سلام فرشته های همدرد ی من آمدم اما ...
سلام به یاران خاصه به مدیرهمدردی ، اصلا چرا باید اسم ببرم ، سلام به همه دوستان همه شما که اهل یک قبیله ایم ، قبیله همدردی
راستی چقدر اسم! چقدر از بغل هم رد شده ايم ؛ چقدر هم را بغل کرده ايم ! چقدر وقتی با هم بوديم خودمان نبوديم ! چقدر ليز خورديم که گير هم نيفتيم ! قلاده نشويم گردن هم ! آزاد باشيم ! چقدر ترسيده ايم ! چقدر هم را جدی نگرفته ايم ! نگاههايمان را ؛ و دستهايمان را که هر روز پيرتر می شوند !
آمدم ، آمدم تا ادای دین کنم به آنهائیکه ند یده و نشناخته یاریم دادند تا از راهی برگردم که بن بست بود ، به آنهائیکه صدایم کردند و نمی شنیدم اما حالا همه صدا ها را می شنوم و تا مغز استخوانم نفوذ می کنند! بعضی وقتها هم برای خوب شنیدن صدا ها ، باد می اندازم توی گوشهایم ، ببینم چه اثری از صدا ها را احساس می کنم ، درست مثل وقتی سر آدم زیر آب است و مردم اطراف استخر بلند بلند حرف می زنند! مثل وقتی که زیر کرسی خوابت می برد و بقیه مشغول معاشرتند! مثل صدای گرم مبهمی که وقت نوشتن سراغم می آید ! اما بعضی صدا ها تنها پچ پچی بیش نیستند ؛ پچ پچ ها را هم امتحان کردم ولی خوب در نمی آید! هیچ علامتی از حضور در آن ها نیست! بیشتر به اضطراب می زند! چراغها خاموش می شوند، چراغ دل ها را می گویم
راستش را بخواهید امروز درست همان حس و حالی را دارم که گویی تولد دوباره ای یافتم ، به دعا ی نیمه شبان دل عاشقان خدا سوگند برای شما آمدم که فر شته اید ، آمدم تا من هم فرشته باشم
به روح پر فتوت پهلوانان تاریخ مان قسم، دارم دلم را بيان مى كنم. بعضی وقتها فكر می کنم رسالت ما انسان ها فرشته بودن است ما به اين جهان آمده ايم كه فرشته بشويم و پرهايمان درآید و به اوج فرشتگى برسیم، زیاده گویی می کنم شما که خودتان فرشته اید بهتر میدانید ، فرزانه ای می گفت فرشته شدن كار پرزحمتى است، و نمی شود تعریف کرد فقط همینقدر باید گفت که فرشته ها فقط رنج می کشند بقول اون هم تالاری نه اینکه بخوام خودم را ، یا دور از شما فرشته ها باشه ، قصد نوازش تان را داشته باشم ، که مثلا بانک نوازش تان خالی است ، نه ، چنین قصدی ندارم ، اصلا انسان برای فرشته شدن بدنیا آمده است اما گویی خودمان از خودمان غافلیم ، بال های ریز ریز روی شانه هایمان هست که همان محبت و دوست داشتن است ، خدمت به هم نوع کردن است ، من که باور ندارم فرشته ها دیده نمی شوند بلکه به نظر من جسمیت هم دارند جای پاهایشان پیدا ست بقول مولانا که می گوید " خيال باغ تو را به باغ مى برد، خيال دكان به دكان." اما با این همه بعضی ها هم از همان لحظه که از کودکی به بزرگسالی میرسند و پاهایشان دراز می شود و قد می کشند ، دیگر فرشته نیستند باز بقول همان رفیق فرزانه ام که می گوید هرموقع نهار و شام مى خورى، وقتى دارى لبه سفره ات را تا مى زنى كه جمع كنى، اگر زيرش يك عده آدم گرسنه را ديدى، بدان كه تو فرشته اى." مثل همه شما هم تالاریانم که برای یاری رساندن به همنوعانتان با هم در رقابت مقد سانه هستید ، و شانه به شانه ی گرفتاران قدم بر می دارید .
روده درازی می کنم اما می خواهم بدانید که حالا در این سن و سال که دیگه از نیم قرن هم گذشته این بار مثل یه کودک تازه تولد یافته ای را می مانم که بی بغض ، بی کینه ، بی عشق ، تنها چشم به آینده دوخته ا م ، تا فرشته باشم از همین رو با صدایی که به بلندای صوت موذن عشق است به همه شما فرشته ها باز هم سلام دارم
سلام به خوبان
سلام به هابیلیان،
سلام به صفا و صداقت،
سلام به امید، آینده، امروز، دیروز، فردا
سلام به مهری که در دلها جاریست
سلام به انسانی که هنوز خدا گونه است
سلام به زندگی، رودی که از دهکده ی غم می گذرد
سلام به خورشیدی که این روز ها مدام در پشت ابرها پنهان میشود
سلام به همه روزهای پشت سر و همه روزهایی که پیش رو مانده
سلام به همه انها یی که قدم به قدم، عشق را به من آموختن
سلام به همه انها یی که ازخجالت نگاهشان نکردم تا مبادا دلم بلرزد
سلا م به آنهائیکه هرگز تولد نیافته ؛ ولی ممکن بود دیوانه وار عاشق هم باشیم
سلام به فرشته ها
RE: سلام فرشته های همدرد ی من آمدم اما ...
سلام پندار عزيز
خوش اومدي...http://www.postsmile.com/img/emotions/222.gif
خيل خوشحالم از اينكه فعاليت مجددتون رو شروع كرديد و دوباره متولد شديد...http://www.postsmile.net/img/28/2800.gif
موفق باشيد:72:
RE: سلام فرشته های همدرد ی من آمدم اما ...
سلام پندار عزیز
پست اول شما شامل بخشهایی خارج از قوانین تالار همدردی بود که ویرایش و حذف گردید.
همچنین 2 پست دیگر از اعضاء محترم در این تاپیک حذف گردید.