-
متارکه و طلاق
با سلام
من یکسال است که عقد کرده ام در این مدت با خانواده همسرم خیلی مشکل داشتم آنها در زندگی ما خیلی دخالت می کنند و متاسفانه همسرم خیلی وابسته به خانواده اش است به طوری که قادر به تصمیم گیری نیست طی مشاجره خانوادگی خانواده همسرم تصمیم به جدایی گرفتند و همسرم نیز بدون اینکه با من حتی حرف بزند قبول کرد. من در طی این مدت هرکاری که می خواستم که همسرم برای من انجام بدهد باید باسیاست طوری رفتار کنم که همسرم حاضر به انجام کار شود البته اول باید خانواده همسرم راضی باشند همسرم پدر و مادرش را خانواده خود می داند ولی من را نمی داند همسرم با وجود اینکه 30 ساله است ولی رفتارش خیلی بچه گانه است حدود 3 ماه است که اصلاً با هم صحبت نکردیم و دادخواست طلاق داده است در ضمن همسرم در این مدت با یک دختر دیگر دوست شده است و متعهد به زندگی مشترک نیست واصلاً مستقل بودن را نمی پسندد خیلی تحت تاثیر خانواده اش است و هیچ مسئولیتی نسبت به من احساس نمی کند. من با این وجود حاضر به جدایی نیستم در این 3 ماه حتی سراغی از من نگرفته خیلی استرس و نگرانی دارم.
-
RE: متارکه و طلاق
سلام ستاره
به تالار خوش آمدی
کاملا تو را درک می کنم . در ابتدا هم تو را به آرامش دعوت می کنم .
یک سال عقد کرده بودی و کار به اینجا کشید یا زیر یک سقف هم زندگی کرده اید ؟!
علت مقاومت تو برای جدا نشدن و حفظ این زندگی چیست ؟
-
RE: متارکه و طلاق
سلام عزیزم
به تالار همدردی خوش آمدی .
نگران نباش ، آرام باش عزیزم .
ببینید رفتارهایی که شما از همسرتون گفتید چیزی فراتر از یک وابستگی به خانواده هست . معمولا اگر مرد واقعا خواهان همسر خود باشد به همین راحتی جدایی را نمی پذیرد آن هم به بهانه اینکه خانواده اش گفتند و اینها خانواده من هستند .
رفتار همسر شما به گونه ای است که متاسفانه انگار که خود هم میلی به ازدواج نداشته اند و یا از سر اجبار بوده . نمیدانم اما نوشته هایتان این حس را به من منتقل کرد .
بیشتر صحبت کنید .
آشنایی شما چگونه بوده ؟
خانواده ها از اول راضی بودند ؟
روابط عاطفی شما چگونه بوده ؟
آیا رفتار های همسر شما از اول همینطور بوده یا طی این یک سال تغییر رفتاری مشاهده کردید ؟
-
RE: متارکه و طلاق
من و همسرم با هم فامیل هستیم و در یک مهمانی خانوادگی همدیگر را دیدیم بیشتر خانواده همسرم من را پسندیدند تا همسرم همسرم فقط مرا از نظر ظاهری پسندید خانواده همسرم مخصوصاً پدر شوهرم می خواهد که سلطه کامل بر زندگی ما داشته باشد من مخالفت کردم و خواهان زندگی مستقل شدم ضمناً پدر شوهر دیابتی و مادر شوهرم سرطان داشته که حالا خوب شده ولی عوارض بعد از سرطان را دارد همسرم فقط مرا دوست دارد ولی هیچ کاری برای من نمی کند در واقع من را برای خودش دوست دارد نه برای خودم بیشتر دوست دارد که با پدر و مادرش زندگی کند من هم باشم در خدمت پدر و مادرش . همسرم از مستقل شدن می ترسد بیشتر ترس این را دارد که مجبور به دادن امتیاز به من باشد.از اول رفتارش همینطور بود می گذاشت بزرگترها تصمیم بگیرند حتی اگر راضی به انجام اون کار نباشد ولی به خاطر پدر و مادرش اون کار را انجام می دهد
از جدایی خیلی می ترسم از زندگی بعد از جدایی ترس دارم
خاطراتی که با همسرم داشتم اذیتم می کند البته خاطرات خوبی شاید در این مدت یک ماه باشد
-
RE: متارکه و طلاق
دوست عزيزم عذر ميخوام اين سوال رو ميپرسم شما در اين مدت رابطه جنسي هم داشتين؟؟
اگه جواب منفي باشه...من جاي شما باشم با گرفتن تمام نفقه و اون مقدار از مهريه كه قانون معين كرده خودمو از اين زندگي ميكشم بيرون!!
مردي كه هنوز طلاق زنش قطعي نشده با يه دختر دوست شده به نظرت ميتونه مرد زندگي باشه؟؟
ميتوني روش حساب كني؟ميتوني بهش تكيه كني؟
چرا خودتو ميندازي توي حچل؟؟
وقتي الان به راحتي ميتوني ازش جدا بشي منتظري كه فردا با يه بچه طلاقت بده و با دوست دخترش بره گردش؟؟؟
-
RE: متارکه و طلاق
من فکر می کنم اگر من و همسرم به هم فرصت بدهیم شاید به خلق و خوی همدیگر بهتر آشنا شویم ولی همسرم متاسفانه اصلاً به من اهمیتی نمی دهد بعضی وقت ها فکر می کنم که من نتوانستم اعتماد همسرم را جلب کنم متاسفانه دوره نامزدی خیلی کوتاهی داشتیم و سریع به عقد هم درآمدیم و من از سه ماه قبل تلاش کردم که با همسرم صحبت کنم و حتی خانواده ام برای آشتی پیش قدم شدند ولی متاسفانه همسرم اصلاً راضی نمی شود. همسرم خیلی سریع می تواند آدم ها را فراموش کند. ناگفته نماند که خانواده همسرم هم خیلی روی همسرم تاثیر دارند. در این سه ماه خیلی تهمت ها و فحاشی کردند و پشت سر من زیاد حرف زدند.
نه رابطه جنسی کامل نداشتیم و متاسفانه مهریه ای ندارم و نفقه هم شامل حال من نمی شه
-
RE: متارکه و طلاق
ستاره عزیز
اگر مساله رابطه الان ایشون با یک دختر رو کنار بگذاریم . (البته خود من با چنین مساله ای اصلا نمی تونم کنار بیام)
این مساله که همسرتون تابع خانواده هست فردا در زندگی مشکلات بسیار زیادی برای شما پیش خواهد آورد . همسر شما الان که در دوران عقد هستید و معمولا در این دوران عواطف بالاست و باید به خواسته های شما توجه داشته باشند در همه چیز اول نظر خانواده را پیاده میکنند چه برسد به زمانی که زیر یک سقف زندگی کنید و کار شما همینه که مانع دخالت های اونها بشی و برعکس شما همسرتون خانوادش رو در اولویت بگذاره که این خیلی سخت هست .
این که فقط چهره شما رو پسندیدند و بیشتر خانواده ایشون شما رو پسندیدند و اینکه الان شما رو نمی خوان و دادخواست طلاق دادند و شما تلاش برای حفظ زندگی کردید هم مشکل دیگری است .
ستاره عزیز شما اگر همسرتون رو راضی به ادامه زندگی کنید و فقط خودتون یک طرفه خواستار این زندگی باشید آینده خوبی نخواهد داشت و همسر شما در طول زندگی به شما تعهد نخواهد داشت (شما باید دنبالش بدوید و اون از شما فرار کنه ) و خود این نوع تشکیل زندگی زمینه ساز مشکلات آینده خواهد شد و خدا نکرده ممکن است روزی برسد که خود شما از زندگی با ایشون خسته بشید .
این زندگی وقتی ارزش ادامه دادن خواهد داشت که هر دو شما خواستار آن باشید بدون هیچ اجباری .
-
RE: متارکه و طلاق
ستاره عزیز، دوران قبل از ازدواج، دوران شناخته، یعنی فرصتی هست که دو طرف همدیگه رو بهتر بشناسن و بعد از اطمینان وارد زندگی مشترک بشن..
عزیزم هر چند که این دوران برای شناخت به هیچ وجه کافی نیست اما شما اخطارهای زیادی رو در این دوران دریافت کردین. اکثر خانمها به این امید ازدواج می کنند که همسرشون رو تغییر خواهند داد.. اما متأسفانه همچین چیزی واقعیت نداره، هیچ وقت نمی تونیم طرف مقابلمون رو تغییر بدیم، مخصوصا همسر شما که 30 سال به این شکل زندگی کرده، شخصیت و طرز فکر همسر شما شکل گرفته و هیچ کس حتی خود همسرتون به سختی قادر به تغییر خودش خواهد بود. عزیزم، گاهی مواقع تنها بودن بهتر از همنشین و هم صحبت بد داشتنه... چرا میخوای به خاطر ترس از جدایی چشمهاتو رو همه چیز ببندی؟؟
میتونم بپرسم ازتون که خانواده خودتون چه نظری ندارن؟ پدر و مادرتون مخالف جدایی هستن یا موافق؟ آزادی شما قبل و بعد از نامزدیتون به چه شکلی بود؟ رابطتون با پدر و مادرتون به چه شکله؟
منتظر پاسختون هستم...
:72:
-
RE: متارکه و طلاق
سلام ستاره خانوم
خوش اومدی
چقدر خوشحالم که در ابتدای راه زندگی ات به این تالار رسیدی
شما جند سالتون هست؟
این دوری که بین خودت و همسرتون ایحاد شده دردناک هست >>>نیمه خالی لیوان
اما
فرصتی است که خودت با خودت خلوت کنی و ببینی آیا می توانی ایشون را به عنوان همسر برای تمامی عمر بدانی یا نه؟
زندگی فقط عشق و علاقه دوره نامزدی نیست ...یه چرخی توی تالار بزن و زندگی ها را بخون
مهارت های زندگی
شرایط شروع زندگی
و ...
اون وقت با منطق نه با احساس
یک بار دیگه شخصیت همسر و خانواده اش رو تحلیل کن
ببین ایا ایشون می تونه برای شما تکیه گاه باشد یا نه؟
...
خانومی هیچ اتفاقی نیفتاده و خدا را شکر در ابتدای راهی و فرصت کافی برای تصمیم گیری داری
پس عجله نکن
-
RE: متارکه و طلاق
پدرم فوت شده است و مادرم زیاد سخت نمی گیرد و موافق جدایی است ولی خانواده من خیلی بسته هستند زیاد رفت و آمد اجتماعی با کسی نداشتیم و نداریم و مادرم استرس ها و نگرانی هایش را به من منتقل می کند به طوری که اصلاً دوست ندارم از سرکارم به خانه برگردم و همیشه وقتی می خوام برگردم نگران این هستم که چه خبر بدی افتاده یا می خواد بیافتد نصفه شب از خواب می پرم و نگران این هستم که مادر از ناراحتی سکته کند یا حتی اقدام به خودکشی کند البته می دانم که مادرم اینکار را نمی کند ولی من ناراحت این موضوع هم هستم من با جدایی ازهمسرم خیلی بهتر کنار می آیم تا رفتار مادرم اصلاً حوصله هیچ کاری ندارم و کلاً تمرکز روی هیچ کاری ندارم
من 27 سالمه