انتقادات آزادانه از مدیر همدردی
تو مدیر همه دردی ،سخنم گوش بکن
درد اعضاء فزون است،تو فراموش مکن
غره از انجمن و پست و تشکر تو مشو
چون وظیفه گران گشت، تو غافل مشو
تو مپندار که علم و هنرت می بخشی
او که داده ست وظیفه کندت، تا بخشی
سرسری از سر هیچ پست و شکایت ، مگذر
در دل آن نهان خون دلی هست تو راحت مگذر
حق عضویت و ِسرور همشان سدّ رهند
مرحمی کن که اعضاء همشان پشت درند
انتظارات فراوان شده است ، میدانم
کار بسیار و زمان کم شده است ،می دانم
من دعایت کنم ای یار که دردمند باشی
دردی از عشق که زخمها همه مرحم باشی
من غریبانه کنار گود انجمنم گوشم کن
آشنایانه مدیر را بگویم که بیا لنگش کن
RE: انتقادات آزادانه از مدیر همدردی
شنیده ای که یک دست حقا صدا ندارد
مسیر بی حضور خضر به جایی راه ندارد
دست نهیم به وحدت در دست هم جملگی
دور از همت این سرا بر درد دوا ندارد
مدیر را دلگرمی از یاری من و شماست
بی همرهی ، همدلی رشد و معنا ندارد
فرشته 1.18 دقیقه بامداد یکشنبه 89/2/19
اینم سروده ای فی البداهه بعد از خواندن پست جناب غریب آشنا تقدیم به همه دوستان همدل و با صفای همدردی