علاقه مضاعف به همسر

سلام به همه دوستان. بچه ها بیاین تو این قسمت به هم کمک کنیم که چطوری می شه بعد از چند سال زندگی کردن زندگیمون و گرمتر کنیم مثلا خود من 7 ساله که ازدواج کردم و الان یه پسر 4 ساله هم دارم هر چند که اوایل هم شوهر من ادم عاطفی نبود اما خود من به شدت عاشقش بودم و طاقت یک لحظه جدایی ازش نداشتم اما الان با وجودی که خیلی دوسش دارم و هر شب براش دعا می کنم که یک وقت خدای مهربون اونو و از من نگیره اما خب مثل اولا دیگه نیستم شاید انرزیم ته کشیده چون رفتارای همسرم خیلی عادی و حتی گاهی سرده مثلا با عرض پوزش از همه ابراز علاقه هاش اونم به شکل محدود وقت موقع رابطه نزدیکیمون هست در بقیه موارد حتی جواب اس ام اس های عاطفی من و نمی ده می گه اینالوس بازی دیگه هم مال ما نیست. من میخوام به من و به همه دوستانی که مشکل من و دارن کمک کنید همون طور که می بینید من مشکل حاد و لاینحلی ندارم اما همین مشکل کوچیک هم وقتی روی هم جمع می شه کم کم غیر قابل تحمل می شه؟ ( چه کنیم که بعد از چند سال زندگی همسرانمون بیشتر دوستمون داشته باشن و این و نشون بدن) لطفا اقایون هم اگه می تونن و تجربه ای دارن جواب بدن از همه دوستان ممنون. :82:

من تجربه ای در این مورد ندارم و ازین جهت توصیه منو به عنوان یه مرد مجرد بپذیرید که کارشناس هم نیست ..
اول اینکه بپذیریدشون و سعی کنین نکات مثبتش رو ببینید.
دوم اینکه به نظرم اگه گاهی به موقع و با ملایمتی که نشون بدین قصد آزار یا انتقاد ندارین مستقیم خواسته تونو بگین مردها معمولا یه کم مقاومت میکنن ولی وقتی حسن نیت خانم رو ببینین رام میشن... هرچند دوست ندارن به روشون بیارین ولی بعضی وقتها ازین که بهشون راه رو نشون بدین خوششون میاد ضمن اینکه راه نشون دادن لطفا اغلب در زمینه های زناشوئی باشه...(راه نشون دادن در مسائل دیگه به شدت به بی عرضه قلمداد شدن تلفی میشه:324:)
همواره جائی برای آزادی وی بذارین (میدونم میگین که دیگه خیلی آزاده) ولی حداقل فعلا سهم کوچکی از وقت و انرژیشو بخواین...

سلام عزیزم
خوب من اول به شما پیشنهاد می کنم مطالعاتتون رو روی روحیات آقایون بالا ببرید تا بهتر با برخوردهای شوهرتون کنار بیاین.
90 درصد مردان مثل شوهر شما هستند و احساساتشون رو بر خلاف ما خانمها به راحتی به زبون نمییارن و اینو بچه بازی می دونن در حالی که عشق و علاقه زیادی نسبت به خانواده در دل دارن و نهایت تلاششون رو می کنن که خانوادشون در رفاه باشه.پس رفتار سرد شوهر شما دلیل بر دوست نداشتن یا کم شدن عشق ایشون نیست.ایشون سرپرست خانواده هستند و تمامی تمرکز را گذاشتند روی رفاه خانواده همین نشاندهنده عشق ایشون هست. شما خودتون اگر به عشق ورزیدنتون ادامه بدین به اون ثابت میکنید که هنوز دوسش دارین و اونم کم کم یاد میگیره که به زبان بیاره. قدر شوهرتون رو بدانید و بدانید عشق شوهرتون در قلبش ماندنیست و عاشقانه دوستتون داره. تنوع در زندگی داشته باشید نزارید یکنواخت بشه در هر چیزی تنوع خوبه دکور خونه، آرایش مو،و...... شاد و خندان باشی

یاس بانوی عزیز
میشه بگید مواقعی که مشاجره ای بین تون پیش میاد شما چیکار می کنید؟ قهر - گریه - برخورد لفظی - جرو بحث - سکوت - گذشت و...؟

به موازات پاسخی که به سوال فوق میدید یه توصیه میکنم اونم اینکه همیشه در دسترسش نباشید ! این تجربه باعث میشه تنور خواستنش شمارو داغ بمونه. در عین حال توی برخوردتون با همسرتون تنوع به خرج بدید ، گاهی سورپرایزش کنید.

سلام دوستای خوبم رفتاری رو که من با همسر پیش گرفتم از نظر خودم درسته البته قطعا ایراداتی داره که می خوام شما کمکم کنید در جواب دوست اول باید بگم همسر من اون قدر ازاده که تقریبا هر وقت می خواد میاد خونه البته همیشه من در جریان هستم کجاس. اما خب هر جا و هروقت بخواد بره و هر وقت بخواد میاد. تنوع رو هم تا دلتون بخواد دارم منتها همسر من به شدت از ارایش بدش میاد چیزی که من و شاید خیلی از خانمها دوست داریم از مو رنگ کردن و ارایش و ... بدش میاد. اگه بین ما بحثی پیش بیاد او قهر می کنه و به قول خودش تا مدتی که اکثرا چند روز طول می کشه نمی خواد من دور و برش بچرخم که البته من در این زمینه به شدت کم طاقتم چون از قهر متنفرم اینم بگم اون قدر بهش زمان می دم که تو خودش باشه این جوری نیست من همش اویزونش باشم وقتی خونس یا پای تلویزیونه یا کامپیوتر اگه بخواد حرف می زنه نخواد نمی زنه در مورد محل کارش و کاراش هیچ وقت برای من چیزی تعریف نمی کنه. به خانوادش علاقه زیادی داره عاشق پسرمونه وقتی که میاد بیشتر وقتش مال اونه که البته هیچ کدوم این موضوعات بغیر از قضه خانوادش من و ناراحت نمی کنه. اونم به این خاطر که حرف تو خانواده همسر من زیاده و من و اذیت می کنه. من خیلی شوخ طبع و پر انرزی هستم که همسر من هیشه با این حالت من مخالفه اون دوست داره من مثل زنای قدیم باشم اما من دوست دارم مثلا وقتی می ریم پارک منم توپ بازی کنم بدمینتون بازی کنم و بدوم اما اون همه کارای من و بد می دونه وقتیم اروم می شم فکر می کنه که ناراحتم در نتیجه اون ناراحت تر از من می ره اون طرف می شینه هر رفتار بدی تو پسرمون و از من می دونه می گه تو بد تربیت می کنی. من می خوام بدونم چه کنم که همسرم اون محبت نهفتش و که منم قبول دارم که داره ر و نشون بده گرمتر رفتار کنه باهام حرف بزنه از همه چیز. از همه ممنون.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط yas bano

سلام به همه دوستان. بچه ها بیاین تو این قسمت به هم کمک کنیم که چطوری می شه بعد از چند سال زندگی کردن زندگیمون و گرمتر کنیم مثلا خود من 7 ساله که ازدواج کردم و الان یه پسر 4 ساله هم دارم هر چند که اوایل هم شوهر من ادم عاطفی نبود اما خود من به شدت عاشقش بودم و طاقت یک لحظه جدایی ازش نداشتم اما الان با وجودی که خیلی دوسش دارم و هر شب براش دعا می کنم که یک وقت خدای مهربون اونو و از من نگیره اما خب مثل اولا دیگه نیستم شاید انرزیم ته کشیده چون رفتارای همسرم خیلی عادی و حتی گاهی سرده مثلا با عرض پوزش از همه ابراز علاقه هاش اونم به شکل محدود وقت موقع رابطه نزدیکیمون هست در بقیه موارد حتی جواب اس ام اس های عاطفی من و نمی ده می گه اینالوس بازی دیگه هم مال ما نیست. من میخوام به من و به همه دوستانی که مشکل من و دارن کمک کنید همون طور که می بینید من مشکل حاد و لاینحلی ندارم اما همین مشکل کوچیک هم وقتی روی هم جمع می شه کم کم غیر قابل تحمل می شه؟ ( چه کنیم که بعد از چند سال زندگی همسرانمون بیشتر دوستمون داشته باشن و این و نشون بدن) لطفا اقایون هم اگه می تونن و تجربه ای دارن جواب بدن از همه دوستان ممنون. :82:

---

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

سلام
من تازه عضو سایت شدم و یه کم ناشی هستم. همه دوستان به بزرگی خودشون ببخشن:rolleyes:
دوست عزیزم
درک می کنم که چقدر این مسئله اذیتت می کنه. کاش آدما مهارت نمایش دادن احساسات رو یاد می گرفتن
آره، به نظر من این یه مهارته که متاسفانه خیلی از ماها اون رو کسب نکردیم و در بسیاری موارد، مقصر خانواده هامون بودن که به این امر مهم بها ندادن
من پیشنهاد می کنم در این زمینه با صراحت تمام با همسرتون صحبت کنید. این نکته رو گوشزد کنید که زندگی مشترک نکات حساس زیادی داره که باید به اونها توجه کرد. شاید همسرتون به اهمیت این امر کاملا واقف نباشن. بهشون بگین که چقدر حیفه عشق و احساسات زن و شوهر نسبت به همدیگه، مخفی بمونه و فقط در زمان های خاص بروز داده بشه

درود

yas bano جان مشکل شما حل شدنی است.زیرا برخواسته از تفاوت های فردی بین دو طرفین است.

اغلب وقتی از زنان سوال می شود دوست دارید همسرتان چگونه باشند در جواب می گویند::

""دلم می خواهد او مردی مهربان...باهوش..رمانتیک..خوش اخلاق..و از همه مهم تر یاور من باشد. دلم می خواهد به من توجه کند به چشمانم خیره شود ..دوست دارم به من بگویم زیبا هستم..مردی رو می خوام که منو پیش خانوادش خوب معرفی کند بهم ارزش بدهد...عاشق بچه باشد..خلاصه مکمل من باشد""

بگذارید راحت با شما صحبت کنم ..عزیزم انتظار چنین محبت و عشقی از طرف مرد ناممکن است. چرا؟

زیرا عشق مرد شبیه عشق زن نیست.

ساده ترین موجودات جهان همین مردان هستند...رفتارها آنان بسیار کلی..ساده و صاف است.

مثال بزنم:: همسرت اگر عاشق شما باشد هرگز مداوم از محل کار زنگ نخواهد زد و عشقش را یادآوری نمی کند.

او هرگز کنارتان نمی شیند و موهایتان را نوازش نمی کند در حالی که شما به راحتی و دارید استراحت می کنید.

با تمام این اوصاف عشق او باز هم عشق خالص است. ولی به سبک خودش بسیار ساده
....

yas bano جان می خواهم چند ملاک برایت بگویم تا به عشق مردان پی بری و بفهمی آیا همسرت واقعا عشقش نسبت به شما کم شده یا نه.. از کجا معلوم میشه مردی عاشق ماست؟

اولین ملاک>> اگر همسرتون عاشقتون باشه دوست دارد به همه کسی بگوید که "این خانم من است" "این زن من است"

آن مردی که اعتراف کند مالک شماست..در واقع می خواهد به همه نشان دهد که شما را دوست دارد.

دومین ملاک>> فراهم کردن امکانات اولیه:: ببینید اگه همسرتون عاشق شما باشه بی شک در اولین مرحله فکر خود مشغول تهیه مایحتاج زندگی...خرید خانه می کند تا خدایی ناکرده همسر و فرزندانش احساس ناامنی نکنند.

فکر و هدف اولیه او پرداخت قبض آب ...برق...تهیه گوشت...پوشاک برای بچه ..دادن قسط ماشین است.. این یعنی تلاش او برای خانواده و عشق به همسر ولی به شیوه ساده
...........

ملاک سوم:: بسیار از شما محافظت می کند(غیرت بجا دارد):
هر گونه زنی برای شوهرتان باشید در هر جای دنیا باشید مردان از یک اصل تبعیت می کنند انهم راندن و مقابله با عاملی است که به همسرش آسیبی برساند. او هرگز اجازه نمی دهد افراد غریبه به شما بی احترامی کنند.

اگر همسرتان به شما بگویید نگرانت هستم و برایت اهمیت قائلم بدانید گران بهاترین چیز برای او تنها وجود شماست برای همین با تمام تلاش از شما مراقبت می کند.

...........

حالا عزیزجان چند اصل ساده برایت می گویم که هر مردی بدان نیاز دارد...
:305:
یک:: حمایت زن از مرد> خوشبخت کردن مردان بسیار آسان است. آنان نیازی به زن بازی و گفتن کلمه ی پی در پی "دوستت دارم..برات می میرم"" نیستند. بیادت باشد مردان بسیار سخت نیازهایشان را ابراز می کنند. زیرا خواسته هایشان بسیار اندک و محدود است.

تنها نیاز مردان این است که هنگامی که از سرکار با آن مشغله های زیاد برمی گردند همسرشان به استقبال آنان آید و بگوید" عزیزم امروزت چطور بود؟ مرسی که این همه برای خانواده تلاش می کنی. واقعا ما به تو نیاز داریم و در کنارت احساس راحتی می کنیم"
در این صورت است که غیرت و غرور زیبای مرد تحریک می شود و او غرق در احساس پرشور محبت شما خواهد بود.
.............

دو:راست گویی و خلوص نیت شما: این را یادتان باشد از دید یک مرد عشق یعنی "صداقت".. مرد می خواهد همسرش از طریق صداقت عشقش را با او ابراز کند نه لوس بازی های بی مورد.
گفتن این کلمه در بین دوستان و خانواده مرد را به اوج می برد>""این مرد رویایی من است همیشه بهش وفادار می مونم"
اگر مردت حتی در میان فامیل کم درآمدترین باشد تو فقط دست او را بگیر و دستش را فشار بده بگو این برایم مهم است که پیشم هستی.
..........

سه: دست پخت خوب شما.> چیه تعجب کردید؟ نه؟

باور کنید تمام مردان عاشق غذا هستند. او عاشق خوردن غذای خانگی است.به او برسید
........................

باز یادآور می شوم عشق مردان و زنان متفاوت است... عشق مرد بسیار ساده است نیازی به رمزگشایی آن نیست.

در آخر >> عشق در تمام زندگی زناشویی جاری است ولی در هر دوره نوع آن تغییر می کند... در دوران نامزدی و اوایل ازدواج بیشتر صرف محبت های کلامی و رفته رفته این عشق به اعمال غیرکلامی سوق پیدا می کند.

زندگی یعنی طی مسیری ..تنها به هدف فکر نکن...خوشبخت باشید
بدرود:72:

سلام به همه دوستان مهربونم واقعا از همتون ممنونم که برای من وقت می گذارید. نمی دونم چی باید بگم شاید من یه ذره غیر طبیعی هستم باور کنید من از مردای لوس که یه سره می گن دوستت دارم و از این قبیل حرفا خوشم نمیاد من دوست دارم در کنار یک مرد مغرور زندگی کنم که علاقش هم در غالب همون غرورش باشه اما اون یک مقدار قدیمی فکر می کنه من باید کارای مادرش و بکنم مثلا اگه یک روز ابراز خستگی کنم از کار روزانه می گه تو اگه جای مامان من بودی مجبور بودی این کارا (لیستی از کاراری مامانش و می گه) رو بکنی پس چیکار می کردی؟ من کارایی که در ارتباط با تحریک انگیزه در همسرم هست و انجام می دم از قبیل خسته نباشید گفتن و تشکر از زحماتش و .... اما همسر من اصلا بلد نیست محبتش و نشونم بده نه با زبان به هر شکل دیگه هم من حاضرم بپذیرم. اون از شوخ طبعی من زیاد خوشش نمیاد مدام دوست داره هر جا می ریم خانوادش و هم ببره به قولی ازانس اونا باشه دلش می خواد وقتی میاد خونه من هیچی نگم تا او استراحت کنه منم تا حدی رعایت می کنم اما پس من چی؟ از صبح که تنهام شبم تنها باشم؟ تا کی باید نبود و کمبودش و با دوستام جبران کنم؟ کتاب بهش معرفی کردم خودم انواع کتابها رو خوندم و اصولش و به کار بستم حتی با 148 تماس گرفتم و راهنمایی خواستم و به کار بستم تنها ایراد من اینه که نمی تونم نسبت بهش بی تفاوت باشم شاید اگه منم مثل اون باشم بفهمه که چقدر سخته. اصلا چرا مردا بعد از یه مدت سرد می شن ؟بازم راهنماییم کنید ممنونم.

درود

yas banoجان ممنون از توضیحات خوب شما که مسئله را قدری روشن کرد.

خوب توجه کن عزیزم همسر شما از مردانی هست که وابسته به خانواده خصوصا مادر است.

چرا بعضی از مردها حتی ممکن است شب فرزند و همسرشان را تنها بگذارند وبه خانه مادری خود به کمک بروند...چرا زیاد به مادر و پدر اهمیت می دهند؟؟ اصلا چرا وابسته مادر و خانواده هستند؟

این طبیعی است زیرا مادرش و خانواده اش از کودکی اولین کسی بودند که برایش روشن کردند چه چیزهایی خوب است و چه چیزهایی خطا... اولین کسی که بهش گفته بوده قبل از تاریک شدن هوا خونه باشه خانوادش بوده...اولین کسانی که گفتن تو مردی مرد گریه نمی کنه... اولین کسانی که گفتن تو مردی و باید مواظب خواهرت باشی...اولین کسانی که گفته اند مرد باید قوی باشد مادرش و خانواده اش بودند... و اگر او کارهای آنان را انجام نمی داد توبیخ می شد.

نکته اصلی این جاست که از اول مادر و خانواده او قوانینی وضع کرده اند و او پیروی کرده.

آیا همسرم مقصر است...او چرا به من اهمیت نمی دهد؟؟

نخیر کسی مقصر نیست...چون همسرتان این گونه بار آمده.

بخدا من خیلی دوستش دارم... دارم پژمرده میشم چیکار کنم؟؟

شما باید همان کاری را بکنید که مادرش انجام می داد.... یعنی ""وضع قوانین برای منزل و زندگی زناشوی"" البته این کار را باید قبل از آشنایی و در طی ازدواج انجام می دادید.

وضع قوانین بهترین راه کنترل همسر است...زیرا او از ابتدا با قوانین و اجرای آن بار آمده.

چگونه قوانین وضع کنم که احساس نکند با او مانند کودک برخورد می کنم؟؟

yas bano عزیز مردان نمی توانند ذهن شما خانم ها را بخوانند. بنابراین گفتن و ناله از وضع موجود به شیوه درست او را آگاه می کند... بگذارد نکته ای را بگوییم تمام تلاش شوهری خوشبختی همسر و فرزند خویش است اما او تا زمانی این تلاش را ادامه می دهد که فکر کند هر لحظه امکان دارد زندگی زناشویی او به خطر افتد..بنابراین تا زمانی که کسی اعتراض نکند او هیچ کاری انجام نمی دهد.

یک مثال ساده:: اگر شما در طی یکسال از وضع بد اشپزخانه و افتادن دستگیره های کابینت ها شکایت نکنید او هیچ اقدامی برای درست کردن ان نمی کند ولی با اعتراض به هنگام او حتی با کم ترین هزینه حداقل کابیت ها را روغن کاری می کند تا صدا ندهند.

پس اولین وظیفه شما>> اعتراض سازنده و به هنگام است... به این ترتیب:

عزیزم مردم لازم است به من احترام بگذاری

تو باید بدانی اول من در اولویت هستم بعد دیگران...عزیزم اول خدا بعد خانوادت

هیچ کاه تلاش نکنید با خانواده شوهر و خود او مقابله کنید بگذارید به آنان محبت کنید ولی با زیرکی دل او را بدست آورید...

مثلا:: مادرش زنگ میزد و می گویید حسین بیا شب خونه ما کمکمون کن...

بهترین عکس العمل شما چه می تواند باشد::

شما می گوید::عزیزم اگر می خواهی بروی اشکالی ندارد شما آزاد هستی ولی گلم بهتر است چون شب هنگام است و ما را تنها می گذاری دیگر شب را همان جا بمانی و به خانه برنگردی""
.................

و درآخر خواهر عزیزم بازهم تاکید می کنم هدایت مردان بسیار آسان است... و اینکه بدانید همسر شما یکی از برترین امتیازها را دارد و آن کمک و حمایت خانواده پدرش است.. زیرا مردی که به خانواده مادری خود احترام نگذارد مطمئن باشید احترام شما را نیز بجا نمی اورد.

زندگی ادامه دارد...........

بدرود:72: