راه غلبه بر دلتنگی!! انگار دلتنگی مرا پایانی نیست
سلام به همه ساکنان کوی همدردی
نمی دونم چی باید بگم آواری از کارهای عقب مونده بر سرم ریخته اما توان و انرژی و شاید انگیزه دقبقا نمی دونم چی باعث که نزذیک 2 سال دچار رکود بشم من می تونم خودم رو حتی در نگاه دیگران ببینم که چقدر عوض شدم تمام شدم به یکباره
اینقدر مقاله و مطلب علمی دینی همه نوع خوندم که بر خودم مسلط بشم دیگه حتی روزی یه کار مفید هم ندارم جز نوشتن بر دفتر دلم
حس نیاز شدید به تنهایی در خود بودن استقلال اما تنها هستم و تنها نیستم
هر ساعت دلتنگی شدید به چی به لحظه ایکه من رو دریابد به قلبی که مرا بشنود و به ....
اما کسی به احساس درون آگاه نیست تنها جایی که دلم اجازه داد حرفی بزنم اینجاست اونهم در سایه ناشناس ماندنم
نمی دونم من طبق دین عقل آگاهی روانشناسی و همه چیز سعی می کنم عمل کنم
رجوع کردم به خود به دنبال همه احساس ها اهداف های گمشده و فراموش شده در غبار روزمرگی ها و نه اما در طوفان حوادث
ریز و درشت خودم رو بیرون ریختم آوردم روی کاغذ نگاه کردم بعد ...
برنامه ریزی گفتگوی صادقانه با نفسم همه اجزای شخصیت و وجودم با مهر خودم رو در آغوش کشیدم اونجا که لازم بود بخشیدم و اونجا که نیاز بود به خودم عاشقانه غضب کردم.. در آخر خودم رو وصل کردم به کسی که از من به من مهربانتر سعی کردم زیبا بین تر بشم و شدم
اما هنوز لحطه های دلتنگی من امتداد دارن و قتی همه چیز رو آماده می کنم و به قول برخی روانشناس های مدیریت زمان میز کارم رو می چینم هزار تا حرف مثبت میزنم
محیطم رو عوض می کنم اما این انرزی من در آوردی فقط چند روز دوام میاره
و حس ذلتنگی چنان منو فرا می گیره که نمیتونم کاری کنم جز خلوت گزیدن و اندوه و ..همراه با لبخندهای تصنعی برای اینکه من حق سلب اسایش و ناراحتی کسی رو ندارم
چه کنم؟؟
RE: راه غلبه بر دلتنگی!! انگار دلتنگی مرا پایانی نیست
سلام :72::72:
از خوتون بیشتر میگید برامون ؟
سنتون چقدره ، تحصیلات و به چی مشغولید ؟
فی الحال به نظر میرسه به استراحت فکری نیاز دارید .
شاید از انرژی هیجانی خالی شده اید ؟.
نگاه عزیز
ابهام در دغدغه ات مانع میشه بتونیم باهات همدلی کنیم .
از مشکلات و رنجهایت به طور مصداقی برامون بگو تا بتونیم دل باهات یکدله کرده در مسیر راهت همگام شویم و نگاهی تازه بجوییم :43:
منتظریم عزیز
RE: راه غلبه بر دلتنگی! انگار دلتنگی مرا پایانی نیست!
من 28 ساله و دانشجوو شاغل هستم و به دور از خانواده
از مشکلات بگم مثل همه ی آدم های دنیا که زندگی گاهی بهشون سخت می گیره منم همین طور مواجه بودم با مشکلات متعدد؟ اما خوب پذیرفتم که این طبیعت زندگی است و از طرفی راهی برای آموختن و افزایش ظرف انسان
RE: راه غلبه بر دلتنگی! انگار دلتنگی مرا پایانی نیست!
وباره سلام
یه نکته جالب و آموزنده امروز یاد گرفتم
وقتی به تاپیک ها سر می زنم میبینم که تعداد مشاهدات بالاست اما پاسخ ها بعضا خیلی کم نمونه تاپیک خودم 90 بازدید و 1 پاسخ
این درست زندگی ما آدمها رو نشون میده همه رهگذریم از کنار همه ایم میان گوش شنوا می شن و برخی دستگیر
و اکثرا در پی یافتن و حل مشکل خود
دوباره دریافتم که عمق خودخواهی ما آدمها بیشتر از اونی هست که خودمون درک میکنیم البته شاید اشتباه میکنم اما باید عرض کنم که مخاطب اصلی مطلبم خودم هستم
و گرنه اینجا قلبهایی هست در پی تپیدن کنار قلبهای دیگران و از رنج بقیه رنجور و از شادی اونها شاد می شن
همین که اینجا حضور دارم مایه خوشحالی من هست
دلتنگی مرا آنگاه پایان است که از خود عبور کنم اما می دانم که وقتی عمیق تر بنگرم بر هستی و وسعتش را ببینم تنگی دل افزون خواهد شد
:72:
RE: راه غلبه بر دلتنگی! انگار دلتنگی مرا پایانی نیست!
سلام نگاه عزیز.
عزیزم مشکلت رو سعی کن کمی واضح تر بگی تا دوستان بتونن کمک کنن.حرفات مبهمه.
نسبت به چی دلتنگی؟
اگه کسی تو رو اینجا نمیشناسه به این سایت اعتماد کن و راحت از مشکلاتت بگو.
مطمئن باش اگه دوستان بتونن دریغ نمیکنن.
شاد باشی.:72:
RE: راه غلبه بر دلتنگی! انگار دلتنگی مرا پایانی نیست!
سلام
نقل قول:
m.m.aنوشته :
سلام نگاه عزیز.
عزیزم مشکلت رو سعی کن کمی واضح تر بگی تا دوستان بتونن کمک کنن.حرفات مبهمه.
نسبت به چی دلتنگی؟
.
لینک های زیر را مطالعه بفرمایید
http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=5121
http://www.hamdardi.net/thread-11329.html
http://www.hamdardi.net/thread-7820.html
http://www.hamdardi.net/showthread.php?mode=linear&tid=7946&pid=
http://www.hamdardi.net/thread-47-post-138.html#pid138
RE: راه غلبه بر دلتنگی! انگار دلتنگی مرا پایانی نیست!
سلام به همه ی وستان بویژه ساقی ناظم محترم تالار
از لینکهای بسیار مفیدی که معرفی کردین کمال تشکر رو دارم لینکهای معرفی شده نشان این بود که شما مشکل رو کردین
حتما استفاده خواهم کرد
و سلام به فرشته مهربان
می خواستم در مورد انرژی هیجانی بدونم ممنون می شم اگه راهنمایی کنین .
با توجه به سالهای طولانی تحصیل و مشکلات دیگری که در طول این سالیان بر درس و دوری از خانواده نیز افزون شد احساس می کنم باعث تشدید رخوت من شده ذیگه انرژی سابق رو ندارم زود خسته می شم
من زیاد کتاب خوندم برای اینکه بهبود پیدا کنم از این احساس ها و یه جورایی خود کنترلی داشته باشم
اما وقتی میرم تو لاک تنهایی خودم دوباره تمایلم به حضورم در اجتماع و برنامه ریزی در جهت اهدافم کمرنگ می شه!
همش دوست دارم بشینم یه گوشه بخونم و بنویسم
این حالت ها تناوبی هست و مدتی هم به طور مستمر برای چندین ماه انزواطلب شده بودم
حس میکنم شاید این طی یه دوره شناختی نسبت به خودم بوده چون بعد این مدت دید و شناختم خیلی تغییر کرد اما هنوز یه رگه هایی از اون حالت سراغم میاد سعی میکنم حذفش کنم اما نمی شه و گاهی بشدت نیاز دارم که بار خستگی ها و دلتنگی ها و مشکلاتم رو با یه همدرد قسمت کنم
در این مواقع فقط یه همدرد دارم :بیدلی در همه احوال خدا با او بود او نمی دیدش و از دور خدایا می کرد
از همه ممنونم
:72:
در تکمیل لینک مربوط به افسردگی رو مطالعه کردم و باید بگم این خصوصیات رو داشتم:
تغييرات در احساسها و ادراكات
- گريه هاي مكرر و يا درقسمت ديگ پيوستار، فقدان پاسخ دهي عاطفي
- ناتواني از لذت بردن از هر چيزي
- احساس نااميدي و يا بي ارزشي
- احساس افراطي گناه و يا خود سرزنشي
- تغييرات در رفتار و نگرش
- فقدان علاقه نسبت به فعاليتهاي قبلي و كناره گيري از ديگران
- غفلت از مسئوليت ها و ظاهر شخصي
- نارضايتي كلي از زندگي
- كاهش در حافظه، ناتواني در تمركز، بلا تصميمي و آشفتگي
- كاهش در توانايي مقابله با مسائل روزمره
- شكايات بدني
- خستگي مزمن و فقدان نيرو
- فقدان كامل اشتها،
- خواب افراطي
- سردردها، پشت دردها و ساير شكايات
و با لطف خدا و خود درمانی های خودم الان خیلی بهترم اما هنوز این موارد هست:
كاهش در توانايي مقابله با مسائل روزمره
- شكايات بدني
- خستگي مزمن و فقدان نيرو
- سردردها، پشت دردها و ساير شكايات
+ دلتنگی شدید
تشکر
RE: راه غلبه بر دلتنگی! انگار دلتنگی مرا پایانی نیست!
سلام عزیزم
هرچند شما گویا خیلی اقدامات در جهت کمک به خودتون انجام دادید و الان به کمک های تخصصی احتیاج دارید اما با خوندن پست هاتون دلم گرفت و گفتم یه حرفی بزنم که بدونید من اینجام ...همونطور که خیلی های دیگه نوشته های شما رو می خونن....اما وقتی می بینن شما خیلی از کارها رو کردی چیزی به ذهنشون نمیرسه که بگن ... مثل خود من:163:...بگذریم
آیا این امکان برات نیست که در کنار خانوادت به تحصیلت ادامه بدی؟
دوست خوبم ... نمیدونم چقدر از تحصیلاتتون باقی مونده ...اما شاید بهتر باشه کمی از درس و دانشگاه فاصله بگیرید....نمی دونم دانشجوی چه مقطعی هستید... اما به نظرم بعد از تمام شدن مقطع کنونی کمی استراحت کنید... برگردید پیش خانوادتون و سعی کنید درگیر اموری غیر از درس و تحصیل بشید ......رابطه ی شما با دوستانتون و همکلاسی هاتون چطوره؟...احساس تنهایی می کنید؟
دوست من!
این رو هم بدون که همیشه تاپیک های ازدواج و خواستگاری شلوغ تره .:311:..ان شاءالله شما هم هر وقت گذرتون به اونجا بیافته دوستان از خجالتتون در می آن:311:
برای شما بهترین ها رو آرزو می کنم ....:310:
RE: راه غلبه بر دلتنگی! انگار دلتنگی مرا پایانی نیست!
سلام نگاه عزيز!
از اينكه اينجا كسي جواب خاصي به اين موضاعات نميده خيلي دلگير نشو:چون درد كشيده طبيب درده و اينجا دردهاي واجبتري !:302:است كه دوستان درد كشيده و فهميده در اونا تخصص بيشتري دارند!:163:
ولي از شوخي گذشته من با اين اطلاعات ناچيز خودم نشانه هائي از افسردگي اونهم از نوع مزمن در شما مي بينم و بنابه توصيه مشاورين عزيز خودم اول يه مشاور در صورت تشخيص حادتر بودن وتاثير گذاري بيشتر (چون احساس ميكنم شما بايد دانشجوي پزشكي يا مقاطع بالاي تحصيلي باشيددر كارو درسهاتون!)به روانشناس باليني مراجعه كنيد.ودر هر صورت توكلتون به خدا باشه و از نظر پزشكي هم به خودتون يه چكاب كامل و استراحت و شادابي فكري بيشتري رو بديد.وحتما با يه مشاور حضوري در ارتباط باشيد!:325:
موفق باشيد!:72::310:
RE: راه غلبه بر دلتنگی! انگار دلتنگی مرا پایانی نیست!
بادرود
هنگامی که دنیا در گذر است ببین و بیاندیش درون تو چه میگذرد.
با این جمله حرفمو آغاز کردم چون می خوام بگم اگر ما در گذر زندگی تنها به فکر ادامه مسیری باشیم که موقعیت ها اجبار می کنند هرگز به احساس درونی خویش توجه نخواهیم کرد.
اولین راه غلبه بر افسردگی تعیین اهداف و روشن ساختن نگرش شما به زندگیست.
شما چه هدفی دارد؟
می خواهد به کجا برسد؟
اصلا شیوه زندگی و برنامه ریزی او چگونه است؟
بدرود:72: