+شروط و حدود در روابط ختر و پسر - چطور به حدومرز مشترکی در رابطه پای
این سوالییه که توی چند تا رابطه اخیرم برام پیش آمده، اونایی که دوست دارن توی بحث شریک بشن جواب بدن :82::72:
به نظرتون بیان کردن حد و مرز از سوی یکی از طرفین رابطه، توی روابط زسمی و خواستگاری و اینا کار درستیه؟ مثلا اینکه یکی دوست داره با هم سینما برن ولی اون یکی فکر میکنه در ابتدای رابطه کار درستی نیست...فکر می کنید گفتن این جور محدودیت ها در اول آشنایی کار شایسته ای هست یا خیر؟ اساسا این کار برای پیشبرد رابطه هیچ فایده ای داره یا اینکه از همون ابتدا اگر دیدیم که طرفمون رفتاری با خصوصیتی داره که از چارچوبهای معمولی خودمون خارج هست باید پاقشاری کنیم ..یا به کل باید از ادامه رابطه منصرف بشیم؟
یه مثال : فرض کنید که من کلیت کسی رو پسندیدم اما در پایان ملاقات می بینم طرف دستش رو دراز میکنه که باهاش دست بدم در صورتی که من راجع یه این موضوع محدوده ای دارم... اینجا اگر من از طرفم بخوام که دیگه این کار رو انجام نده کار درستی کردم یا خیر اساسا مطرح کردن چنین خواسته ای بی فایده و غیر منطقیه؟!
یه مثال دیگه هم از دید آقایون بزنم، فرض کنید با دختر خانمی به قصد ازدواج آشنا بشن که حجاب نداره بعد ازش بخوان که توی خانواده پسر که میاد حجابشو حفظ کنه...
به نطرتون چنین خواسته هایی برای به چارچوب در آوردن رابطه و مطلوب کردنش برای هر دو نفر مفیده؟ شما چی فکر می کنید؟
RE: شروط و حدود در روابط ختر و پسر - چطور به حدومرز مشترکی در رابطه پا
سلام
به نظر من گفتن این مسائل نه تنها درسته بلکه ضروریه ....چون مرحله ی خواستگاری مرحله ایست که باید بدون تعارف و دخالت احساسات یه تصمیم جدی گرفته بشه ....ودختر وپسر یکدیگر رو بشناسند(البته تا جایی که ممکنه) ....مطمئنا اگه اینجا بخواهیم از یه سری مسائل که برامون مهمه چشم پوشی کنیم ، ممکنه در زندگی مسائلی به مراتب بزرگتر وحساس تر پیش بیاد که اونجا دیگه برامون قابل چشم پوشی نباشه ...مثلا باتوجه به همین مثالی که خودتون زدید فکر کنید شما امروز بخواهید با تقاضای طرف برای دست دادن کنار بیایید ویه جوری برای خودتون حلش کنید ....فکر کنید مثلا اگه در آینده متوجه بشید که این آقا یه دختر خاله داره که مثلا با هم خیلی راحت هستن و با هم دست میدن و یا اینکه دختر خاله حجابش رو جلوی این آقا درست رعایت نمی کنه آیا اونجا هم قادر خواهید بود این مسئله رو برای خودتون حل کنید؟؟؟ ..... یه سری مسائل که برای ما جزء ارزش های اساسی محسوب میشه باید حد ومرزش کاملا در خواستگاری مطرح بشه .....پس اگه این مسئله ای که طرح کردید براتون خیلی مهمه اصلا از بیانش نگران نباشید ....تا اونجایی که یادمه عکس العمل شما در برابر چنین رفتارهایی تحسین برانگیز بود.....
البته این نظر شخص منه : رفتارهایی مثل دست دادن ممکنه شما وطرفتون رو دچار احساسات کنه و از یک تصمیم گیری منطقی وعاقلانه دور کنه ....
RE: شروط و حدود در روابط ختر و پسر - چطور به حدومرز مشترکی در رابطه پا
به نظر من هم بيان اين مسايل خيلي ضروريه و رسيدن به همچين اتفاقاتي، نشون مي ده خواستگاري به صورت "ظاهري" صورت گرفته. در حاليكه كسيكه براي "ازدواج" و "يك عمر" زندگي مشترك مي خواد تصميم بگيره، علاوه بر ظاهر، حتما در مورد ايدئولوژي يا همون نگاه به زندگي و هستي، ميزان پايبند بودن به دين، قانون، عرف و ... هم بايد كاملا بحث و گفتگو داشته باشه و به قول معروف سنگاشو از همين الان وابكنه.
RE: شروط و حدود در روابط ختر و پسر - چطور به حدومرز مشترکی در رابطه پا
سلام
این ها یی که گفتید به خیلی چیزای دیگه بستگی داره.
این مسائل برای بعضی ها عادیه . اگه شما بهش بگید که مثلا با من دست نده ممکنه بگه "چرا؟مگه چی می شه؟یعنی واقعا با این دست دادن حسی به تو دست می ده؟"بعضی ها این مسائل رو گناه نمی دونن.در ضمن اگه خودش با حجاب شد تو جمع خانوادت بقیه اعضای خانوادش رو هم می تونید به این کار تشویق کنید یا نه؟به هر حال اگه فامیل شید با خانوادش هم برخورد خواهید داشت.
ممکن هم هست که از اونایی باشه که بتونه با این قضیه کنار بیاد و بتونید باهاش در این مورد راحت صحبت کنید.می تونید از اعتقاداتون براش بگید و بگید مثلا"من از خانواده ای مذهبی هستم و این طور بزرگ شدم.دوست دارم بعد از اینکه رابطمون جدی شد و رسمی به عنوان مثال دست همو بگیریم و...و این ها اصلا دلیل بر این نمیشه که تو رو دوست نداشته باشم..."
همه ی اینا به طرفتون بر میگرده.شما با شناخت از ایشون می تونید مسائل رو حل کنید..فقط خیلی مراقب باشید .خیلی ها بر این باورن که اگه دوسش داری و دوست داره کافیه اما این مسائل بعدها تو زندگی مهم میشن.اول با هم در این مورد کنار بیاید و بعد اقدام به ازدواج کنید.
کسی رو می شناسم که شرایط شما رو داشتن. خانواده پسر کاملا مذهبی بودن و دختر نه.اول می گفتن این چیزا زیاد مهم نیست اما بعد از ازدواج مشکلاتشون شروع شد.
خانواده پسر از مادر دختره می خواستن که حجاب داشته باشه و اون هم می گفت این یک مسائله شخصیه که خودم باید در موردش تصمیم بگیرم و انقدر این حرفا ادامه پیدا کرد که اون دو از هم جدا شدن.
کسانی رو هم می شناسم که با هم راه اومدن
امیدوارم این دختر از اونایی باشه که کنار بیاد و شما هم با ایشون و مشکلتون حل شه
ببخشید من فکر کردم شکما آقا هستید. اما خوب زیاد فرق نمی کنه:163:
RE: شروط و حدود در روابط ختر و پسر - چطور به حدومرز مشترکی در رابطه پا
یاس سپید عزیز:72:
نه تنها در خصوص موضوع ازدواج بلکه در کل زندگی سعی کنید خودتون باشید. اگه مرامتون میگه که نباید با ایشون دست بدید ، اینکار رو نکنید محترمانه هم بگید "متاسفم من نمی تونم باهاتون دست بدم" اینو میگن "شخصیت مستقل"
اینو هم صرفنظر از مشکل شما میگم :
بسیاری از اعتیاد ها درجمع رفاقتها بوجود میاد ، چند نفر مصرف می کنن تعارف میکنن به شخص ثالث اوهم بخاطر اینکه ننگ " بی عرضه و...." بهش نخوره و علیرغم میل باطنیش این کارو می کنه.
من در مواقعی که به کاری تمایل ندارم ، بسته به موردش با یه عذر خواهی باهاش/باهاشون همراه نمیشم . با اینکار نه تنها از چشم دوستام -که باشون سلام علیک دارم- نمیفتم بلکه همیشه یه نوع احترام ویژه ازاونها شاهد هستم.
RE: شروط و حدود در روابط ختر و پسر - چطور به حدومرز مشترکی در رابطه پا
نقل قول:
نوشته اصلی توسط چشم بارانی
سلام
به نظر من گفتن این مسائل نه تنها درسته بلکه ضروریه ....چون مرحله ی خواستگاری مرحله ایست که باید بدون تعارف و دخالت احساسات یه تصمیم جدی گرفته بشه ....ودختر وپسر یکدیگر رو بشناسند(البته تا جایی که ممکنه) ....مطمئنا اگه اینجا بخواهیم از یه سری مسائل که برامون مهمه چشم پوشی کنیم ، ممکنه در زندگی مسائلی به مراتب بزرگتر وحساس تر پیش بیاد که اونجا دیگه برامون قابل چشم پوشی نباشه ...مثلا باتوجه به همین مثالی که خودتون زدید فکر کنید شما امروز بخواهید با تقاضای طرف برای دست دادن کنار بیایید ویه جوری برای خودتون حلش کنید ....فکر کنید مثلا اگه در آینده متوجه بشید که این آقا یه دختر خاله داره که مثلا با هم خیلی راحت هستن و با هم دست میدن و یا اینکه دختر خاله حجابش رو جلوی این آقا درست رعایت نمی کنه آیا اونجا هم قادر خواهید بود این مسئله رو برای خودتون حل کنید؟؟؟ ..... یه سری مسائل که برای ما جزء ارزش های اساسی محسوب میشه باید حد ومرزش کاملا در خواستگاری مطرح بشه .....پس اگه این مسئله ای که طرح کردید براتون خیلی مهمه اصلا از بیانش نگران نباشید ....تا اونجایی که یادمه عکس العمل شما در برابر چنین رفتارهایی تحسین برانگیز بود.....
البته این نظر شخص منه : رفتارهایی مثل دست دادن ممکنه شما وطرفتون رو دچار احساسات کنه و از یک تصمیم گیری منطقی وعاقلانه دور کنه ....
مرسی خانم هم از تحسینت هم از اینکه خوب درک کردی منظورمو :46:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mostafun
به نظر من هم بيان اين مسايل خيلي ضروريه و رسيدن به همچين اتفاقاتي، نشون مي ده خواستگاري به صورت "ظاهري" صورت گرفته. در حاليكه كسيكه براي "ازدواج" و "يك عمر" زندگي مشترك مي خواد تصميم بگيره، علاوه بر ظاهر، حتما در مورد ايدئولوژي يا همون نگاه به زندگي و هستي، ميزان پايبند بودن به دين، قانون، عرف و ... هم بايد كاملا بحث و گفتگو داشته باشه و به قول معروف سنگاشو از همين الان وابكنه.
mostafaun گرامی ، صحبت شما رو کاملا قبول دارم و ممنون از اینکه پاسخ دادید
اما راجع به قسمت تصمیم گیری...من معمولا عادت دارم بعد از اینکه به شناخت نسبی رسیدم و همه جنبه ها را بررسی کردم بعد می شینم می چینم کنار هم و تصمیم گیری می کنم. اما موقعی کع توی رابطه ای به مرزهام می رسم و نمی شه فراتر از اون جلو برم اون وقت احساس می کنم داشته هام برای تصمیم گیری کامل نیستند و تصمیمم کامل و درست نیست چون مجبورم روی خیلی از خصوصیات مثبتی که از طرفم دیدم چشم ببندم...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط nasrinshokohi
سلام
این ها یی که گفتید به خیلی چیزای دیگه بستگی داره.
این مسائل برای بعضی ها عادیه . اگه شما بهش بگید که مثلا با من دست نده ممکنه بگه "چرا؟مگه چی می شه؟یعنی واقعا با این دست دادن حسی به تو دست می ده؟"بعضی ها این مسائل رو گناه نمی دونن.در ضمن اگه خودش با حجاب شد تو جمع خانوادت بقیه اعضای خانوادش رو هم می تونید به این کار تشویق کنید یا نه؟به هر حال اگه فامیل شید با خانوادش هم برخورد خواهید داشت.
ممکن هم هست که از اونایی باشه که بتونه با این قضیه کنار بیاد و بتونید باهاش در این مورد راحت صحبت کنید.می تونید از اعتقاداتون براش بگید و بگید مثلا"من از خانواده ای مذهبی هستم و این طور بزرگ شدم.دوست دارم بعد از اینکه رابطمون جدی شد و رسمی به عنوان مثال دست همو بگیریم و...و این ها اصلا دلیل بر این نمیشه که تو رو دوست نداشته باشم..."
همه ی اینا به طرفتون بر میگرده.شما با شناخت از ایشون می تونید مسائل رو حل کنید..فقط خیلی مراقب باشید .خیلی ها بر این باورن که اگه دوسش داری و دوست داره کافیه اما این مسائل بعدها تو زندگی مهم میشن.اول با هم در این مورد کنار بیاید و بعد اقدام به ازدواج کنید.
کسی رو می شناسم که شرایط شما رو داشتن. خانواده پسر کاملا مذهبی بودن و دختر نه.اول می گفتن این چیزا زیاد مهم نیست اما بعد از ازدواج مشکلاتشون شروع شد.
خانواده پسر از مادر دختره می خواستن که حجاب داشته باشه و اون هم می گفت این یک مسائله شخصیه که خودم باید در موردش تصمیم بگیرم و انقدر این حرفا ادامه پیدا کرد که اون دو از هم جدا شدن.
کسانی رو هم می شناسم که با هم راه اومدن
امیدوارم این دختر از اونایی باشه که کنار بیاد و شما هم با ایشون و مشکلتون حل شه
ببخشید من فکر کردم شکما آقا هستید. اما خوب زیاد فرق نمی کنه:163:
نسرین خانم عزیز با اینکه فکر کردی پسرم ولی اشکال نداره حوابی که دادی خیلی مناسب بود. ممنون (این به اون در!)
baby عزیز از شما هم ممنونم . من فکر می کردم معلومه که میخوام خودم باشم و اصلا سوالیم همینه که چطور در عین حفظ استقلالم میتونم رابطه ای رو پیش ببرم؟
البته فکر می کنم سوالمو خوب مطرح نکردم... ببینید میشه گفت فرضیات این مساله از نظر من اینهاست:
1- هیچ 2 تا آدمی نیستن که کاملا شبیه به همدیگه باشند
2- آدمها توانایی تاثیرگذاری روی همدیگه رو دارن(منظورم از تاثیر، قانع کردن طرف مخالف با استفاده از بحث منطقی یا هر نوع رفتاری که طرق رو مجاب به درستی یک عمل و تشویق به تغییر دلبخواه و نه از روی اجبار هست)
3- با عقل هم جور در نمی آد که اگر شخصی 60% ویپگیهای مورد نظر شما رو داشت به خاطر یک مورد اختلاف دیدگاه یا سلیقه یا هر چیز دیگه که اسمشو بزارید تصمیم به ادامه ندادن بگیریم - شاید بشه به توافق برسیم!
اینا رو داشته باشید....
حالا منظورم از این سوال بیشتر مربوط به بعد از مطرح کردن محدوده ها و مرزها بود، یعنی بعد از اینکه حرفشو زدیم و محدوده خودمون رو مطرح کردیم چی؟
مثلا فرض کنید توی مرحله ای از رابطه طرف به نظرش میاد اشکالی نداره دستمو بگیره، ولی من میگم که "تا محرم نشیم، دوست ندارم دستمو بگیری"...از این به بعد طرف مقابل میتونه واکنشهای متفاوتی داشته باشه یکیش اینه که قبول می کنه و دیگه تکرار نمی کنه-فرض کنید اینم قبول می کنه با هیچ خانم دیگه ای هم دست نده- که در این صورت دیگه مشکلی نیست و :227:
اما به حالتی هم هست که ممکنه طرف قبول نکنه و بخواد بحث کنه (من خودم به شخصه از هر بحث منطقی استقبال می کنم)اما ممکنه بحث کردن با خواستگار آدم رو از اصل موضوع دور کنه و به حواشی بکشونه.....
حالت دیگه ای هم هست که طرف نه قانع میکنه نه فانع میشه و احتمالا باید رابطه رو :160: کنی ! (من از این حالت تجربه های خوبی انداشتم، قسمتیش توی تاپیکها و پستهای قبلیم هست .. ) تکرار زیاد این حالت اخری توی رابطه هام به خصوص این اواخر باعث شده دچار شک و تردید بشم فکر می کنم شاید دارم اشتباه می کنم و راه دیگه ای هم برای به توافق رسیدن هست که من خبر ندارم! :303: اصلا شاید پافشاریم روی محدودیتها و مرزهام من رو انعطاف ناپذیر کرده..خلاصه نگران این هستم نکنه به خاطر این عدم اطمینان دچار افراط و تفریط بشم و از این ور و اون ور بوم بیفتم!:163:
RE: شروط و حدود در روابط ختر و پسر - چطور به حدومرز مشترکی در رابطه پا
به نظر من آدم بايد قبل از هر چيز تكليفش رو با خودش مشخص كنه. اينكه چي براش مهم هست و چي نيست. نه تنها به خاطر ازدواج، براي همه ي كارهاي زندگي به نظر من اين لازمه.
1. اول از همه بايد اصول تغيير ناپذير زندگيش رو بشناسه. اصولي كه حاضر باشه از جونش بگذره، اما از اونا نگذره. مثلا براي ما كه عمدتا مسلمان هستيم، "اصول دين"، اعتقاد به خدا، نماز خواندن و . . . مي تونه از اين موارد باشه. شايد يه نفر يه سري اصول ديگه اي هم براي زندگيش داشته باشه (لزما ديني نباشه). فراموش نكنيد كه اين اصول (بعد از اينكه مشخص شدند و يقين حاصل شد كه "اصول" هستند) به هيچ وجه قابل معامله، اغماض يا كوتاه آمدن نيستند.
2. در برخي از موارد مرتبط با اصول جاي تخفيف و تسامح موجود داره كه اغلب توي "فروع" ديده ميشه. مثلا درسته كه نماز واجبه، اما سختگيري در اينكه اونو اول وقت بخونيم يا آخر وقت ديگه به فرد بستگي داره. يا براي يه خانم كه حجابش چادر باشه يا مانتو و روسري و . . . . اين موارد گرچه به همان "اصول" مرتبطند، اما خيلي انعطاف پذيرترند.
3. بعضي از مسايل هم كه كاملا سليقه اي هستند و به قول معروف "مباح"! مثل اينكه يه نفر از چه نوع غذايي خوشش بياد، به كجا مسافرت بره، به چه رنگي علاقه داشته باشه و .... در كل تاثيري در روند زندگي (معنوي منظورم هست) نداشته باشه.
.
در مورد ازدواج، به نظر من در مورد اول، بايد 100 درصد تفاهم وجود داشته باشه، در مورد دوم بالاي 60 درصد تفاهم و تفاهم در مورد سوم هم البته مهم هست، اما "حياتي" نيست.