-
+نداشتن هدف در زندگی
با سلام به همه دوستان.:43:
مسئله ای که الانمیخوام با شما مطرح کنم در رابطه با خواهرم هست. چرا که شوهر خواهرم این مسئاله رو با من مطرح کرده و راه حل خواستهو البته خود من هم خیلی نگران زندگی اینها هستم.:305:
خواهر من حدود 7 سال پیش با پسری که توی دانشگاه آشنا شده بود ازدواج کرد البته حدود 2 سال با هم در تماس بودیم یعنی هم خواهرم و هم مادر و کمی هم پدرم وآشنائی کامل نسبت به این آقا داشتیم.پسری کاملا مسئول خوش اخلاق و فهمیده از لحاظ اعتقادی هم همسان. ولی خوب به کار اشتباهی که ما مرتکب نشدیم تحقیقات کامل در مورد خصوصیات اخلاقی خانواده ایشون بود چرا که بعدا متوجه شدیم خانواده ایشون از لحاظ فکری در سطح پائینی هستند الببته پدر ایشون تحصیلکرده هستند امابه اصول مردسالاری در خانوادشون معتقند و میدونین که همچین مسئاله ای الان یک موضوع ترد شده است.به هر حال این ازدواج سر گرفت و ناگفته نماند خواهر من خواستگارای خیلی زیادی داشت و از لحاظ ظاهری کامل بود ..زیبائی سطح خانوادگی تحصیلات و غیره اما خصوصیت بدی که داره وقتی عصبانی میشه قابل کنترل نیست و دختر خودداری نیست و خیلی سریع عکس العمل نشون میده این مسئاله هم در دوران زندگیش برای همسرش غیر قابل حل بوده و اون نتونسته تا به حال به اون در رفع این مشکل کمک کنه و چه بسا باعث تشدید اون هم شده.:302:
بعدازوارد شدن خواهر من به این خانواده بدگوئیها و ناهمگونی مادر و خواهران همسر خواهرم با اون شروع شدو طوریکه جلو روی اون با اون خوب بودن اما در نبودش از خصوصیات منفی اون برای شوهر خواهرم یک مشکل غیر قابل حل درست میکردن. البته این مسائل رو من از جانب خواهرم مطرح نمیکنم و فقط از گفته های شوهر خواهرم برداشت کردم و قصد ندارم خواهر شوهر و مادر شوهر رو آدمهای بدی جلوه بدم چرا که من معتقدم همسران باید خانواده های همدیگر رو مثل خانواده خودشون دوست داشته باشن . اما خوب متاسفانه در مورد خواهر من مادر شوهرش با وجود اینکه خانم جا افتاده و کاملی هست نتونسته خواهر من رو به عنوان دخترش بپذیره.:101: به هر حال طبق قول و قراری که ما در دوران بله برون گذاشته بودیم بعداز جشن مفصلی که پدرم برای نامزدی خواهرم گرفت خانواده همسرش حاضر نشدن حتی هزینه یک جشن عروسی مختصر رئ برای خواهرم بدند و این موضوع برای خواهرم یک مسئاله مهم طی دوران زندگیش شده.:304:
الان با گذشت زمان خواهر و شوهر خواهرم تبدیل به دو آدم کاملا متفاوت شدن. به هیچ عنوان علاقه قبل رو ندارن. برنامه ریزی خاص برای زندگی مشترکشون ندارن. شوهر خواهرم مثل قبل در برابر مخارج خونه خودش رو مسئول نمیدونه ..خواهرم مدام اون را با همکاران مرد خودش مقایسه میکنه و به زندگیش نمیرسه.:301:
دو شیفت کاری برای خودش درست کرده بیرون از منزل/
شوهر خواهرم کم حرف بداخلاق و بی تفاوت شده.. تمام اوقات خودش رو بیرون لز منزل یا پشت کامپیوتر میگذرونه(گیم بازی میکنه ...مرد 32 ساله):102: و به جای مطح کردن موضوع با خواهر خودم مسائلشون رو همیشه با من مطرح میکنه...و از من خواسته خواهرم رو پیش مشاور ببرم و من از اون خواستم که 2 نفرشون برن ..اما میگه من مسئاله ای ندارم و خواهرت شخصیت 2 گانه داره....و کلی چیزای دیگه...
-
RE: نداشتن هدف در زندگی
آخه چرا کسی سراغ من نیومد....؟؟؟
درسته این مساله مربوط به خواهرم هست...اما واقعا برام مهمه...خیلی نگرانم//// لطفا راهنمائیم کنین..
حقیقتش با خواهرم دوباره صحبت کردم.... کار شیفت دومش رو فعلا کنسل کرده اما میگه میخوام برم کلاس آرایشگری بعد از کار... پس پسرش چی..؟ اون فقط 3 سال داره و به محبت و توجه مادرش نیاز داره...میگه چطور همسرم بعد از ظهر خودش رو توی خونه نیست و مدام میره پیش دوستش؟؟؟ آخه.....ی کار کنم؟؟؟ به حرفای من گوش نمیده...با اینکه سعی میکنم طوری حرف بزنم که من رو دوست خودش بدونه...... متاسفانه مردهای محیط کارش باعث شدن فکرو عقیده و اعتمادش رو به همسرش از دست بده.....همسرش رو مدام با اونها مقایسه میکنه.....در صورتیکه من مطمئن هستم اونها در زندگی مشترک و خصوصی خودشون خیلی مشکلات و خصوصیات منفی دارن که خوب در محل کار بروز نمیدن..... ولی خواهرم نمیخواد متوجه این مسائل باشه..... میخواد از زیر بار مسئولیت فرار کنه....
لطفا راهنمائیم کنینوواینقدر که نگران اون و زندگی مشترکش هستم مسائل خودم برام مطرح نیست..چون خانواده من هستن....
-
RE: نداشتن هدف در زندگی
سلام نجوا خانم
به نظر من خواهر شما و دامادتان دو انسان جدا هستند و عشق توانسته آنها را به هم گره بزند.
خواهر شما وقتي عصباني ميشود قابل كنترل نيست و دامادتان براي خود ميخواهد حكومت مردسالاري تشكيل دهد.
اين دو مشكل هم جهت نيستند و با هم اصطحكاك ايجاد ميكند.
به نظرم عشق ميتواند اين دو را به هم جوش دهد.
بايد يه خورده خواهرتان كوتاه بيايد و يه خورده دامادتان
وگرنه وانمودي بيخيالي براي هر دوي آنها يك سرطان محسوب ميشود و اين عشق چندين ساله را از بين ميبرد
راه حلي كه به نظر برادر حقيرتان ميرسد:
1ـ آشتي دادن اين دو با هم است نه اين آشتيهاي ظاهري آشتي عمقي ياد عشقهاي نامزدي
2- آشنا نمودن اين دو كبوتر عاشق به وظايفشان
و ...
نجوا خانم
به نظر بنده مسائل كوچك بايد بين خواهر و دامادتان حل شود تا به مسائل بزرگتر برسيم
يعني شما خيلي پيچيده توضيح دادهايد
البته بگذريم
فكر ديگري به ذهنم رسيد اين است كه شما يك نفر سوم باشيد گل بخريد و به نفر مقابل داماد يا خواهرتان هديه دهيد و بگويد از طرف ديگري است و گفته من دلم براي عشقم تنگ شده ولي روم نميشه مستقيم برم پيشش
ميخوم بگم عشق را زنده كنيد
وظايفشان را گوشزد كنيد
هنوز زندگي اين دو در مسير اصلي قرار نگرفته
با تشكر
برادرتان وم
در ضمن شما به نكات ريز توجه داريد اصل موضوع عشق را زنده كردن بين اين دو است.
-
RE: نداشتن هدف در زندگی
سلام wem عزيز..
خيلي ممنون از اينكه كمكم كردي...حقيقتا همچين چيزي هست.....عشق بين اونها از بين رفته و هيچ چيز جز عشق نميتونه راه حلي براي رفع اين مشكلات باشه...راستش رو هم بخواين من خيلي سعي در برپائي مجدد اين عشق كردم ...مثلا در غيبت يكي از اونها از زبان يكي ديگه ميگفتم كه چقدر همسرش رو دوست داره چقدر زندگيش و خانواده رو دوست داره....اما خوب اينها لحظه اي عمل ميكنه...به محض اينكه دوباره با هم هستن همان رفتارها و همون سرذيه دوباره...شوهر خواهر من اصلا كاملا عوض شده.....خيلي سخته كه بتونم با كارهام و يا اين مسائل اين عشق رو نسبت به خواهرم دوباره توش به وجود بيارم...چون خواهرم هم با من همكاري نميكنه.....دلم ميسوزه كه زندگي به اين زيبائي رو اين طور بدون عشق ميگذرونن/////
-
RE: نداشتن هدف در زندگی
سلام نجوا جان
من به نظرم بايد يك فرد دلسوز و بالغ بين آنها ميانجي شود تا كي بايد اين وضع ادامه پيدا كند
بايد يك فرد بين آنها صلح كند
ميدانيد بايد هر دو طرف خود را اصلاح كنند طلاق عامل فرار از مسئوليت اين دو ميباشد خدايي نكرده
بايد اين مسئله در ذهن آنها جا بيفتد
لجبازي كار شيطان است و آنها باهم لج كردهاند بايد چند بزرگ و بيطرف كه فقط ميخواهند آنها را به مسئوليت خود آشنا كنند و غرض ديگري ندارند بين آنها حكم كنند
زندگيشان را بايد اينگونه اصلاح كرد
دوباره تكرار ميكنم زندگي آنها به لجبازي افتاده
دوستار شما وم
-
RE: نداشتن هدف در زندگی
وم عزیز..
ممنونم از این راهنمائی و کمکت...بله من هم فکر میکنم دقیقا همین هست..لجبازیوو
من سعی میکنم فرد مناسبی رو این وسط پیدا کنم...
برام دعا کنین
-
RE: نداشتن هدف در زندگی
سلام
من دعا ميكنم من در جوار حضرت معصومه (س) هستم دعا ميكنم و از ايشان ميخواهم رابط اين دو كبوتر زيبا را اصلاح كند و به مسائل اصلي زندگي برسند نه به حاشيههاي زندگي كه گمراه كننده است
برادرتان وم
-
RE: نداشتن هدف در زندگی
وم عزیز....
واقعا خوشحالم کردی.....ممنونم و واقعا التماس دعا دارم...
سعادتمند باشی...
-
RE: نداشتن هدف در زندگی
سلام
گفته ايد كه:مادر شوهرش با وجود اینکه خانم جا افتاده و کاملی هست نتونسته خواهر من رو به عنوان دخترش بپذیره. بهتره بدونيد اگر هر كسي نقش خودش رو داشته باشه زندگي بهتر مي شه هيچ جاي دنيا به شما نمي گن كه همان نقشي كه مي توني براي بچه ات داشته باشي بايد براي شوهرت هم داشته باشي .
يه جاي ديگه هم گفتي كه خواهرم مدام اون را با همکاران مرد خودش مقایسه میکنه و به زندگیش نمیرسه به نظر خودت مقايسه كردن تا به حال مشكل رو حل كرده ؟
ما حتي وقتي بچه هستيم هم با وجود انديشه كم خود از مقايسه كردن خوشمان نمي آيد چه برسه به اين كه وقتي بزرگ مي شيم. خواهرتان بايد نقاط مثبت شوهرش را هر روز به او بگويد با اين كار او در شوهرش احساس خوب بودن را ايجاد كرده ومشكل حل مي شه.
گاهي بچه ها براي اين كه توجه پدرومادر خود را جلب كنند لجبازي مي كنند و بيش از اندازه بازي مي كنند تا والدين به آنها توجه كند.نكته اي هم كه هست اينه كه گاهي وقتها لازمه كه ما هم مثل بچه ها بازي كنيم تا يادمون بمونه كه ما هم حق شاد بودن داريم و بتونيم با بچه ها ارتباط برقرار كنيم از آنجايي كه خواهرتان به زندگي نمي رسه باعث شده كه شوهر خواهرت به چيز ديگري رو بياورد مثل گیم بازی در اينجا خواهرتان مي تونه با او همراه بشه و براي نزديك شدن وارتباط بهتربا او گيم بازي كنه.
خواهرتان يا شوهرش بايد هر روز باهم حرف بزنند اون هم نه ، راجب به حرفهاي ديگران كه مي زنند بلكه بايد در مورد احساس هاي هم و نياز ها و علايق هم با هم صحبت كنند .