تو را خدا كمكم كنيد.سرگردونم.
سلام
به نظر شما چقدر زمان لازم است كه دو نفر همديگه رو براي انتخاب يه زندگي مشترك بشناسند؟ اين ارتباط بايد در چه حد باشه؟ در حد تلفن و يا حضوري بايد همديگه رو ببينن؟
رابطه دو نفر كه حدود 5 ماهه كه با هم هستند ولي پسره به دختره ميگه هنوز تو رو نشناختم؟ ميگه آدم عجيبي هستي. ميگه زمان بيشتري لازم دارم كه بشناسمت.
دختره ميگه اگه تو اين مدت برام خواستگار اومد چي؟
پسره هم ميگه ازدواج كن و فكر كن تو زندگيت نبودم. ولي اگه جوابت به خواستگارت منفي هست به من فرصت شناخت بيشتري رو بده؟
از طرفي دختره پسره رو هم دوست داره. پسره هم دوسش داره ولي ميگه هنوز نشناختمت. ميگه ميشه با 2 ماه هر كسي رو شناخت ولي تو تو ادم عجيبي هستي با اينكه اين همه مدت با هم هستيم ولي هنوز نشناختمت. در ضمن رابطه اين دو نفر فقط در حد تلفن و حرف زدنه.به نظر شما منظور پسره چيه؟ آيا اون دختره را براي ازدواج ميخاد؟ آيا واقعا" فرصت بيشتري براي شناخت لازم داره؟ كمكم كنييد. سر دوراهي عجيبي موندم راهنماييم كنيد. ممنون
RE: تو را خدا كمكم كنيد.سرگردونم.
سلام مهتاب جان ...
عزیزم شناختی که قراره برای ازدواج باشه با دوستی ایجاد نمیشه ..میتونی خیلی راحت بهشون بگین اگه بهتون علاقه دارن بیان خواستگاریتون و اینطوری با خانواده تون و شما آشنا بشن ... و درصورتی که میخواد با شما بیشتر آشنا بشه باید با اطلاع خانواده ی شما و خانواده ی ایشون باشه .. مهتاب ِ عزیزم شناخت برای ازدواج خیلی فرق داره با شناخت برای دوستی !! ...اگه قرار به ازدواج باشه شما هم شناختی نسبت به ایشون ندارید جز حرفایی که خودشون بهتون میگن پس بهتره از طریق خانواده ها ، فامیل ، دوستان ، آشنایان + تحقیقات به شناخت صحیح رسید ..
... موفق باشی عزیزم ...
RE: تو را خدا كمكم كنيد.سرگردونم.
ستاره جان از راهنماييت ممنونم.
من از اينكه خانواده ام بفهمن مي ترسم. راستش اول ميخام مطمئن شم كه منو انتخاب كرده بعد به خانواده ام بگم. اگه خانواده ام بفهمن و اين ازدواج سر نگيره چي؟ من چه جوري تو روي خانواده ام نگاه كنم. اين چيزها تو خانواده ي من نبوده. از يه طرفي من خيلي دوسش دارم. بارها سعي كردم كه خودم همه چيزو تموم كنم ولي نتونستم. نمي دونم چيكار كنم. همش مي گم اگه واقعا" پسره قصد ش ازدواج نيست، اين رابطه رو كه بارها بهش گفتم فقط براي شناخت بهتره براي ازدواجه تموم مي كرد ولي اون اين كار رو نكرد. راستش هم خودش پسر ه خوبي و هم خانواده ي خوب و موفقي داره. براي همين دوسش دارم. من به اندازه اي كه لازم باشه شناختمش ولي اون ميگه هنوز فرصت ميخام براي شناخت من.من نمي دونم چيكار كنم. اگه فرصت دادم و اون منو انتخاب نكرد و وابستگي من بهش خيلي بيشتر از الان بشه اون وقت چيكار كنم؟اين چيزها منو دچار ترس و ترديد كرده.كمكم كنيد
RE: تو را خدا كمكم كنيد.سرگردونم.
مهتاب جان عزیزم
بهتره ازش بپرسی چطور میخواد شناختش نسبت به تو کامل بشه ؟ به نظر شما یک شناخت چطور بوجود میاد !!
آیا همونطور که شما ازش شناخت پیدا کردی متقابلاً ایشون حتی زحمت به خودشون دادن که در مورد شما تحقیق کنن ؟
شاید بهتره جدی تر برخورد کنی .. شاید این فقط تو هستی که بهش وابسته شدی !!
اصلا در سنی هستن که بشه ازدواج درست فکر کنن ؟ آشناییتون از کجا شروع شده ؟ چطور اینقدر توی مدت 5 ماه نسبت بهش با اطمینان شناخت پیدا کردی ؟ (قرار نیست که به بهونه ی شناخت پیدا کردن تمام فرصتهای خوب برای ازدواجت رو از دست بدی !!! ) بهتره یک مدت مثلا یک هفته تعیین کنی و بهش زنگ نزنی و بگی که در موردت تحقیق کنه و بشناستی و نظرش رو در مورد ازدواج با تو بیان کنه میتونین بگین که در صورتی که بعد از شناخت در این مدت بیاد و ماجرا رو با خانواده تون مطرح کرد میتونین در مورد ازدواج باهاش درست فکر کنید و نظر بدین ... (البته این نظر من هست دوستان دیگه هم بهتره نظرشون رو مطرح کنن )
RE: تو را خدا كمكم كنيد.سرگردونم.
سلام
من به شخصه شديدا با نظر ستاره موافقم و ميگم هر چه سريعتر بايد بياد خواستگاري
در مورد شناخت هم(البته ناراحت نشين ها) مي خواستم بگم شما هنوز اونو نشناختين. (اين يك نظر شخصي است)
يه چيز ديگه توي پست اولتون چرا به جاي ضمير "من" و همينطور "دوست پسر، يا نامزد" از كلمات "پسره" "دختره" استفاده كردين؟ چرا اينقدر آشفته؟
موفق باشيد
RE: تو را خدا كمكم كنيد.سرگردونم.
سلام mahtabha
ضمن تشکر از شما به خاطر اعتمادی که به دوستان در تالار همدردی داشتی و مسئله خود را مطرح کردید.
به نظرم نظرات setareh_tk بسیار کامل و دقیق بود.
من وقتی چنین نظرات سنجیده ای را می بینم احساس خوشایندی پیدا می کنم. می بینی که دوستمون fnh63 نیز نظرات setare_tk را تائید کرده است.
روشی که الان پیش گرفته ای، ترسش بیشتر از آنست که با خانواده خود در میان بگذری...
خانواده ها با همه وجود فرزندانشان را دوست دارند و اکثر مواقع حامی آنها هستند. لذا همیشه تکیه گاه خود را ( خانواده) به این سادگی رها نکن و خود را در دنیا پر خطر رها نساز.
البته اگر خیلی ترس از خانواده داری، نیاز نیست که شما اقدامی کنید، او بهتر است با خانواده و ... در اندازه یک خواستگار معمولی نه یک عاشق سینه چاک ، یک قدم جلو بگذارد وجهت شناخت اقدام کند.
اما به نظرم موضوع آنقدر هم که تو جدی هستی برای این آقا جدی نباشه...
ظاهرا که ایشون بدون هیچ هدف مشخص و با وعده سر خرمن شما را به دنبال خود می کشاند...
مواظب باش....