میگویند اعتماد به نفس ندارم

سلام بر مدیران محترم سایت وزین همدردی
برای همدردی نمیدونم باید از کجا شروع کنم
ولی این جمله رو بارها میشنوم شاید هر روز " تو اعتماد به نفس نداری "
مشکل منه اینه که این باور و اعتقاد رو دارم که از همه عقب ترم و مطمئنم اشتباه نمیکنم
شاید بد نباشه درباره خودم بنویسم
من 25 سال دارم دانشجوی کارشناسی ارشد صنایع هستم و کارمند رسمی
در حال حاضر ترجمه و نگارش یه کتاب تخصصی رو نیز در دست دارم

نمیدونم ایا باور من اشتباهه ؟
ولی این همه افردای که خیلی سرتر از من هستن و جوونتر از من نشون دهنده چی هستن .. این که من از عالم و ادم کمترم :54:

دیگه دارم دیوونه میشم . راستی خیلی وقتم رو به بطالت میگذرونم چون مطمئنم کاری از دستم برنمیاد و هیچ ثمری برام نداره

منتظر جوابتون هستم

در این سایت فقط مدیران پاسخگو نیستند و اعضا نیز در پاسخگویی شرکت دارند .
میترا خانم متاسفانه نه روی سلام شما با من که جزء اعضا هستم بود و نه روی سوالتان بنابر این من نیز شما را از همدردی خودم محروم میکنم :D

سلام به میترای عزیزم.
ببخشید من نمیدونم شما خطاب به مدیران سلام کردی من هم میتونم تظهار نظر کنم یا نه. اما خوب حقیقتش چون شرایط شما رو یک جورائی مثل خودم دیدم خواستم یک مقدار کنجکاوی کنم.
من هم 26 سال سن دارم.مدرک کارشناسی گرفتم و از 18 سالگی کار میکنم. 2 بار کارم رو عوض کردم به خاطر اینکه کار دومی که انتخاب کردم با رشته تحصیلی من همراه بود. اوایل خودم رو خیلی با بقیه مقایسه میکردم با اینکه من زودتر شاغل شدم ولی بقیه از لحاظ مالی خیلی سریعتر تز من پیشرفت کرده بودن ولی من همچنان در جا میزدم و اعتماد به نفس نداشتم تا اینکه سعی کردم یکم با افرادی که خودم رو اینطور با اونها مقایسه میکردم همراه کنم و بعد دیدم درسته اونها از لحاظ مادی خیلی پیشرفت کردن اما خوب به هیچ عنوام از لحاظ فکری و تجربه قابل مقایسه با من نیستن این بود که از این فکر خلاص شدم.
من فکر میکنم تو اتفاقا خیلی دختر کوشا و توانمندی هستی چرا که قبول ترجمه و نگارش یک کتاب تخصصی کار هر کسی نیست و اعتماد به نفس زیادی رو میطلبه.
به نظر من تو اعتماد به نفس خوبی داری ولی مسیاله اینجاست که خودت زیاد مقایسه میکنی در صورتیکه شرایط هر کسی در زندگی کاملا منحصر به فرد استومهم اینه که تو با توجه به شرایط و موقغیت خودت در شرایط اکنون بهترین وضعیت ممکن رو داری و سعی کنی بهترین رو برای خودت کسب کنی. راجع به اوقات بطالت نمیتونی وقت روی ترجمه و نگارش کتابت بگذاری؟؟
یا اصلا بهتره یک سری مقالات و یا کتبی که مربوط به شناخت خود و یا حتی اعتماد به نفس هست بخونی..
به نظر من میتونه مفید باشه.

موفق باشی

سلام به دوست عزیزم mitra61:72:

سال نو رو بهتون تبریک میگم.

اینکه شما به مدیران سلام کردید رو بنده میذارم به حساب ناآشنا بودن شما با تالار ...چون در اینجا همه همدرد هم هستند و فقط مدیران نیستند که به سوالات پاسخ میدند.
هرکس چیزی رو که به ذهنش میرسه برای راهنمایی یا حداقل همراهی با دوستان مینویسه.
من هم اونچیزی که درمورد مساله ی شما به نظرم میاد رو میگم.

به نظر من ریشه ی این احساس درونی است...یعنی شما هرروز و بارها و بارها از خودتون میشنوید که :تو اعتماد به نفس نداری...و چون حالت درونی ما مستقیما روی مخاطبانمون تاثیر میذاره...باعث میشه احتمالا شما این جمله رو از دیگران هم بشنوید.
شما اهل مقایسه هستید...((افرادی که سرتر و جوونتر از شما نشون میدن))

خب شما که به بالا دستیاتون نگاه میکنید ..چرا کمی به کسانی که خیلی پایینتر از شما هستند توجه نمی کنید؟؟
همیشه در اطراف ما انسانهایی وجود دارند که موفقتر از ما هستند ...چه در زندگی فردی چه در زندگی اجتماعی.این یه امر طبیعیه و اجتناب ناپذیر!
اما آیا این نشون دهنده اینه که من موفق نیستم؟؟
آیا موفق بودن یا نبودن من رو دیگران تعیین میکنند؟؟یا من هستم که با تلاشهایی که توی زندگیم کردم...با مشکلات و سختی هایی که سربلند ازشون بیرون اومدم..با فعالیت ها ی اجتماعی و مدارجی که طی کردم...تعیین میکنم که موفق هستم یا نه.

با شرح حالی که از خودتون نوشته بودید...دانشجوی کارشناسی ارشد صنایع...مترجم کتاب تخصصی...کارمند رسمی...من به عنوان یک شخص سوم که اینها رو خوندم واقعا احساس میکنم دارنده این مشخصات آدم واقعا موفقیه!

البته ناگفته نماند که تعریف موفقیت از نظر هرکس یه چیزه.
یکی به اون چیزی که امروز بهش رسیده راضیه و نتیجه زحماتش رو هرچند نه خیلی مطلوب و عالی ولی هر چی که هست میپذیره و تلاشش رو برای فرداهاش بیشتر میکنه... و یکی اونقدر برای رسیدن به موفقیت میدوه که هیچ وقت بهش نمیرسه..اون کسیه که فکر میکنه موفقیت یه چیز خیلی بزرگ و عجیبیه که با یه اتفاق خاص بهش خواهد رسید...اما من معنای موفقیت رو داشتن احساس خوب نسبت به لحظه ی حال می دونم..که با این تعریف موفقیت اونقدر هم دست نیافتنی نخواهد بود...هر لحظه میشه موفق بود.
یه چیز دیگه....
شما که کارمند رسمی هستید ...دانشجو و مترجم ...چرا احساس میکنید وقتتون به بطالت میگذره..مگه آدم دیگه باید چی کارکنه؟؟درسته که ما خیلی ایده آلها و هدفها رو تو زندگی داریم و دنبالشون میکنیم...اما مهمتر از هدف و....زندگی کردنه.
خیلی وقتها ما زندگی نمیکنیم...فقط ادای زنده ها رو در میاریم.
به نظر من کمی با خودتون مهربونتر باشید...
مقالات انجمن اعتمادبه نفس هم خیلی مفید و کاربردی هستند.

براتون آرزوی آرامش میکنم:203:

سلام دوستان خوبم
من باری نخستی که این سایت رو دیدم تنها و درمونده بودم و همه مطالبم رو با اشک نوشتم و این در حالی بود که اصلا نمی دوستم این امکان در تالار وجود داره که همه دوستان میتونن کمکم کنن .. بنابراین عذر خواهی میکنم . بنابراین از همه دوستان و بویژه آرزو ف نجوا و زینب عزیز پوزش میخوام
از اینکه به حضورم و درد دلم توجه کردین ممنونم ، چرا که همین توجه و دلداری شما خیلی ارومم کرده بخصوص حرفهای زینب و نجوای عزیز و فکر میکنم شاید لازم باشه بیشتر فکر کنم
از بابت همه چیز ممنونم

سلام میترای عزیز
منهم چون شما تازه واردم
و اعتماد به نفس حلقه گمشده زنجیر شخصیت من نیز هست ... من فکر میکنم سن دختران مجرد هر چه بالاتر میره احساس ضعفضون بیشتر میشه . من دو سال قبل خیلی پرارداه بودم و بااعتمادی که به خودم داشتم کارهای بزرگ میکردم ولی الان در حل مسائل روزمره دچارمشکل شدم . من فکر میکنم با چاپ کتابتون اعتماد به نفس شما چندین برابر میشه چون به قول بزرگان انسان وقتی نتیجه خوب و مثمر ثمر زحماتش رو می بینه ، توان وقدرتش برای ادامه مسیر و کسب موفقیتهای بیشتر چندین برابر میشه . موفق باشی دوست خوب

سلام mitra61 ،:43::72:

دوست خوبم ،
شاید بهتر باشه به این دو لینک یه سری بزنی ::73:

1. روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی > لطفا کمکم کنید ، خسته شده ام.
http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=1102&pid=10088#pid10088

2. سایت همدردی > مقاله اونهایی که از خودشون راضی نیستند بخونند .
http://www.hamdardi.com/fa_default.asp?RP=M_content.asp&P1N=ContentID&P1V= 215

موفق باشی .
:203:

سلام mitra61
خوش آمدی...

بحث اعتماد به نفس و ارزشمندی بر خلاف آنچه که تصور می شود، یک چیزی نیست که از بیرون آن را مشخص کنند. یا اینکه اگر ما به نتیجه ای رسیدم بعد احساس اعتماد به نفس کنیم. همانطور که دوستان خیلی قشنگ توضیح دادند و همینطور اگر مطالبی که در لینکها آمده است، را مطالعه کرده باشید. اعتماد به نفس به خاطر چیزهای نیست که ما کسب می کنیم. بلکه اعتماد به نفس با شناخت آن چیزهایی که درونمان هست امکان پذیر می شود.یعنی شما با اینکه کارشناسی ارشد دارید و .....، ولی می گوئید اعتماد به نفس ندارم. اما در این تالار کسانی هستند که هیچ چیزی از این امکانات و موفقیت های شما را ندارند اما خود را با اعتماد به نفس می دانند.
پس اعتماد به نفس با شناخت خویشتن خویش امکان پذیر است. نه با کسب موفقیت...
در واقع حرص رسیدن به موفقیت های جدید به خاطر عدم اعتماد به نفس است...
اینکه به صورت افراطی دنبال کسب نداشته ها می رویم و خود را نادیده می گیریم. ممکن است از ضعف اعتماد به نفس باشد.
پس آرام گرفتن و آرام شدن و تفکر به خودمان به عنوان یک انسان، موجب بالا رفتن اعتماد به نفسمان می شود.
برای مطالعه بیشتر این مقالات را مطالعه فرمائید:

- ای بازدید کننده عزیز تو منحصر به فردی

- شما ارزشمندهستید، من در شما خدا را حس می کنم