پشت پا زدن خواهرم به زندگیش
با سلام ، من در مورد خواهرم بسیار نگرانم.اون عاشق پسری شده که 29 سالش و راننده تاکسی است و همون جا از خواهرم خواستگاری کرده حالا مشکل من و خانواده ام این که این پسره اصلا به خانواده ما نمی اید خواهرم 20 سالش و دانشجوی دانشگاه تهران ، شاگرد اول دانشکده شون جز استعداد درخشان و حالا حدود 2ماهی همه چیزش رو گذاشت کنار .می گه دانشگاه هم نمی رم.از صبح تا شب توی اتاقش و بیرون نمی اد؟ خواهرم نه خوب غذا می خورد و نه حرف می زنه؟به حرف من و پدر و مادرم گوش نمی دهد و همش می گه که ما اون نمی فهمیم و می گه تنها در صورت ازدواج با اون رفتارش عادی می شود. این پسره که پدر و مادرش هم در روستا هستند یک پسره دیپلم است که تا این مرحله از زندکیش هیچی ندارد و اصلا از لحاظ خانوادگی هیچ سنخیتی با ما ندارد. لطفا راهنمایم کنید .
RE: پشت پا زدن خواهرم به زندگیش
سلام masi
به تالار همدردی خوش آمدید
سال نو مبارک
خواهرتون راست می گوید که شما اونو نمی فهمید...
و تا شما اونو نفهمید مشکل حل نمیشه...
وقتی یک مسئله احساسی برای کسی پیش می آید، نباید از دریچه منطقی و با حالت عدم پذیرش پیش بروید.
بهتر است اول سعی کنید، بپذیرید و در کنار او قرار بگیرد...
اما سعی کنید با طول دادن زمان، تا زمان ازدواج قطعی کم کم در کنار مسائل احساس، مسائل منطقی را برای او روشن کنید. نه اینکه شما به او بگوئید، کمک کنید که خودش به آنها برسد.
به او بگوئید که مسئولیت زندگیش با خودش هست.
اما در مسیر زمان ، پیشنهاد بدهید برای شناخت بیشتر به جلسات مشاوره برود.
سعی کنید او را راضی کنید به این تالار بیاید....
حتی ممکن است شما و خانواده اتان اشتباه کنید و آن پسر شرایط مطلوبی داشته باشه...
این منوط به اینست که عملا کار جلو برود، او خواستگاری بیاید، و سعی کنید در واقعیت همه موارد او را بشناسید.
اینکه بطور کلی او را رد کنید و بگوئید تفاوت فرهنگی و تحصیلی دارید، نمی تواند به خواهر شما کمک کند. برای اینست که او عقیده دارد او را نمی فهمید.
شما باید بیشتر از اینکه با خواهرتان صحبت کنید، از او بشنوید... هم حسی کنید و در کنارش باشید...
هر وقت او یقین کرد که شما هم به اندازه خودش ، او را درک می کنید، پذیرشش نسبت به شما زیاد می شود.
لطفا خونسرد باشید ، مهربان...
آدم عاشق بسیار بسیار بسیار حساس و ظریف است و این به خودی خود چیز با اهمیت و مهم و ارزشمندی هست....
اگر نوازشگرانه و لطیف کنار او باشید بیشتر می توانید کمکش کنید.
RE: پشت پا زدن خواهرم به زندگیش
خوب پدرم هم به خواهرم گفت که باید اون جلو بیاد و رسما خواستگاری کند بعد از یک جلسه صحبت پدرم با اون آقا، پدرم گفت اون پسر ساده ای و شاید خوب باشه ولی نمی تونه مرد زندگی مناسبی برای خواهرم باشه .در واقع قرار هم همین بود که خواهرم صبر کنه تا اول اون با بابام صحبت کنه و بعد نظر پدر رو به عنوان بزرگتر بپذیر ولی وقتی فهمید که پدرم ناراضی، گفت شما من رو درک نمی کنید و شما خوب نمی شنایسدش ،توی این مدت مراقبت های پدر و مادرم نه تنها بیشتر نبوده بلکه با محبت بیشتری سعی به جذب اون داریم .اصلا من که فکر می کنم محبت های زیاد پدر و مادرم خواهرم را تا این اندازه مغرور کرده خواهرم بچه ی اخر خانه است و همیشه رفتار پدرو مادرم با اون طور دیگه ی بوده .این وسط من همش باید به مامانم هم دلداری بدم شب ها نمی خوابد و مدام برای خواهرم نگران!مامانم برای مشاوره حضوری وقت گرفته ولی تا بعد از تعطیلات باید صبر کنیم.
RE: پشت پا زدن خواهرم به زندگیش
سلام masi
خیلی عالیه که نزد مشاور می روید.
اما من هم اگر جای خواهرتون بودم، نمی توانستم با نظر پدرتون کنار بیایم.
نقل قول:
پدرم گفت اون پسر ساده ای و شاید خوب باشه ولی نمی تونه مرد زندگی مناسبی برای خواهرم باشه
روش کار اینست که اولا نه یک جلسه بلکه چندین جلسه آنها رفت و آمد داشته باشند. جلسات باید به نحوی باشد که خواهر شما به این نتیجه برسد که این آقا مرد زندگی نیست. نه اینکه پدرتان برای او این نتیجه گیری را بکند.
خواهر شما حق دارد برای زندگیش خودش تصمیم بگیرد. بزرگترها مشاور و روشن کننده مسیر و نشان دهنده نقاط ضعف و قوت و .... می باشند، نه تصمیم گیرنده.
مسئولیت و تصمیم برای زندگی به عهده خواهرتون هستم.
من نگفتم به خواهرتون محبت کنید، بلکه گفتم او را بفهمید، درک کنید، حالتی پذیرا داشته باشید.
به هر حال فکر کنم واسط کردن مشاور خانواده در حل این مشکل بتواند به شما کمک کند.
در این مدت هم بیشتر درکنار خواهرتان باشید و او را بپذیرید تا تصور نکند شما دنبال بهانه برای« نه گفتن» می گردید، بلکه احساس کند، شما همه سعی خود را در فراهم آمدن شرایط ازدواج می کنید.
RE: پشت پا زدن خواهرم به زندگیش
بسیار عالی بود. از راهنمای شما ممنون هستم . شخصا به تنهای نمی توانم بابام برای گذاشتن چند جلسه صحبت دیگه با اون آقا راضی کنم چون بابام معتقد انقدر ادم شناس هست تا با یکدفعه صحبت اون رو بشناسه.اگه الان از خواهرم بخواهم با شما صحبت کنه شما الان جوابش رو می دین؟
RE: پشت پا زدن خواهرم به زندگیش
یک چیز دیگه این که برادر های این آقا هم همه راننده و اصلا نمی تونید فکر کنید که چقدر از خانواده ما دور هستند و تا اونجا که من خبر دارم این آقای راننده تاکسی اگر چه مرد خوبی است و ما شاید نتوانیم به شخصیت روحی این اقا عیب بگیریم ولی اختلاف طبقاتی بین ما چی.ایا به صرف اینکه خواهرم با اون احساس همدردی دارد ما می تونیم قبول کنیم که من در این موضوع هم شک دارم چون تا قبل از این ماجرا خواهرم می خواست از طرف دانشگاه به خارج بروه حتما دکتراش رو بگیره و... ولی حالا حاضر با این پسره بروه روستا.نمی دونید این موضوع که خواهرم تا این اندازه عقلش رو از دست داده چه قدر ما رو دچار شک کرده!
RE: پشت پا زدن خواهرم به زندگیش
سلام masi
اشتباه نکنید. من نمی گویم این آقا مناسب خواهر شما هست یا نیست....
بلکه فقط به آرامش، طی زمان ، بررسی دقیق، و هم حسی با خواهرتان و کمک گرفتن از مشاور و متخصص تاکید کردم.
به خواهرتان بگویئد یه کمی صبور باشه.... تا بهتر بتونه تصمیم بگیره و به نتیجه برسه...
پدرتون را راضی کنید، به جای گفتن نه، بگوید نیاز به زمان برای بررسی همه جانبه داره....
اینطوری جو بهتری برای فکر به جای احساس ایجاد می شود.
RE: پشت پا زدن خواهرم به زندگیش