیلی به فکر پسرمون هستم من نمی خوام اونم در اینده به پای این مشکلاتمون بسوزه. لطفا راهنماییم کنید. ممنونم.:72:
RE: این دوگانگی رو چگونه حل کنم؟؟
خوب، مشخصه که نوع نگاه خانواده ی همسرتون با شما فرق داره، برای این خانواده، پول و مادیات مهم تر که البته من فکر می کنم با توجه به وضع جامعه ی امروزی ما این موضوع تبدیل شده به یکی از حتی مهمترین معیارهای ازدواج! نمی تونم بهت بگم بی خیال باش، چون این اصلا درست نیست، اما فکر می کنم شما از همین موضوع که همسرتون دارن نهایت سعیشون رو انجام می دن که شما و پسرتون راحت تر باشید استفاده کنید و لااقل از درون آروم باشید، به خودتون آرامش رو هدیه بدید که در کنار آرامش شما همسرتون هم آرامش داشته باشه!
در ضمن به عنوان یه پیشنهاد، شما می تونید از مواردی که در خانواده ی شما هست و خصوصی هست، مثل نوع خوراکتون با مدیریت درست و صرفه جویی پس انداز کنید و همیشه با آینده نگری سعی کنید مثلا اگر قراره ماه آینده جشنی یا مهمونی برگزار بشه، شما چند ماه قبل تر با مدیریت و برنامه ریزی برای اون مجلس لباس به قول خودتون شیکی تهیه کنید! این جوری اولا هم شادتر هستید، هم فشاری به همسرتون نیاوردید و هم اینکه پول اون از جایی که هیچ کس مطلع نیست و یه جور قناعت هست تهیه شده!
در ضمن همسر شما حق داشته که از نوع صحبت شما ناراحت بشه، آخه! مردی که کل هفته رو کار می کنه این حق رو باید داشته باشه که بخواد چند روز هم استراحت کنه و البته شما باید از این وقت استفاده کنید که صمیمیت بین خودتون و همسرتون رو بیشتر کنید! و همیشه این رو منتقل کنید که من همسرم رو همین جوری که هست دوستش دارم، اون هم همین طور! و محبت ارزشش بیشتر از هر چیز دیگه ای میتونه باشه!
و موضوع دیگه ای که هست اینه که شما اصلا نباید به خانواده ی همسرتون اجازه بدید و می داید که بخوان در مورد نوع پوشش شما نظر بدن! شما باید با شخصیتتون بهشون نزدیک می شدید!
امیدوارم که موفق باشید!:72: